نوشته اصلی توسط
Shahin366
سلام خدمت همه دوستان گرامی
پسری هستم 24 ساله
1 ساله که با یکی از همکلاسی های دوران لیسانسم دوستم
چون از لحاظ فرهنگی مذهبی و خانوادگی خیلی شبیه هم هستیم همون اولا به هم قول ازدواج دادیم و به مادرامون هم گفتیم.
وقتی که مادرش به پدرش گفت به خاطره این که کار ندارم و سربازی هم نرفتم مخالف بود.اما من خونه و ماشین دارم و از کارای مختلف هم پول در میارم و وضع مالی پدرم هم نسبتا خوب هست.پدرم گفت که خرجمون رو هم تا چند سال اول میده.
اما این اواخر پدرش گفته که کلا مخالفه و خودش هم نسبت بهم یکم سرد شده و بهم گفت که مثل قبل به ایندمون امیدوار نیست
خیلی می ترسم که از دستش بدم
تمام زندگیم شده فکر کردن به این موضوع
افسرده شدم
نمیدونم چی کار باید بکنم...