نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: تحمل رفتارهای آزاردهنده همسر

1992
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    Unhappy تحمل رفتارهای آزاردهنده همسر

    سلام دوستان من مهديسم 22 سالمه دانشجو ترم 6 هستم الان سه ساله تو عقدم همسرم دیپلمه و دو سال از من بزرگتره من خیلی دوسش دارم و وابسته شدید بهش هستم اون از این وابستگی سو استفاده کرده و خیلی از امتيازاتو ازم گرفته حتی تو آشتی پیش قدم میشم خیلی سخته قهر باشم باهاش چون همش از هم دوریم حیفم میاد این دوروز زندگی رو تلخ کنیم چند روز پیش همسرم ازم خواست با مادر و خواهرش که همسر خواهرش فوت کرده و دوتا بچه داره برم سفر ولی چون دفعه قبل تو سفری که رفتیم بخاطر دعوایی که شد بخاطر خواهرش کتکم کرد و چند ماه باهم قهر بودیم پدرم بهم گفت نرم خودمم ته دلم راضی نبود رفتم خونشون باهاش صحبت کردم اما بی فایده بود و رفت من خیلی بهم سخت گذشت این چند روز تو اوج تنهایی بودم پدرم خیلی غصه میخورد حتی یه زنگ هم بهم نزد وقتی پیام میدادم سرد جواب میداد تا اینکه دیشب برگشت بهم پیام هم نداد آخر شب با اصرار من اومد حرف زدیم اما اون گفت بازم تنهام ميزاره و ميره و من باید باهاش کنار بیام ميترسم برم سر خونم اون با توجه به مادر و خواهرش و بی محلی زجرم بده بعد رفتنش بازم بی محل بود تا ظهر که بهش پیام دادم خسته شدم و این زندگی بی فایده هس اونم گفت هر طور راحتی به نظرتون من چیکار کنم من از همه لحاظ از خودش و خوانوادش سر هستم ولی اون ناز میکنه واسم و به مادرشو خواهرش بها میده نمیدونم چیکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdis.p نمایش پست ها
    سلام دوستان من مهديسم 22 سالمه دانشجو ترم 6 هستم الان سه ساله تو عقدم همسرم دیپلمه و دو سال از من بزرگتره من خیلی دوسش دارم و وابسته شدید بهش هستم اون از این وابستگی سو استفاده کرده و خیلی از امتيازاتو ازم گرفته حتی تو آشتی پیش قدم میشم خیلی سخته قهر باشم باهاش چون همش از هم دوریم حیفم میاد این دوروز زندگی رو تلخ کنیم چند روز پیش همسرم ازم خواست با مادر و خواهرش که همسر خواهرش فوت کرده و دوتا بچه داره برم سفر ولی چون دفعه قبل تو سفری که رفتیم بخاطر دعوایی که شد بخاطر خواهرش کتکم کرد و چند ماه باهم قهر بودیم پدرم بهم گفت نرم خودمم ته دلم راضی نبود رفتم خونشون باهاش صحبت کردم اما بی فایده بود و رفت من خیلی بهم سخت گذشت این چند روز تو اوج تنهایی بودم پدرم خیلی غصه میخورد حتی یه زنگ هم بهم نزد وقتی پیام میدادم سرد جواب میداد تا اینکه دیشب برگشت بهم پیام هم نداد آخر شب با اصرار من اومد حرف زدیم اما اون گفت بازم تنهام ميزاره و ميره و من باید باهاش کنار بیام ميترسم برم سر خونم اون با توجه به مادر و خواهرش و بی محلی زجرم بده بعد رفتنش بازم بی محل بود تا ظهر که بهش پیام دادم خسته شدم و این زندگی بی فایده هس اونم گفت هر طور راحتی به نظرتون من چیکار کنم من از همه لحاظ از خودش و خوانوادش سر هستم ولی اون ناز میکنه واسم و به مادرشو خواهرش بها میده نمیدونم چیکار کنم


    اگر نخوایت خانواده خودتون رو به احساسات بفروشید مشاوره کنید و در کنار خانواده خودتون باشید و تصمیم گیری کنید

    فکر کنم برای شما باید مشخص شده باشه ایشون از این رفتارش خواسته چه چیزی رو به شما نشون بده
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    چرا سه سال در عقد به سر میبرید ؟

    البته بها دادن به مادر ویا خواهر مشکلی حادی نیست .

    ولی این که همسر شما در دوران طلایی عقد روی شما دست بلند کرده و با خانواده به مسافرت تفریحی رفته جای تامل داره .

    حتما مشاوره حضوری داشته باشید .

    این که شما در دعوا وقهر پیش قدم آشتی میشید خوبه ولی دوران عقد دوران ناز کردن خانم هاست به اصطلاح .

    متاسفانه ایشون هیچ قدم مثبتی برای زندگیتون بر نداشته حتی پیامک های شما رو به سردی پاسخ داده .

    به نظر من به یک مشاور خوب وتحصیل کرده مراجعه کنید .

    با نظر آقا فرخ موافقم ایشون میخواد به شما ثابت کنه که حرف حرف ایشونه .

    شاید هم از ازدواج با شما پشیمون شده وبه این طریق عمل می کنه که شما برای جدایی اقدام کنید .

    جمله آخرشون بیانگر این مطلب هست .

    اگر قصد ادامه زندگی با ایشون رو دارید تا مشکلتون حل نشده وارد زندگی نشید .

    موفق باشید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    اگر نخوایت خانواده خودتون رو به احساسات بفروشید مشاوره کنید و در کنار خانواده خودتون باشید و تصمیم گیری کنید

    فکر کنم برای شما باید مشخص شده باشه ایشون از این رفتارش خواسته چه چیزی رو به شما نشون بده


    خیلی واسم سخته ترکش کنم از دیروز تا الان حتی پیام بهش ندادم زجر زیادی کشیدم تحمل رفتارش خیلی واسم سخته خودش میگه دوسم داره ولی تو رفتارش پیدا نی قبلا مشاوره رفتم اما این قد مشکلم حاد نشده بود ممنون از راهنماييتون ...

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    سه سال عقدم واسه ترس از خيانته که خونم خالی باشه و اونم... پدرمم راضی نبود میگفت درستو بخون بهتره ... هضمش سخته از ازدواج با من پشیمون بشه چون واقعا هیچی کم نذاشتم واسش حتی شده تو روی خانوادم واستادم بخاطرش چون کسی راضی نبود من با هاش ازدواج کنم خواهرم از همسرش جدا شده مدام تو سرم میزنه که طلاق رسم خانوادته آبجیت چیکار کرده با کی حرف زده بخدا بیشتر وقتا جلوی خودمو میگیرم ولی بازم بی فايدس . ممنونم دوستاي گلم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    با خونوادت مشورت کن هرچیزی که گفتن انجام بده همین حرفا رو به پدرتون بگید

    اون.انگار علاقه ای بهتون نداره

    بهتره اصلا جوابشو.ندید و دیگه پیش قدم نشید روش حساس نباشید یه مدت کوتاه

    مطمعن باش در طول مدتی که بهش زنگ نمیزنید اونم واستون ارزشی قایل نشه

    زندگی خواهر شما به اون چه مربوطه شوهر اونم یکی بوده مثل همین

    شما فرصت زندگی دارید احساساتتنو خرج کسی کنید که جواب محبت هاتونو بده

    بعد شما در دوران عقد هستید اشکالی نداره تنها بره ولی این که باشما بعد اومدنش سرد شده باید برطرف شه

    ببین میتونی یه عمر اینجور تحملش کنی؟ اگر نه زودتر اقدام کن و زندگیتو به پوچی نگزرون

    (موفق باشید )
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    اگر نخوایت خانواده خودتون رو به احساسات بفروشید مشاوره کنید و در کنار خانواده خودتون باشید و تصمیم گیری کنید فکر کنم برای شما باید مشخص شده باشه ایشون از این رفتارش خواسته چه چیزی رو به شما نشون بده
    ممنون دلارام جون آبجی عزیزم دارم تلاش میکنم که اگه بشه بی محلی کنم پدرمم در جریان گذاشتم اونم بهم حرفای تورو گفت .اما من یه مشکل دیگه هم دارم که اون الان کاملا همسرم هست اگه ازدواج نکنم و نرم سر خونه زندگیم ابروم در خطره..

