نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: مشکل من با خانواده ام

1034
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27505
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل من با خانواده ام

    زندگی من بدون مهر و محبت جریان داره من الان از زندگی سیر شدم پدر و مادرم همیشه و میشه گفت روزانه و شبانه با هم سر چیز های الکی و بیهوده جر و بحث میکنند بیشتر و در 70 درصد این درگیرهای لفظی و گاها فیزیکی مادرم مقصر ماجراست اون یک نفهم احمق بی منطق خر است مثلا سر چیز های الکی زود عصبی شده و دادوبیداد و حتی فش اونجوری حواله آدم میکنه از نفرین گرفته تا ... حتما میگین یه مشاوره یا روانپزشک بره ولی اون اصلا این چیزا رو قبول نداره و اگه بهش بگیم هم میگه دیوانه خودتونین آره میشه گفت اون یه روانیه تموم عیاره این مشکل با طلاق گرفتن حل میشه ولی پدرم حاظر به طلاق دادنش نیست هر دوشون هم دلیلشون منم میگن بخاطر تو این کار رو نمیکنیم هر دوشون از لحاظ شعور فرهنگی و اجتماعی در سطح پایینی قرار دارن پدرم فقط یه سری خاطرات و داستان های تاریخ مصرف گذشته رو حفظ کرده و هر کی میاد خونه به اون دیکته میکنه و اصلا اجازه نمیده ما حرف بزنیم مادرم هم که حسابش پاکه حالا من بدبخت این وسط گیر کردم در حال تحصیل هم هستم به زور میل به درس خواندن پیدا میکنم شدم یه منزوی گوشه گیر کم حرف که فقط کارش گیم هست یا در حال ... هست جرات خود... رو هم ندارم با اینکه اصلا به گناه بودن این کار اعتقادی ندارم کلا این دنیا ارزش موندن رو نداره همه چیز راجب دین و مساعل اعتقادی برام رنگ باخته و کلا پر از جای سواله برام هر چند بعضی از جواب ها هم برام قانع کننده نیست و کلا این جواب ها به نظرم مذخرف هستند چند دقیقه قبل از اینکه به دنیا بیام همه چیز مرا مشخص کرده اند دین من را رسم و رسوم من را کتاب آسمانی من را آزادی من را تصور کنین اگر من در یک کشور اروپایی به دنیا اومده بودم چقدر خوب میشد برام تا اینکه تو شاخ آفریقا به دنیا بیام کلا به نظر من کشور های جهان سوم از لحاظ شکل گیری تمدن در سطح خیلی پایینی قرار دارند

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27507
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من

    این حرفهایی که میزنی الان توی زندگیت چه اهمیتی داره؟تو رو به جلو میبره یا عقبگرد میزنه به سمت عقب.مادر پدر تو یا حتی،حتی پدر مادر من دو جنس از نوع ادم با افکاره پوسیده و داغونن.همینجوری به دنیا اومدن.فکر میکنن هر چی میگن هر کاری که میکنن درسته،بعدم یه روزی از دنیا میرن بدونه این که چیزی بخوان بیشتر بفهمن یا تغییری کنن.و تو هیچ کاری برا تغییره اونا از دستت برنمیاد.با تمامه احترامی که هم من هم تو بهشون داریم وخواهیم داشت اونا پوسیدن.کاری نمیشه کرد.مگه با زندگیه شخصی خودت.سعی کن تا جایی که میتونی با حفظ احترام ازشون دور تر باشی با انجام کارها یا استقلال هایی که با تلاش میتونی بهشون برسی و بدست بیاری.باهاشون کمتر بجنگ کمتر به حرفها وکاراشون واکنش نشون بده،اینجوری کمی اوضاع بهتر میشه.راجع به دین،تو فقط یکبار زنده ای.افکاره خودتو از این که مدام فکرتو درگیره این کنی که اینچیزو قبول دارم اونو قبول ندارم.افکارتو بریز دور ذهنتو خالی کنی.از الانه زندگیت لذت ببر.کسی شمشیر زیره گلوت نذاشته که حالا باید همه چیرو قبول داشته باشی.از فرصته یکباره زندگی لذت ببر.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل من

    سلام دوست عزیزم خدا به انسان قدرت اختیار داده و یه سری چيزام اجباريه مثل پدر و مادر ولی تو با اختیار خودت میتونی تصمیم بگیری و درس بخونی و سطح اطلاعاتت رو ببری بالا مادر و پدر دوتا فرشته هستن که خدا هدیه داده حتی اگه کم سواد و بد اخلاق باشن ولی واسه بچشون مهربون ترین و عاقل ترينن اگه آدم پدر مادر نداشته باشی هر آدم پست و رذلی میاد و بهت بدترین بی حرمتی رو میکنه به نظرم هرچی هستن بهشون افتخار کن من واقعا دوسشون دارم چون وقتی همسرم دست روم بلند کرد مادرم تا انتقاممو نگرف آروم نشد و بخاطر من پدرم تمام موهاشو سفید کرد ببین گلم بخدا توکل کن این دنیا خیلي بی ارزشه تو اراده و اختیار داری پس خودت دوباره دينتو و حتی راه زندگی تو مشخص کن اما با کمک یه آدم فهميده

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27505
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من

    آره شما راست میگین استقلال و احترام از راه دور ولی مسعله اینجاست که انتظار برای استقلال تا کی چون من دیگه خسته شدم و این مسعله برای یک یا دو روز نیست اونا اصلا منو درک نمیکنن و به کارشون ادامه میدن امروز با مادرم نشستم حرف بزنم بگم عمده مشکلات بخاطر رفتار و حرف های تند توست برگشته میگه اگه تو تکه تکه هم بشی اووف نمیگم آخه چرا بخاطر گفتن یه حرف منطقی باید یه همچین حرفی بزنه راجب فرهنگ و دین هم باید بگم که همین دین تو را مقید به قیودی میکند که لاجرم مجبوری تن دهی وگرنه فرجام اینکار ترد شدن و مجازات از نوع دین است و اینجاست که باید نظر خودت را راجب بعضی قید و بندها بگی حتی اگر قادر به تغییر دادنشان نباشی

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27507
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من

    حالا میشه یکم بیشتر از خودت بگی؟چند سالته؟پسری یا دختر؟تعداد خواهر وبرادرات؟بچه چندمی؟در حاله حاضر مشغولیاته زندگیت چیا هستن؟در اینده دوست داری به چیا یا به کجاها برسی؟برام بگو عزیزم.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل من

    نقل قول نوشته اصلی توسط چه اهمیتی داره نمایش پست ها
    زندگی من بدون مهر و محبت جریان داره من الان از زندگی سیر شدم پدر و مادرم همیشه و میشه گفت روزانه و شبانه با هم سر چیز های الکی و بیهوده جر و بحث میکنند بیشتر و در 70 درصد این درگیرهای لفظی و گاها فیزیکی مادرم مقصر ماجراست اون یک نفهم احمق بی منطق خر است مثلا سر چیز های الکی زود عصبی شده و دادوبیداد و حتی فش اونجوری حواله آدم میکنه از نفرین گرفته تا ... حتما میگین یه مشاوره یا روانپزشک بره ولی اون اصلا این چیزا رو قبول نداره و اگه بهش بگیم هم میگه دیوانه خودتونین آره میشه گفت اون یه روانیه تموم عیاره این مشکل با طلاق گرفتن حل میشه ولی پدرم حاظر به طلاق دادنش نیست هر دوشون هم دلیلشون منم میگن بخاطر تو این کار رو نمیکنیم هر دوشون از لحاظ شعور فرهنگی و اجتماعی در سطح پایینی قرار دارن پدرم فقط یه سری خاطرات و داستان های تاریخ مصرف گذشته رو حفظ کرده و هر کی میاد خونه به اون دیکته میکنه و اصلا اجازه نمیده ما حرف بزنیم مادرم هم که حسابش پاکه حالا من بدبخت این وسط گیر کردم در حال تحصیل هم هستم به زور میل به درس خواندن پیدا میکنم شدم یه منزوی گوشه گیر کم حرف که فقط کارش گیم هست یا در حال ... هست جرات خود... رو هم ندارم با اینکه اصلا به گناه بودن این کار اعتقادی ندارم کلا این دنیا ارزش موندن رو نداره همه چیز راجب دین و مساعل اعتقادی برام رنگ باخته و کلا پر از جای سواله برام هر چند بعضی از جواب ها هم برام قانع کننده نیست و کلا این جواب ها به نظرم مذخرف هستند چند دقیقه قبل از اینکه به دنیا بیام همه چیز مرا مشخص کرده اند دین من را رسم و رسوم من را کتاب آسمانی من را آزادی من را تصور کنین اگر من در یک کشور اروپایی به دنیا اومده بودم چقدر خوب میشد برام تا اینکه تو شاخ آفریقا به دنیا بیام کلا به نظر من کشور های جهان سوم از لحاظ شکل گیری تمدن در سطح خیلی پایینی قرار دارند
    سلام
    به نظر من خود شما بهتره هر چه سریعتر مشاوره حضوری داشته باشید .
    حداقل یاد میگیری که چطور با این مادر برخورد داشته باشید .
    به همراه پدرتون حتما مشاوره حضوری داشته باشید .
    مشاوره به شما کمک میکنه که مادرتون رو بهتر درک کتید و کمکش کنید .
    به چشم یه بیمار به مادرتون نگاه کنید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل من

    وقتی شما از کلماتی مانند
    احمق وبیشعور وخر در مورد مادرتون استفاده می کنید .
    چطور توقع احترام از مادرتون دارید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  8. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : مشکل من

    راجب مادرت درست صحبت کن !!! واقعا خجالت نمیکشی این چیزا رو میگی ؟؟؟ هرچی باشه مادر شماست و تحصیلات نداره. سطح پاین فکر میکنه حق ندارید اینجور صحبت کنید .. الان شما یه فرد تحصیل کرده هستید یه نگاه به خودت بنداز طرز حرف زدنت درکت. برخوردت افتضاح ... جهان سومی ها سطح پاین قرار دارن چون افرادی مثل شما فقط نشستن به بقیه گیر میدن و ایراد میگیرن . حاظر نیستن یکم به خودشون زحمت بدن از خودشون شروع کنن اول باید خودتون درست باشید بعد فکر خوب بودن بقیه باشید.
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  10. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27428
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    11
    تشکر شده 94 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل من

    من با پریماه موافقم مشاوره برو حتما

  12. کاربران زیر از mahdis.p بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19381
    نوشته ها
    134
    تشکـر
    16
    تشکر شده 36 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل من

    اول با پدرت یه مشاوره برین و به نظر من پدرتو راضی به طلاق کن اگه به خاطره توی بهش بگو با طلاق گرفتن راحت تری.به نظر من یک بار برخورد خوب و مهربون با مادرت درنظر بگیر ببین نتیجش چه جوریه بعدشم اگه به هیچ عنوان هیچ کدوم از اینا فایده نداشت محل نده ی ها نگیر تو تمرکز کن رو زندگی خودت درست ازدواجت و...تا اینکه ازدواج کردی دیگه مجبور نیستی مادرتو تحمل کنی و ارتباطتو باهاش قطع کن.همه یه مشکلی تو زندگیشون دارن نگران نباش

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد