سلام عنوانش مشکل مالی پدرمه ولی کمکی که من میخوام اصلا مالی نیست..پس خواهش می کنم این پستوپاک نکننین ....اول بخونین ...خواهش می کنم واقعا کم آوردم و احتیاج به کمک دارم
پدر من 52 سالشه
ولی روحیش ماشالا به بیست ساله ها میخوره همینطور تیپش...
شاید باید بگم حدود 40 ساله داره کار میکنه...صبح تا شب زحمت میکشه...هم کار دولتی هم غیر دولتی...کلا من تو عمرم بیکار ندیدمش...حتی شبا و نصف شبا که یه ذره بیکاره داستان مینویسه و کلی کتاب داره که چاپ نشده هیچوقت...
مادرم شغل آزاده کوچیکی که داشتو ده 15 سال پیش به کمک بابام تبدیل به یه کارگاه بزرگ کرد و نزدیک 70 هشتاد نفر کارآفرینی کردو به اونا حقوق میداد...اما تو یه جریانی و بخصوص تحریمو اینا کم کم نزدیک به برشکستگی شدند و آروم آرومو کم کم به برشکستگیه کامل رسیدن...
نهایتا ما الان نه خونه داریم نه ماشین نه زمین نه هیچی دیگه...نه طلا...دوتا لب تابو یه دوربین تنها چیزایه قیمت داریه که به غیر از اثاث خونه از خودمون داریم...+100 ملیون بدهی به بانکو اینور اونور...
شنیدین پول پول میاره...قرضم قرض میاره....اولش فقط چیزامونو از دست دادیم ولی کم کم به دلیل عقب موندن قسط و کارمزدو سودش...و مخارج روزانه ی زندگی خانوادگیمون بدهی ها بیشتر و بیشتر شد و همینی شد که میبینین...
حالا مشکل من اینه که دلم واسه پدر 52 سالم خییییییییییییییییییلی می سوزه...این همه کار میکنه و کرده اما الان باید با اتوبوس اینور اونور بره ...ماهارو با مادربزرگو دوستو خاله و عمو می فرسته مسافرتای کوچیک تا از حالو هوای نداری دربیایم ولی خودش چند ساله از شهر خارج نشده چون وقت نداره.....گاهی فک میکنم نکنه ممنوع الخروج شده باشه و به ما چیزی نگفته باشه!!!روحیش کامل حفظه و نمونه ی یه مرد واقعیه چون هیچکدوم از بدبختیا و قرضا و بدهی هاشو فکراشو تو خونه نمیاره....اینو یواشکی فهمیدم...وقتی داشت سر چند ملیون بدهی تلفنی با یه نفر با سر کج مهلت می خواست تا بیشتر اضافه کاری بره تا پولشو بده....خلاصه اینکه بابام داره داقون میشه و کمرش میشکنه و این بارو تنهایی تنهایی به دوش می کشه و من نمی دونم باید چجوری کمکش کنم....راستش به هر دری می زنم هیچ کاری از دستم برنمیاد....یه مدت میرفتم سرکار...اما مگه کار آزاد به یه دختر چقد حقوق میدن...فقط پول رفت و آمدمو دو تا لباس واسه خودمو مامانم خریدن درمیومد....عملا هیچ چی بدست نمیومد.......
میخوام بابامو کمک کنم...اما نمیدونم چجوری....می دونم تا آخر عمرمون نمی تونیم چیزی بدست بیارم خیلی زحمت بکشیم خرج و مخارج روزمونو دربیاریم...اما نمیتونم تحمل کنم بابام به خاطر صد ملیون اینقد سرشکسته بشه...راستش اینقد هممون سختی کشیدم که نه پول دوست داریم نه خونه نه ماشین و همین که هممون سالمیم همیشه خدارو شکر می کنیم...ولی نهایت آرزوم اینه که بابام این بدهی هاشو بده دیگه هیجی نمیخام....چون درسته ما هیچی نداریم اما بابام یک عالم آبرو و عزت نفس داره که ریزه ریزه ممکنه اونم با بدهی هاش ازدست بده.اونوقت دیگه هیچی نداره و اگه عزت نفس و آبرو نداشته باشه...رسما دور از جون دق میکنه....حالا میخام بدونم وظیفه ی من به غیر از شبا تو خفا گریه کردن واسه بابام و دعا کردن چیه...چجوری می تونم یه باری از روی دوش بابام بردارم بدون اینکه بفهمه...آبا مرکز خیریه ای مثل جشن گلریزان هست که بتونم ازشون قبل از به زندون افتادن دور از جون بابام فوری کمکمون کنه......یا نه.....تورو به مقدساتتون قسم پستمو پاک نکنین...از شما فقط راهنمایی نیاز دارم نه پول...