سلام من دختری 15 ساله هستم و5سال پیش با پسری که 7 سال از خودم بزرگ تر بود اشنا شدم و هنوز هم بعد 5 سال بد جور عاشقشم و اون هم بعد این همه سال ها عشقش را بهم ثابت کرده و از همه شرایط هم پسر کاملی .و ازم خواستگاری کرد و گفت اگه قبول کنی هر زمانی خواستی ازدواج میکنیم اما موندم چی باید جواب بدم. کمکم کنید بهم ایمیل بدید خواهش میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟www.nastaranamani.72.mm@gmail .com
خانواده در جریان هستن؟
دختری 15ساله که 5ساله با پسری دوستی؟!!!!! یاخدا
چه شود!!
دختر خانم شما بفکر درس و مشقتون باشید بهتر از هرچیزی هست. اخه شما چه میدونید عشق چیه!!! که حرف از عشق میزنید؟!
هرچیزی و هر کاری یه سن و سالی داره برا خودش، شما وقتی از 10سالگی وارد اینجور رابطه ها شدین خدا به خیر بگذرونه!!
دیگه پیک بهاری هم نمیدن که تعطیلات بشینین پای حل کردن پیکتون!
ویرایش توسط orbital : 03-20-2016 در ساعت 07:07 PM
خانواده پسره بله
نوشته اصلی توسط orbital
عزیزم معدلم 20 است بعدشم عشق کوچیک و بزرگ نمیشناسه
باهاش دوست نبودم فقط همدیگر را از دور دوست داشتیم و یک بار تنها به هم اس دادیم. شما یک راه حل بگو
پس خانواده شما؟
حتما100درصد به خانواده بگید مخصوصا به پدر یا مادر
در غیر این صورت موضوع رو با مشاور در میان بذار خواستی حتی به مشاور مدرسه بکو غیبی نداره
یک لینک خم میذارم تو پروفایلتون
چجوری ثابت کرد ؟
فرهنگ خانواده شما چجوریه؟
شما از کجا میدونی خانوادش خبر دارن؟
ول کن فقط به پدر مادرت بگو اونا تورو دوست دارن
فقط فقط پدر مادر
در غیر اینصورت خدا می داند چه شود
چیزهای دیگه رو ول کن به پدر مادرت بگو اونا تحقیق می کنن
خانواده من چیزی نمیدونن.
اگه 20نباشه باید تعجب کرد!
راه حل برای چه چیزی؟ شما سنتون خیلی کمه واسه این مساله و مطمینا درک درستی از عشق و ازدواج منطقی ندارین
کسایی که 10سال از شما بزرگتر هستند و به بلوغ عقلی و فکری رسیدن گاهی توی انتخابشون شکشت میخورن اونوقت شما میگی عشقشو بمن ثابت کرده؟!!
شدیدا پیشنهاد میکنم اشتباه نکن
این حرفه منو شاید الان با روی خوش نخونی اما مطمین باش 5-10سال دیگه خودت متوجه عمق صحبتم میشی
درهر حال موفق باشی
نه نه غیر ممکنه به خانوادم بگم تو این سن مگه میشه همچین کاری کرد
این همه تو رسانه می گن پدر مادر رو در اطلاع بذارید واسه چی می گن
100 صد به پدر و مادر و اعضای خانواده بگو
مشکل اینه نمیتونم فراموشش کنم .هر کاری که بگید کردم برای فراموشش اما نشد
پس کاتش کن تمومش کن
رور راست گفتم
خودش گفت به خانوادم گفتم . محیطی توی اون زندگی میکنیم محیط تقریبا کوچیکیه .
منظورت از کات چی بود
کات یعنی بریدن رابطه
کات به انگلیسی یعنی بریدن
من الان22 سالمه نمیتونم بگم کدوم دختر خوبه کدوم بد
گفته های پسره معتبر نیست
توی فرانسه98درصد ازدواج عشقی شکست خورده توی یک مجله میخوندم
اما عشق به معنای دوست داشتن نیست
وای خدا ................................................
شما تو سن قبل بلوغ این رابطه رو شروع کردین الانم بلوغتون دیگه فکر کنم داره تموم میشه
چند سال بیخیال باش اینا پاک میشن از ذهنت
به یک روانشاس مراجعه کن حضوری
ازدواج در سنین نوجوانی
سال هاست که دیگر رسم ازدواج در سنین کودکی و نوجوانی یا از میان رفته و یا بسیار کمرنگ شده است. با این حال هنوز هم هستند خانواده هایی که دختران خود را در سنین خیلی پایین به خانه بخت می فرستند. یا به خاطر چهارچوب های قومی و رسم و رسوم میان خودشان و یا به خاطر یک عشق پیش بینی نشده که در نوجوانی سر می رسد و نوجوان را در مقابل خانواده اش قرار می دهد تا با ازدواج آنها موافقت کنند.
می شود اما واقعیت این است که این سن، نباید در ابتدای نوجوانی باشد. ازدواج در دوران نوجوانی به دلیل اینكه فرد هنوز به آمادگی و شرایط لازم از نظر روحی و جسمی برای تشكیل خانواده نرسیده نمی تواند چشم انداز روشنی داشته باشد.
مشکلات ازدواج در دوران نوجوانی از خود آن بر نمی‌خیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگی افراد برای پذیرش تعهدات زندگی و نقش های ناشی از آن است. نوجوان حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، یعنی حتی اگر از هم سن و سالانش هم جلوتر باشد و بیشتر شبیه بزرگسالان به نظر برسد، باز هم میوه‌ی نارسی است که کامل شدن آن نیازمند مرور زمان و مراقبت های ویژه، آن هم در فضایی خاص است.
صرف رسیدن به سن بلوغ نمی تواند شرط خوبی برای ازدواج باشد. حتی اگر قانون این مجوز را بدهد، باز هم زندگی مشترک ظرافت هایی دارد که درک آن نیازمند بلوغ روانی و اجتماعی است.
پیامدهای منفی و مخرب ازدواج در سنین نوجوانی
1.دختر یا پسرهای نوجوان به دلیل اینكه هنوز به رشد ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نرسیده اند، بسیاری از مهارتهای لازم برای رسیدن به یك زندگی موفق و پیروز را كسب نكرده اند به همین دلیل معمولاً در زندگی مشتركشان با ناسازگاری ها و اختلافات بسیاری رو به رو می شوند.
2.با توجه به این که افراد در سنین نوجوانی هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده اند، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگرفته و پس از ازدواج دچار پشیمانی شود. خیلی وقت ها دیده ایم افرادی که در سنین نوجوانی ازدواج کرده اند، گفته اند که من آن زمان کم تجربه بودم و نمی دانستم در زندگی دنبال چه چیزی هستم. الان سلیقه ام عوض شده و انتظارات دیگری از همسرم دارم. این اتفاق به دلیل تغییر نگرش ها و رشد فکری او می افتد.
نوجوان حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، یعنی حتی اگر از هم سن و سالانش هم جلوتر باشد و بیشتر شبیه بزرگسالان به نظر برسد، باز هم میوه‌ی نارسی است که کامل شدن آن نیازمند مرور زمان و مراقبت های ویژه، آن هم در فضایی خاص است
3. نوجوانان به دلیل ازدواج در سنین پایین، پس از مدتی که در جمع همسالان خود قرار می گیرند دچار ناامیدی شده و احساس می کنند با ازدواج، بسیاری از موقعیت های زندگی مجردی را از دست داده اند.
4.در صورتی که دختران در سن پایین باردار شوند (زیر 18سال) احتمال بروز مشکلاتی از قبیل فشار خون بالا در دوران بارداری، کم‌خونی و عوارض زایمان، به دنیا آوردن نوزاد زودرس با وزن کم یا نوزادی با بهره هوشی پایین و یا نوزاد مرده وجود دارد.
5.معمولاً خانواده ها و بزرگ‌ترها به دلیل اینكه گمان می كنند فرزندشان سن كمی دارد و قادر به حل همه مشكلات زندگی مشترك نیست سعی می كنند به گونه های مختلفی در زندگی خصوصی آنها دخالت ل ؟کرده و به قولی آنها را راهنمایی نمایند. در حالیكه این جریان معمولاً پس از پختگی افراد به دلیل عادت والدین نیز ادامه می یابد و زندگی را از كنترل زن و مرد خارج می كند.
هر چند این مقاله درصدد نفی مطلق ازدواج های دوره ی نوجوانی نیست ( به خصوص جهت دختران) و اذعان دارد مواردی به چشم خورده که ازدواج های موفقی را توانسته اند داشته باشند ، ولی به نظر می رسد در شرایط کنونی باید از پختگی و آمادگی دختر و پسر مطمئن شد که یکی از زمینه های پختگی آنان سن بالاترشان خواهد بود .
و از کجا معلوم راست گفته ؟
ببینید خانم شما 2 تا راه دارید
1 : فراموشش کنید
2 : بهتون ثابت کنه حرفهاش راسته یعنی بهش بگید مامانت زنگ بزنه خونمون و با مامانم بابت خواستگاری صحبت کنه
کاملا موافقم
خانواده دختر حتما باید با خبر بشن اگر قصد ازدواج هست
من که می گم بیخیالش
تمومش کن
از یک راه حل هم خواستم بفهمم راست گفته یا نه داداشش با یکی از دوستام دوست بود و خبر داشت که منا دوست داره و گفت وقتی به مامانم گفت خوشحال شد و گفت میرم باهاشون حرف میزنم
ببین دختر جون پدر مادر شما باید بدونن مگر نه تمام جدی گفتم [
درسته تلخه -ولی شرط عقله]
نمیتونم تمومش کنم من جرعت اینا ندارم که به خانوادم بگم به خود میلاد هم گفتم که هیچ وقت این کارا نمیکنم میلاد گفت خانوادت بامن خودم همه چیا بهشون میگم هر وقت خودت خواستی بدونن
قصد ازدواج هست اما چها رسال دیگه نه الان
پس تمومش کن
یا بگو به خانوادت زنگ بزنه یا مامان و باباش بیان خونه شما
در غیر اینصورت تمامش کن
جرات تمام کردنو که داری
مشکل اینه اگه الان بیان پدرم مخالفت میکنه . چون خواستگارای زیادی داشتم اما پدرم وقتی همچین حرفی زدن
خیلی قطعی مخالفت کرد
برو پیش یک مشاور با اینجا حرفی زدن چیزی درست نمیشه اونا راه حلو نشونت میدن
سلام عزیزم
به سایت مشاور خوش اومدی
خب خیلی زود وارد این جریانا شدی و همونطور که خودتم گفتی حتی جرئت بازگو کردنش با خانوادت نداری... به خاطر اینکه واقعا سنت کم هست
مطمئنن از لحاظ عقلی به بلوغ رسیدی که لازم دیدی مشاوره بگیری و این خیلی عالی هست
دوست خوبم بچهای اینجا شما رو نمیشناسن که بخوان به ضررت حرفی بزنن یا به اشتباه بندازنت
پس اگر چیزی میگن از روی تجربه و درسی هست که شما هنوز بهش نرسیدی و ان شاء الله وقتی بزرگتر بشی خودت هم متوجه میشی که درست میگن
بهترین مشاور برای شما مادرتون هست
اگه با مادرت صمیمی هستی و میدونه جبهه نمیگیره در برابرت باهاش درمیون بذار
یا اینکه از این آقا بخواه که خودش زنگ بزنه تا خانوادت در جریان قرار بگیرن
مطمئنن هیچکس اندازه پدر و مادر دلش برای شما و آیندت نمیسوزه
پس قبل از اینکه اتفاقات ناخوشایندی بیفته همونطور که عقل کردی و مشورت گرفتی با خانوادت هم مشورت کن که بهترین مشاورانت خواهند بود
مواظب خودت و احساست باش
ان شاء الله که موفق باشی
اینترنتی اشناشدید ؟؟
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دختر خوب شما اصلن سنت واسه ازدواج مناسب نیس.شماااا اصلن میدونی ازدواج مسولیت پذیری میاره.تعجب میکنم اینجور راااحت به فکر وارد شدن به پروسه ازدواج فکر می کنی
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.
ببین اولین قدم اینه بفهمی واقعا دوست داره واسه ازدواج یا دوست داره واسه سو استفاده زا یه دختر ترگل ورگل
شما بهش بگو بیاد خواستگاری ولو خانوادت مخالفت کنن بهت ثابت میشه که بازیش نمیاد
سلام نسترن جان
پس تو سن ده سالگی عاشق یه پسر هفده ساله شدی درسته؟
و این عشق حدود پنج سال ادامه داشته و الان شما پونزده سالته و ایشون بیستو دو؟
و ایشون هم با سند عشقشون رو به شما ثابت کردند و تو این پنج سال هم از فرط عشق و پاکی فقط و فقط به شما فکر میکنن به انتظار جواب شما نشستن؟
بله البته که اینطوره
خوب به نظر من که این پنج سال عشقو اون دلایلی که بهت ثابت میکنه اون عاشقته رو همه رو کنار بذار
و به این قضیه از دید منطقی و نه احساسی نگاه کن و سعی کن بهش ثابت کنی اگه ازدواجی در کار نباشه بدون شک
رابطه ای هم در کار نخواهد بود و اگر غیر این باشه صدرصد شما بازنده ای
و به قول دوستمون این قضیه رو هم تا جاییکه میشه با مادرت در میون بذار چون احتمال برخورد شدید تر پدرت هست خوب میتونی ایشون رو اهسته اهسته متوجه موضوع بکنی که اینا برمیگرده به زرنگی خودت
و اگرم صرفا بخوای بدون اطلاع پدر و مادرت خودت به تنهایی جواب بله و نه بدی و کاری بخوای بکنی به احتمال خیلی خیلی زیاد شکست میخوری
پس به نظر من
1- با یه مشاور راجع به رابطه تون با عشقتون و همچنین چگونگی در میان گذاشتن این قضیه با پدر و مادرتون صحبت کنید
2-و مطابق رهنمود های مشاور با پدر و مادرتون راجع به این قضیه صحبت کنید و بقیه کارا رو اول به خدا و بعد به بزرگترا تون بسپارید
که فک میکنم بهترین راهم همینه
فدا
ویرایش توسط Hossein Gage : 03-21-2016 در ساعت 03:26 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