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    حتما یه مشاوره برید

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdis.p نمایش پست ها
    ممنون دلارام جون آبجی عزیزم دارم تلاش میکنم که اگه بشه بی محلی کنم پدرمم در جریان گذاشتم اونم بهم حرفای تورو گفت .اما من یه مشکل دیگه هم دارم که اون الان کاملا همسرم هست اگه ازدواج نکنم و نرم سر خونه زندگیم ابروم در خطره..
    نترس دیگه دوره مثل قبل نیست که کسی نتونه با این موضوع کنار بیاد سه سال عقد بودید حتما همه حدس زدن خیلی از پسرای مجرد بودن که رفتن زنایی رو.گرفتن که دوتا بچه هم داشته

    اگر.به دادگاه مراجعه کنید و از دادگاه بخاید نامه پزشکی قانونی بهتون بده بکارت شما دوخته میشه اگر نشد قرص ها و ژله هایی هستن کهچند ساعته اند موقتا شب ازدواج خون رو نشون میده

    بهتره که مسالمت امیز جریان دادگاهتون حل شه و گرنه چند سال طول میکشه بنفعتون نیست که عمرتون تلف شه مهریه قانونی رو بگیرید و جونتون رو ازاد کنید

    فقط وقتی اومد به التماس خواهشا ابروی پدرتون رو نبرید و سر زندگیتون نرید

    اگر از بحث زن بودن شما خاستن.وارد شن شناسنامتون.رو.نشون بدید و بگید من زنش بودم

    دوست عزیز به خاطر این پیشنهاد طلاق میدم چون کسانی بودن به خاطر این که زبانزد نشن مجبور به زندگی شدن افسردگی های شدید گرفتن و حتی توی خواب زبان خودشونو گاز میگرفتند

    از عاقبت کارتون بترسید تنها چیزی که به زن صدمه وارد میکنه نادیده گرفتنه

    (موفق باشید )
    ویرایش توسط delaram54 : 03-31-2016 در ساعت 06:32 PM
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط delaram54 نمایش پست ها
    نترس دیگه دوره مثل قبل نیست که کسی نتونه با این موضوع کنار بیاد سه سال عقد بودید حتما همه حدس زدن خیلی از پسرای مجرد بودن که رفتن زنایی رو.گرفتن که دوتا بچه هم داشته

    اگر.به دادگاه مراجعه کنید و از دادگاه بخاید نامه پزشکی قانونی بهتون بده بکارت شما دوخته میشه اگر نشد قرص ها و ژله هایی هستن کهچند ساعته اند موقتا شب ازدواج خون رو نشون میده

    بهتره که مسالمت امیز جریان دادگاهتون حل شه و گرنه چند سال طول میکشه بنفعتون نیست که عمرتون تلف شه مهریه قانونی رو بگیرید و جونتون رو ازاد کنید

    فقط وقتی اومد به التماس خواهشا ابروی پدرتون رو نبرید و سر زندگیتون نرید

    اگر از بحث زن بودن شما خاستن.وارد شن شناسنامتون.رو.نشون بدید و بگید من زنش بودم

    دوست عزیز به خاطر این پیشنهاد طلاق میدم چون کسانی بودن به خاطر این که زبانزد نشن مجبور به زندگی شدن افسردگی های شدید گرفتن و حتی توی خواب زبان خودشونو گاز میگرفتند

    از عاقبت کارتون بترسید تنها چیزی که به زن صدمه وارد میکنه نادیده گرفتنه

    (موفق باشید )
    یعنی تبریک میگم بهت !!پرده بدوزه و یا ژله چند ساعته بزاره جالبه .

    خانم ازدواحی با دوز وکلک باشه لای جرز دیوار می خوره ...

    این خانم گناهی نکرده بخواهد مخفی کنه شوهرش بوده رابطه داشته مثل دخترهرزه نبوده که رابطه نامشروع داشته باشه ،نمی خواهد مخفی کنه هرکسی هم خواستگاریش بیاد بفهمه ازدواج کرده باید بدونه دیگه باکره گی اهمیت نداره.

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    (),.
    ویرایش توسط delaram54 : 03-31-2016 در ساعت 07:28 PM
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25494
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    53
    تشکر شده 49 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    یعنی تبریک میگم بهت !!پرده بدوزه و یا ژله چند ساعته بزاره جالبه .

    خانم ازدواحی با دوز وکلک باشه لای جرز دیوار می خوره ...

    این خانم گناهی نکرده بخواهد مخفی کنه شوهرش بوده رابطه داشته مثل دخترهرزه نبوده که رابطه نامشروع داشته باشه ،نمی خواهد مخفی کنه هرکسی هم خواستگاریش بیاد بفهمه ازدواج کرده باید بدونه دیگه باکره گی اهمیت نداره.
    دوست عزیز بله حق با شماست اما به اول حرفامم توجه کنید

    گفتم همه میدونن توی سه سال اشنایی رابطه ای برقرار میشه

    همچنین گفتم که پسرهایی هم بودند که با زن هایی ازدواج کردن که فرزند هم.داشته

    و گفتم اگر دادگاه صلاح دید میشه

    دوست عزیز کسی که از لحاظ روحی دچار نگرانی شده باید تسکینش داد واقعیت ها رو بهش گفت هرچند بد

    شما این همه جمله منو ول کردید همون قرص رو.بهونه کردی ؟

    به نظر من اگر شخصی اشتباهی کرد راه جبران باید باشه این خیلی ظالمانست که پسر ها هر کاری خاستن بکنن و.مشخص نباشه اما دختر بخاد کاری کنه بشه دوز و.کلک

    این همه دخترا صادقانه جلو.رفتن از ابرو.و.حیثیتشون مایه گزاشتن و از طرف سرد مزاجی و خیانت دیدند این دوز و.کلک نیست ؟ این به در جرز نمیخوره این همه دختر صادقانه از خودشون گفتن و.مشکلاتشونو بیان کردن تا پسر درکشون کنه اما رها شدن این دوز و.کلک نیست ته نامردیه

    داشتن یه زندگی بدون درد سر حق هرکسی هست

    بله شما درست میگید ایشون شرعا زنش بوده اما فردا اگر پسری مد نظر این خانم پیدا شد و با این قضیه .مشکل داشت چی ؟

    دوست عزیز واسه اشتباه یه راه هست واسه اصلاح صد راه
    امضای ایشان
    چگونه. وصف کنم لحظه لحظه خود را
    برای این. همه ناباور خیال پرست

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    یعنی تبریک میگم بهت !!پرده بدوزه و یا ژله چند ساعته بزاره جالبه .

    خانم ازدواحی با دوز وکلک باشه لای جرز دیوار می خوره ...

    این خانم گناهی نکرده بخواهد مخفی کنه شوهرش بوده رابطه داشته مثل دخترهرزه نبوده که رابطه نامشروع داشته باشه ،نمی خواهد مخفی کنه هرکسی هم خواستگاریش بیاد بفهمه ازدواج کرده باید بدونه دیگه باکره گی اهمیت نداره.
    من واقعا هیچ گناهی نکردم که بخوام این همه سختی تحمل کنم واقعا حتی با هم کلاسيام و پسراي فامیل حرف نمی زنیم چون آقا ناراحت میشد من حتی حالم از خودمم بهم میخوره که بخاطر یه آدم پست بی ارزش راضی به همچین کاری شدم ولی من خودم رشته بیمارستانی دارم بخوام میتونم کاری بکنم با اینکه پردم ارتجاعي هست ولی بازم شکست خیلی بزرگی خوردم و می خورم چون روحم زجر می کشه خیلی سخته خداوکيل وخیلی ميترسم

  14. کاربران زیر از mahdis.p بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    سلام خواهر عزیزم
    یه توصیه دوستانه برات دارم که دیگه دست نگه دار منت کسی که بی محلی میکنه نکش دیگه اصرار نکن و عزت خودتو حفظ کن بزار با خودش کنار بیاد و تصمیم بگیره
    فرق من و شما اینه که من مردهستم و تو دو سال ونیم عقد همه جور محبت به زنم کردم ولی الان اونه طاقچه بالا میزاره و میگه منو نمیخواد
    منم اینقدر منتشو کشیدم حتی به عمو وخاله ش التماس کردم که وساطت کنند اما حرفش یه کلام طلاق بوده تا حالا
    حتی چند روز قبل عید باهم رفتیم دادگاه که با یه وکیل مشاور حرف بزنیم و تو راه برگشت تو خیابون دوباره جر و بحثمون شد که نهایتا با مشت زد تو صورت من که جاش موند وعینکمم شکست واز اونروز تا حالا دیگه بهش پیامکم ندادم کاری که فبلش خیلی میکردم
    حتی وسوسه شدم برم بخاطر اینکارش ازش شکایت کنم اما بازم جلوی خودمو گرفتم
    دیروزم خیلی میخواستم بابت روز زن بهش تبریک بگم اما بازم بخاطر کاری که تو خیابون با من کرد جلوی خودمو گرفتم وبهش پیامک ندادم
    در کل به نظر من دست از التماس بردار تو هم مثه من خیلی بهش محبت کردی دیگه بس کن وبسپار به خدا
    من حتی جلوی اون تا حالا چندبار غرورم شکسته و اشک از چشمام جاری شده ولی اون دل سنگ تر ازین حرفاست
    مشکل همه ما اینه که به طرفمون وابسته میشیم و بعد خوشبختی خودمون را در گرو بودن با طرفمون میبینیم یه صفحه بهت معرفی میکنم مطالبشو بخون بهت کمک میکنه البته مطالبش واسه کسانیه که قصد جدایی دارن و امیدوارم شما وهمسرت قصدشون این نباشه
    http://www.stopdivorce.blogfa.com/post-5.aspx
    ویرایش توسط Ariyaei : 03-31-2016 در ساعت 08:06 PM

  16. 2 کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط delaram54 نمایش پست ها
    دوست عزیز بله حق با شماست اما به اول حرفامم توجه کنید

    گفتم همه میدونن توی سه سال اشنایی رابطه ای برقرار میشه

    همچنین گفتم که پسرهایی هم بودند که با زن هایی ازدواج کردن که فرزند هم.داشته

    و گفتم اگر دادگاه صلاح دید میشه

    دوست عزیز کسی که از لحاظ روحی دچار نگرانی شده باید تسکینش داد واقعیت ها رو بهش گفت هرچند بد

    شما این همه جمله منو ول کردید همون قرص رو.بهونه کردی ؟

    به نظر من اگر شخصی اشتباهی کرد راه جبران باید باشه این خیلی ظالمانست که پسر ها هر کاری خاستن بکنن و.مشخص نباشه اما دختر بخاد کاری کنه بشه دوز و.کلک

    این همه دخترا صادقانه جلو.رفتن از ابرو.و.حیثیتشون مایه گزاشتن و از طرف سرد مزاجی و خیانت دیدند این دوز و.کلک نیست ؟ این به در جرز نمیخوره این همه دختر صادقانه از خودشون گفتن و.مشکلاتشونو بیان کردن تا پسر درکشون کنه اما رها شدن این دوز و.کلک نیست ته نامردیه

    داشتن یه زندگی بدون درد سر حق هرکسی هست

    بله شما درست میگید ایشون شرعا زنش بوده اما فردا اگر پسری مد نظر این خانم پیدا شد و با این قضیه .مشکل داشت چی ؟

    دوست عزیز واسه اشتباه یه راه هست واسه اصلاح صد راه
    خانم شما می تواهد به یک نعر کمک کنید ولی دارای چند صد نفر به جامعه بد بین می کنید.

    حالا چند پسر بیاد بخونه دخترا هستند میرن هر غلطی به اسم دوستی و عشق و عاشقی می کنند وبعد با حیله وحقه ادای دختر پاک درمیارن به خصوص افرادی از اونا حمایت می کنند بدبیین میشن به همه دخترا،قید ازدواج میزنن اوناهم میگن گور بابای ازدواج وقتی بدون تعهد پا میده چه احتیاجی ازدواج کنم وارد هزینه و دردسر بشم و ممکنه سرهم کلاه گذاشته باشه.

    خانوم پسرا و مردها با زن مطلقه که به غیر از خیانت جدا بشن ازدواج می کنند ولی با دختری که بدون تعهد رابطه برقرار کرده وزن شده نه.

  18. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdis.p نمایش پست ها
    من واقعا هیچ گناهی نکردم که بخوام این همه سختی تحمل کنم واقعا حتی با هم کلاسيام و پسراي فامیل حرف نمی زنیم چون آقا ناراحت میشد من حتی حالم از خودمم بهم میخوره که بخاطر یه آدم پست بی ارزش راضی به همچین کاری شدم ولی من خودم رشته بیمارستانی دارم بخوام میتونم کاری بکنم با اینکه پردم ارتجاعي هست ولی بازم شکست خیلی بزرگی خوردم و می خورم چون روحم زجر می کشه خیلی سخته خداوکيل وخیلی ميترسم
    خانم هیچ گناهی نکردی که بخواهی مخفی کنی، همه انسان ها اشتباه می کنند ولی اگر اشتباه با اشتباه بخواهد بشوره بد هستش. شما اگر بخواهی خودت دختر جا بزنی و بخواهی سر یکی دیگه کلاه بزاری گناه کردی.

    شما نگران نباش توکلت به خدا باشه واین یادت باشه پدر ومادر خیر فرزند می خواهند شما نباید روی خانوادت وایمیستادی ،شما پدر ومادرت رنجوندی سعی کن دل اونارو به دست بیاری تا دعا خیرشون هم پشت پناه باشه.

  20. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    من واقعا خیلی واسم سخته ممنون از همتون دوستاي گلم من واقعا بخاطر اینکه ناراحت نشه حتی با پسر خالمو و همکلاسی هام حرف نمی زنم من رستم بیمارستانی هست میتونم واسه ترمیم اقدام کنم پردمم هم ارتجالی هست نمیدونم کسی ميفهمه یا نه ولی خودم نميخام دروغ تو زندگیم باشه این روزا خیلی واسم سخت میگذره واقعا سخته مرسی از لطف همتون گلم

  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26507
    نوشته ها
    77
    تشکـر
    0
    تشکر شده 21 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    با سلام خدمت شما بانوی عزیز
    این مشکل پیش آمده از ابتدا وجود داشته یا تازگی ها بیشتر شده نمی دانم همسر خواهر ایشان به تازگی فوت کرده اند یا زمان زیادی می گذرد. با هر مشکلی که پیش می آید که نباید به فکر جدایی باشید دعوایی که دفعه قبل پیش آمده بود چه بوده ؟ ایا کار بهتری هم می شده انجام داد ؟ که شما خانواده تان را حفظ کنید ؟ به نظرم شما بسیار جوان هستید و بی تجربه و آموزشهای لازم را جهت نگهداری یک ارتباط عاطفی ندارید در این زمینه می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران یاری بگیرد 88422495

  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از تنهایی و وابستگی شدید

    سلام ممنون از لطفتونه قبلا هم رفته با خانوادش تعطیلات رفته بود بندر باهاشون و قبلا خیلی باهم مشکل داشتیم ولی بخاطر علاقه تا حدودی حل شد و کنار اومدیم شوهر خواهرش یه سه ماهی بعد عقدمون فوت کرد ینی حدودا سه ساله میتونم با خودتون حرف بزنم اگه امکان داره ایمیل کنید واسم شمارتون روbaran2sf@gmail.com لطفا کمکم کنيد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد