از وقتی چشم باز کردم و یادم میاد، سر سفره هفتسین مون ماهی قرمز داشتیم. خاطرات جالبی از بچهگیم و تنگ ماهیها ندارم، چون داستان همه اینماهیا با مرگ زود هنگامشون و اشکای ما تموم میشد. بعد از اینکه زندگی مستقل خودمو شروع کردم هم این سنت غمانگیز رو ادامه دادم. اما روزی که فهمیدم خرید ماهی قرمز منو شریک مرگ میلیونها قطعه ماهی کوچولو میکنه دیگه ماهی نخریدم. امسال هم ماهی نمیخرم، به خاطر اینکه:
اولا ماهی قرمز سنت ایرانی نیست.
تو هیچ کدوم از اسناد تاریخی و فرهنگی مربوط به نوروز سندی وجود نداره که ثابت کنه ماهی قرمز سنتنوروزی ایرانه. تو قدیمیترین تابلو نقاشیای که از هفتسین وجود داره، اثری از تنگ ماهی دیده نمیشه. خب! حتی سنت و فرهنگ ایرانی پشت این کارمون نیست.
دوم اینکه من فکر میکردم خیلی لطف میکنم که ماهی رو میگیرم و میارم خونه، بهش غذا میدم، تنگش رو تمیز میکنم، فقط
نمیدونستم چرا این ماهیای قدرنشناس به جای اینکه خوشحال بشن، میمیرن.
این موجودات خوشگل هیچ وقت توی تنگ و توی خونه نمیتونن بیشتر از چند روز یا حداکثر چند ماه عمر کنن.
درحالی که تو طبیعت بیشتر از ۱۵ سال زنده میمونن و قد میکشن.
سومین دلیلم برای نخریدن ماهی قرمز سلامت خودم و کساییه که تو خونه زندگی میکنن.
تقریبا همه ماهیای قرمز مبتلا به یه بیماری قابل انتقال به انسان هستن.
سالمونلا ویروس قابل انتقال از آبزیان به انسانه که پوست و سیستم تنفسی رودرگیر میکنه. هر تماسی با آبی که ماهی توش زندگی میکنه، میتونه این ویروس رو به بدن ما منتقل کنه.
آخرین دلیلم اینه که سعی میکنم با حیوانات و طبیعت مهربون باشم.
روزی که فهمیدم این موجوادت ظریف تا وقتی به دست من برسن، چند بار به خاطرجابجایی قلبشون از کار ایستاده، دلم گرفت. ولی انگار همین کافی نیست که تو خونه هم میریم و میاییم و یه ضربهای به تنگ میزنیم. من نمیدونستم همین صدا میتونه نقش ضربه یه پتک رو برای ماهی اسیر تنگ بازی کنه. کمی که به این چیزا فکر کردم، دیدم واقعا این خرید بیدلیل یه جنایته تمام و کمال در حق طبیعته.حالا سال 95 رو هم سر سفرهای تحویل میکنم که مطمئنم سفرهای برای مرگ یه موجود زنده و بیگناه نیست.