نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: تصمیم برای طلاق

1414
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26900
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation تصمیم برای طلاق

    با سلام
    بنده اقای 31 ساله هستم حدود یکسالو نیم پیش عقد کردم متاسفانه با ملاک ها ی اشتباه و بدون فکر مناسب و خیلی سریع ،چند جا خواستگاری رفتم که جواب رد شنیدم هنوز اونها تو سرم هست و دارم مقایسه می کنم که می تونستم جواب بگیرم .بنده ادمی ساز گار با شرایط دارم می شم که اصلا دوس ندارم می خوام به خواسته ها و ملاکهایی که واسه خانمم داشتم برسم ،خانم فعلیم نه تنوع گرا هست نه اهل شور و هیجان ،خانواده ای به مراتب از نظر فرهنگی پایین تر از ما،بنده تو این مدت فقط فکر می کنم و فیلم بازی می کنم چند بار تصمیم دارم این رابطه را تمام کنم دنبال فرصت می گشتم از اینده می ترسم ،از خانمم احساس گناه و نفرین کنم،از مسایل مالی در گیر طلاق تا حدودی می ترسم،مشاور چندین بار رفتم ،با خانم در باره این مسایل حرف زدم ولی موقتی هست و می گن من همینم،تو این یکسال اصلا رشدی احساس نکردم و اون حسو ندارم .چکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    با سلام
    بنده اقای 31 ساله هستم حدود یکسالو نیم پیش عقد کردم متاسفانه با ملاک ها ی اشتباه و بدون فکر مناسب و خیلی سریع ،چند جا خواستگاری رفتم که جواب رد شنیدم هنوز اونها تو سرم هست و دارم مقایسه می کنم که می تونستم جواب بگیرم .بنده ادمی ساز گار با شرایط دارم می شم که اصلا دوس ندارم می خوام به خواسته ها و ملاکهایی که واسه خانمم داشتم برسم ،خانم فعلیم نه تنوع گرا هست نه اهل شور و هیجان ،خانواده ای به مراتب از نظر فرهنگی پایین تر از ما،بنده تو این مدت فقط فکر می کنم و فیلم بازی می کنم چند بار تصمیم دارم این رابطه را تمام کنم دنبال فرصت می گشتم از اینده می ترسم ،از خانمم احساس گناه و نفرین کنم،از مسایل مالی در گیر طلاق تا حدودی می ترسم،مشاور چندین بار رفتم ،با خانم در باره این مسایل حرف زدم ولی موقتی هست و می گن من همینم،تو این یکسال اصلا رشدی احساس نکردم و اون حسو ندارم .چکار کنم



    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زن و شوهر ناسازگاری و تنش وجود دارد. متاسفانه روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم می‌شوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده افراد ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. آمار طلاق در بسیاری از کشورهای جهان به طور فزاینده ای رو به افزایش است و حتی در برخی کشورها مانند آمریکا تقریبا نیمی از ازدواجها به طلاق و جدایی ختم می شود. با در نظر گرفتن این روند، آیا باز هم فکر می کنید ازدواج کردن ارزشمند است و پذیرش ریسک آن معقول است؟

    مسلما طلاق یک حادثه پر هزینه چه از لحاظ عاطفی و روانی و چه از لحاظ مالی است. از طرف دیگر پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کرده‌اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می‌دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می‌رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می‌کنند. طلاق برای زنان تنش‌زاتر و از هم گسستگی بیشتر آنان است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.


    اما در عین حال زمانی که طرفین تمایل به خاتمه دادن پیوند زناشویی شان داشته باشند باز هم بعد از مدتی که از جدایی شان گذشت به فکر ازدواج مجدد افتاده و به سراغ آن می روند.
    حال به سوال اصلی باز می گردیم: چرا با تمام این اوصاف باز هم افراد تمایل به ازدواج دارند و یا چرا تا این حد به ازدواج کردن توصیه می گرددد.



    دلایل زیر به شما نشان خواهد داد که پاسخ این سوال مثبت است و هنوز هم مانند گذشته ازدواج ارزشمند است:
    ازدواج حیاتی و حایز اهمیت است. هر چند عاشق بودن، داشتن یک دوست صمیمی و ... یک احساس خارق العاده و بی نظیر به نظر می رسد اما هیچ یک، از اهمیت فوق العاده ای که ازدواج در درون خود دارد، برخوردار نیست. حتی اگر مانند افراد متاهل نقش بازی کنید و مانند یک زن یا مرد پر مسئولیت رفتار کنید اما به دلیل فقدان تعهد و پیوند همبستگی رسمی و قانونی که در ازدواج وجود دارد، اهمیت ازدواج را درک نخواهید کرد.
    زندگی سخت است و ازدواج هم از این اصل مستثنی نیست اما واقعیت این است که ازدواج هدفی است که بیشتر افراد جامعه به سمت آن حرکت می کنند، موهبتی الهی و عاشقانه است و والاترین ارتباطی است که می توانید با کسی که دوستش دارید داشته باشید

    عشق: ازدواج فرصتهای بسیاری برای دوست داشتن(عشق) برای تان فراهم می کند و این دوست داشتن هیچ محدودیت و حد و مرزی ندارد. ازدواج نوعی دوست داشتن است که مفهومش آن است که صبح هنگام، زمانی که از خواب بر می خیزید کسی که بیشترین علاقه را به وی دارید، اولین کسی باشد که می بینید و وی هنوز هم مانند روزهای اول ازدواج برایتان دلفریب و دوست داشتنی باشد. به همین دلیل یکی از دلایلی که ازدواج کردن را ارزشمند می سازد این است که وقتی به درستی انجام شود مانند یک تقویت کننده بی نظیر اعتماد به نفس فرد خواهد بود و باعث می گردد از مزایای گوناگون حس دوست داشتن و عشق بهره مند گردید. هیچ نوع رابطه دیگری از این لحاظ و نیز از لحاظ تاثیر مفیدی که بر سلامت روحی- روانی شخص دارد با ازدواج قابل مقایسه نیست.
    همدلی و رفاقت: از دیگر مزایای بی نظیر برقراری پیوند زناشویی این است که کسی را برای با او بودن خواهید داشت. کسی که شما به امید او به خانه می روید و یا مسئولیتهای خانه و خانه داری و فرزندان را به عشق وی متحمل می شوید، کسی که اگر مشکلی داشته باشید می توانید با او صحبت کنید، کسی که در ایام بیماری و گرفتاری از شما مراقبت خواهد کرد و ... تنها یک همسر همراه و دلسوز است. هر چند ممکن است همدلی و رفاقت موجود در ازدواج به نوعی در دوستی ها نیز تقلید شود و شباهت هایی با هم داشته باشند اما هیچ گاه به تمامیت و کمال ازدواج که در ،آن شما به طور قانونی و شرعی با کسی همراه می شوید نخواهد بود.
    یکی از دلایلی که ازدواج کردن را ارزشمند می سازد این است که وقتی به درستی انجام شود مانند یک تقویت کننده بی نظیر اعتماد به نفس فرد خواهد بود.

    خانواده: ازدواج به شما خانواده می دهد. منظور فقط اختیار کردن همسر یا بله گفتن به همسر آینده نیست؛ هر چند که این موهبتی الهی است بلکه شما عضوی از خانواده همسرتان می گردید. اگر همسر شما خواهر یا برادری داشته باشد آنها خواهر و برادر شما هم خواهند شد. همچنین یک پدر و مادر دیگر، دایی و عموی دیگر و ... از اعضای جدید خانواده شما خواهند بود. و این موضوع به انسانها هویت، مکان و ارتباطات جدید می بخشد. بنابراین خانواده یک بخش عمده و مهم هر ازدواج است و در صورت مجرد ماندن خود را از این موهبت بزرگ محروم خواهید کرد. حال با این اوصاف اگر فرزند دار شوید حد و مرز خانواده شما وسیع تر خواهد شد. ضمن اینکه شرایط خانواده نیز بهتر خواهد شد.


    برخورداری از یک سیستم حمایتی: سیستم حمایتی خانواده بهترین سیستم حمایتی است که یک فرد می تواند داشته باشد و ازدواج به مفهوم گسترش و نیرومند تر کردن این سیستم حمایتی است. شما ازدواج می کنید که در مواقع لزوم به همسرتان تکیه کنید، صاحب خانواده شوید و از سیستم حمایتی آن برخوردار می شوید و به تدریج شروع به تشکیل خانواده خود می کنید که باعث گسترده تر شدن سیستم حمایتی شما خواهد شد.
    علاوه بر دلایل فوق که بیانگر اهمیت ازدواج کردن است دردهای عاطفی و احساسی، مشکلات مالی، فرصتها و زمان زیادی که در صورت طلاق از دست خواهید داد و ... کافی است تا شما را وادار کند یک بار دیگر و با دقت درباره کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    با سلام
    بنده اقای 31 ساله هستم حدود یکسالو نیم پیش عقد کردم متاسفانه با ملاک ها ی اشتباه و بدون فکر مناسب و خیلی سریع ،چند جا خواستگاری رفتم که جواب رد شنیدم هنوز اونها تو سرم هست و دارم مقایسه می کنم که می تونستم جواب بگیرم .بنده ادمی ساز گار با شرایط دارم می شم که اصلا دوس ندارم می خوام به خواسته ها و ملاکهایی که واسه خانمم داشتم برسم ،خانم فعلیم نه تنوع گرا هست نه اهل شور و هیجان ،خانواده ای به مراتب از نظر فرهنگی پایین تر از ما،بنده تو این مدت فقط فکر می کنم و فیلم بازی می کنم چند بار تصمیم دارم این رابطه را تمام کنم دنبال فرصت می گشتم از اینده می ترسم ،از خانمم احساس گناه و نفرین کنم،از مسایل مالی در گیر طلاق تا حدودی می ترسم،مشاور چندین بار رفتم ،با خانم در باره این مسایل حرف زدم ولی موقتی هست و می گن من همینم،تو این یکسال اصلا رشدی احساس نکردم و اون حسو ندارم .چکار کنم
    مشکلت فقط همینه؟
    اینکه ایشون هیجان ندارن؟
    و زندگیشون یکنواخته؟
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    اگر راضی نیستید و.تصمیمتون رو هم گرفتید بهتره شجاعت طلاق رو داشته باشید

    اگر شما تمایلی به زندگی با این خانم ندارید باید بدونید اگر برید زیر یک سقف توی جهنم بدون اتیش پا گزاشتید که فقط هیزوم داره .

    با ورود به زندگی و بوجود اومدن مسکلات جدید به مشکل شما اضافه میشه و در نهایت چیزی بجز حسرت نمیمونه .

    شما پنج سال دیگه یا بیشتر بابت کارهایی که انجام ندادید بیشتر از کارهایی که انجام دادید حسرت میخورید

    پیشنهاد من اینه نه خودتو بدبخت کن نه خانمتون رو . البته اگر به خانمتون دست نزدید و بعد یک سالو نیم هنوز باکره هستند .

    اما اگر رسما خانم شما شدنه واقعا نهایت نامردی شماست که فیض هاتون رو بردید و الان بخاید راه پشیمونی رو طی کنید .

    بهر حال هرکسی پیش اطرافیان ابرو حیثیت داره . اگر خانم شما جزو مورد دوم هست لطفا توی دوست و اشنا انگشت نماش نکنید . بهتره ذهنتون رو از این که بخاید طلاق بگیرید پاک کنید .

    و واقعا نمونه یک مرد تاکید میکنم یک مرد باشید و.مسولیت کار.خودتون رو بپذیرید

    (موفق باشید ) .
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26900
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    سلام مشکلم تنها این نیس، تو مسایل مالی همراهم نیست یعنی ایشون کارمند هستن و می گن اختیارشو دارم،اصلا راستشو بخواین بنده با ملاک این که از خانواده ای هستند که در اینده بال من خواهند بود از دواج کردم نه سالگرد از دواج برام چیزی خریدن نه روز مهندس و تولد اصلا انگار نه انگار.چرا مگه هر نفر یک فرصت داره ؟بنده کاملا کینه ای شدم و دلی پر از حسرت خانمم نمی شه گزشته رو جبران کرد فقط از خدا می خوام یک فرصت دیگه بده می دونم چکار کنم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26900
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    سپاس

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26900
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    با مشاور و کانون حرف زدم ،فایده ای ندارد باور می کنید از ترس اینده نامشخص هنوز خانمم باکره هس،مشاور گفت به خانمت به طور غیر مستقیم بگو پشیمون شدم منم گفتم فقط گریه کرد و قهر همین،بنده چرا چشمانم کور شده بود نمی خام از خاستهام کم بیارم و ساز گار شم ،می خام بزنم زیر همه چیزفکر اه دل مادر و خانمم تنم رو می لرزونه

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    چجوری با هم آشنا شدید ؟ دوران نامزدی داشتید اصلا ؟ شناخت قبلی ؟ :|

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26900
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1966 نمایش پست ها
    چجوری با هم آشنا شدید ؟ دوران نامزدی داشتید اصلا ؟ شناخت قبلی ؟ :|
    اشنایی کاملا سنتی،ولی من تصمیم گیرنده خوبی نبودم،دوران نامزدی کاملا سطحی و کم ،البته مقصر اصلی خودم هستم که اشتباه تصمیم گرفتم،اصلا ملاک شیوه مدرن یا سنتی نیس هر دوش اگه درس باشه خوبه

  10. کاربران زیر از amirf بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تصمیم برای طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    سلام مشکلم تنها این نیس، تو مسایل مالی همراهم نیست یعنی ایشون کارمند هستن و می گن اختیارشو دارم،اصلا راستشو بخواین بنده با ملاک این که از خانواده ای هستند که در اینده بال من خواهند بود از دواج کردم نه سالگرد از دواج برام چیزی خریدن نه روز مهندس و تولد اصلا انگار نه انگار.چرا مگه هر نفر یک فرصت داره ؟بنده کاملا کینه ای شدم و دلی پر از حسرت خانمم نمی شه گزشته رو جبران کرد فقط از خدا می خوام یک فرصت دیگه بده می دونم چکار کنم


    اول بگم شرمندم ولی خیلی خندیدم از طرح مسیلتون ..خیلی جالب بود بخدا .ادم چه چیزها که نمیبینه و نمیشنوه ....
    شما ازدواج کردین که خانوادش بالتون باشن ؟؟
    احتمالا شما دوروبرتون دوست و اشناهایی هستن که با ازدواج کردن به نون و نوایی رسیدن که نگو و نپرس ..کلی هم ساپورت مالی و جانی شدن ...این شده که شما حسرت به دل موندین ...


    خب اینکه همسرتون برا تولدتون یا مناسبت های دیگه کادو نخریدن واقعا کم لطفی کردن ..خصوصا اوایل ازدواج ..

    ولی خب بعضی ها بلد نیستن دیگه ..شما بهشون یاد بدین ..با کادو خریدن یاد میگیره که شمام انتظار جبران دارین ازش ...این در مورد این مسیله .پس ناراحتی ندارا !!!


    حالا حس کلی تون که در واقع فک میکنین سرتون کلاه رفته و میتونستینن همسر بهتری داشته باشین ...میشه گفت خب اینجا تقصیر همسر شما چیه ؟گناهش چیه؟حس شما؟انتظارات شما؟

    شما بدون علاقه و حس خوشایند باهاش ازدواج کردین پس اشتباه از شنا بوده وگرنه شاید همسرتون خیلی هم دوستون داشته باشه ...اصلا شاید اگر شما نمیگرفتینش ایشونم خیای موردای بهتری داشتن و ازدواج موفق تری !!!


    پس حالا چکار کنه ؟اگر واقعا این حستون قویه به نظرم اون بنده خدارو بیهوده تو زندگیتون تلف نکنید و بهش رک و راست همه چیو و البته توقعاتتون رو بگیدو از هم جداشین ..

    چون شرط اولیه ازدواج که علاقه باشه در شما وجود نداره ..پس ادامه زندگی کاملا بی فایدست ..


    ولی اینو بدونید که همین همسرتون ممکنه بهترین همسر دنیا باشه اگر باطنش رو پاکیش رو و بدون توقعات دیگه نگاش کنید ..


    شما جوونیدو فرصت های زیادی دارین ..پس رکب بزنید خودتون رو ..ولی هیچ تصمینی نیست زندگی بهتری در انتطارتون باشه ..حتی با کسی که ممکنه عاشقش بشید و ار لحاظ مالی و ..هم کلی ساپورتتون کنن .ی

  12. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد