نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: دو دلی در ازدواج

995
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28399
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    دو دلی در ازدواج

    با سلام و درود خدمت مدیران و کاربران انجمن

    مستقیم میرم سر اصل مطلب اما طولانیه

    لطفا تا اخرش بخونید و راهنماییم کنید

    با تشکر پیشاپیش

    چند وقتی هست واقعا دهنم درگیره و حوصله هیچکاری رو ندارم
    سر کار هواسم جای دیگست
    سر کلاسم همینطور
    کلا هواسم یه جای دیگست

    از چند سال پیش شروع میکنم که دختر عمم رو واقعا دوسش داشتم و دارم
    حدود 3 سال پیش بحث شد که من دختر عمم رو میخوم و ... که هنوز نه کاری داشتم و نه سربازی رفته بودم
    یه جورایی شندیم که گفتند نه یعنی از زبون مادربزرگم شنفتم

    بعد خیلی خیلی داغون بودم واقعا و نمیدونستم چیکار کنم و کلا ذهنم بدجور درگیرشده بود
    یه روز داییم اینا اساس کشی داشتن که رفته بودم کمک که اونجا با دختر خاله زن داییم آشنا شدم
    خیلی ازش خوشم اومد
    تو ذهن داغونم با خودم میگفتم که باید شمارش رو پیدا کنم و بهش بگم که ازت خوشم اومده

    نشد که نشد تا یه شب داییم زنگ زد و گفت دختر خاله زن دایی اینجاست بیا کامپیوترش مشکل داره حلش کن
    منم با عجله رفتم و سیستمش رو ردیف کردم که بردم خونمون سیستم رو

    بگذریم چون خیلی طولانی میشه

    اونا همون شب اومدن خونمون دنبال سیستم با داییم اینا و مامانم اونو دید
    وقتی رفتن مامانم گفت دختر خوبیه دیده میشد میخوای بریم برات
    چیزی نگفتم

    هیمن فکر مادرم باعث شد بیشتر ذهنم درگیر بشه و ...
    بعد چند وقت یه شب بیرون بودم زنگ زد و شمارش افتاد رو گوشیم
    خوشحال بودم چون چیزی رو که میخواستم خودش اومد سمتم

    رفتم خونشون و سیستمش رو اوکی کردم
    همینطوری چند وقت چند وقت زنگ میزد و من میرفتم خونشون و اوکی میکردم تا نزدیک به عید شد

    پیام های تبریک از سمت من شروع شد
    حالا بگو یه دونه پیام بسه دیگه
    یکی رو جواب میداد یکی دیگه و همینطوری هی جواب میدادم

    تو عید بود که پیام دادم ازت خوشم اومده و دوستت دارم و اونم پیام داد منم اهل هیچ رابطه ای نیستم دیگه به من پیام ندید خواهشا که به بابام میگم

    بعد منم سریع گفتم قصدم ازدواجه و دوستی نیست
    فقط آشنایی بیشتر

    اینو به خودم میگم: بگو بچه جون تو هنوز دهنت بو شیر میدی 18 سالگی تو رو چه به این حرفا

    شد و شد تا 2 سال خیلی خوب و خوش باهمبودیم

    از بس پیام میدادیم اعصابم بهم ریخته بود و هر چند مدت یکبار یه حرفایی تو پیام میزدم که ناراحت میشد ولی اون هیچوقت تقریبا منو ناراحت نکرد

    یه حرفایی رو شروع کرد که من اصلا دوس نداشتم شروع بشه و یه رابطه هایی شروع شد که نباید میشد
    خیلی احساس گناه میکنم

    اوایل سال 94 بود که گفتم من دیگه از دست کارات و حرفات خسته شدم و ...
    من دیگه برنمیگردم
    امیدوارم خوشبخت بشی
    گوشیم رو خاموش کردم برای چند مدت

    ولی بعضی شبا از رو کنجکاوی روشن میکردم و میدیدم پیامش رسید

    تو نباید اینکارو میکردی
    من همون اول بهت گفتم اگه قصدت ازدواج نیست برو و...

    جواب ندادم دیگه

    بعد یکی دو ماه مادرم گفت الان چند سال گذتشه از اخرین باری که به عمت گفتم
    دوباره میخوام بگم
    چیزی نگفتم چون بدم نمیومد از این حالت داغونی در بیام

    مادرم گفت و اینبار دختر عمم بود که میگفت نه
    چندین بار تکرار شد و گفت نه

    دلیلش این بود که میگفت من مرتضی رو دوست دارم ولی به عنوان داداش و نمیتونم جور دیگه ای در موردش فکر کنم
    منم با خودم میگفتم چه ربطی داره

    هیچی دیگه چندین بار تکرار شد و هر بار همین دلیل رو میاورد

    حالا عمه و شوهر عمه مطمنم راضی بودن و خود شوهر عمم به مادرم گفته بود از مرتضی کی بهتر؟

    گذشت و گذشت تا اینکه دوباره احساس تنهایی کردم و گوشیم رو روشن کردم
    پیام میداد
    از یه سالی که تنهاش گذاشتم
    از کارایی که کردیم
    و...

    نمیدونم چی شد
    حس دلسوزی بود یا چیزی دیگه نمیدونم
    الانم که دوماهه تقریبا دوباره برگشتم نمیدونم
    بهم گفت تو این یه سال داغون شدم
    هیچوقت دیگه تنهام نذار

    حالا که مادرم راضی شده بود بره دیگه گفت بذار یه بار دیگه به عمت اینا بگم
    گفتم راضی نمیشن چی رو برید بگید دیگه
    گفت یه بار دیگه میگم
    منم گفتم بگو ولی من که میدونم راضی نمیشن
    حالا مادرم گفت و عمم گفت انشالله راضی درست میشه
    مامانمم گیر داده که راضی ان حتما میریم همینجا
    منم گفتم نه چون نمیتونم نامردی کنم و تو کتم نمیره که دوباره بخوام تنهاش بذارم

    از طرفی مادرم میگه بحث یه عمر زندیگه
    اونا خانوادشون با ما فرق میکنن و عمت اینا خیلی با ما سازگار ترن

    بگذریم

    مادرم گفت باید استخاره بگیرم
    حالا مادرم که تقریبا داستانم رو میدونوست استخاره گرفت 2 جا

    یه جا گفت که با خودته و عمل کردن بهش یا عمل نکردنش فرقی نداره
    یه جا هم گفت خیر نیست


    حالا اصلا استخاره دست هست؟


    حالا مادرم گفته برای دختر عمشم استخاره بگیرد و گفته خیلی خوبه


    حالا هم مادرم اینا میگن که بریم جای عمت همچنین پدرم خیلی اصرار داره

    خودممم که دیووونه و درگیرم

    نمیدونم چیکار کنم
    واقعا موندم

    لطفا کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    به نظر من که شما هنوز وقت ازدواجتون نیست. نه با دخترعمه تون نه با دخترخاله زن دایی تون.کسی که نتونه واسه زندگی خودش تصمیم قاطع بگیره و دست به دامن این و اون بشه میخواد 20 ساله باشه میخواد 50 ساله باشه، وقت ازدواجش نشده.شما اول عاشق دخترعمه تون میشین، اونا جوابشون منفیه.هنوز کامل از ذهنتون پاکش نکردین، رفتین سراغ یه دختر دیگه. بیچاره ش کردین، باز برگشتین سر خونه اول. جالبه همچنان جواب دخترعمه تون منفیه ولی شما میگین من بلاتکلیفم!وقتی اون خانم میگه مثل برادرم هستی، یعنی به هیچ وجه راضی به ازدواج با شما نیست و ظاهرا مثل شما تحت فشار خانواده شه.استخاره به نظر من اصلا درست نیست. خدا عقل داده به ادم. اگه قرار باشه با استخاره پیش بریم که چه لزومی به درک و شعوره؟استخاره هم فقط واسه وقتیه که عقل ادم نمیکشه و همه ابعاد رو بررسی کرده و به نتیجه نرسیده. نه اینکه واسه یه لیوان اب خوردن هم استخاره کنین.تازه الان دوراهی وجود نداره. واسه چه دوراهی استخاره کردین؟ دخترعمه تون میگه شمارو نمیخواد. واضح تر از این هم میشه؟ شمام که دلتون هنوز پیش دخترخاله زن دایی تونه. اونم که واقعا شمارو دوست داره. دیگه فکر کردن داره؟ مادرتونم که در برخورد اول ازش خوشش اومده بود. شمام که تا یه جاهایی باهاش پیش رفتین. پس مشکلی برای ازدواجتون نیست. از الان یاد بگیرین قاطع باشین. با این دمدمی مزاجی بودن، فردا تو زندگی تون به مشکل برمیخورین.

  3. 6 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28399
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط talieh نمایش پست ها
    به نظر من که شما هنوز وقت ازدواجتون نیست. نه با دخترعمه تون نه با دخترخاله زن دایی تون.کسی که نتونه واسه زندگی خودش تصمیم قاطع بگیره و دست به دامن این و اون بشه میخواد 20 ساله باشه میخواد 50 ساله باشه، وقت ازدواجش نشده.شما اول عاشق دخترعمه تون میشین، اونا جوابشون منفیه.هنوز کامل از ذهنتون پاکش نکردین، رفتین سراغ یه دختر دیگه. بیچاره ش کردین، باز برگشتین سر خونه اول. جالبه همچنان جواب دخترعمه تون منفیه ولی شما میگین من بلاتکلیفم!وقتی اون خانم میگه مثل برادرم هستی، یعنی به هیچ وجه راضی به ازدواج با شما نیست و ظاهرا مثل شما تحت فشار خانواده شه.استخاره به نظر من اصلا درست نیست. خدا عقل داده به ادم. اگه قرار باشه با استخاره پیش بریم که چه لزومی به درک و شعوره؟استخاره هم فقط واسه وقتیه که عقل ادم نمیکشه و همه ابعاد رو بررسی کرده و به نتیجه نرسیده. نه اینکه واسه یه لیوان اب خوردن هم استخاره کنین.تازه الان دوراهی وجود نداره. واسه چه دوراهی استخاره کردین؟ دخترعمه تون میگه شمارو نمیخواد. واضح تر از این هم میشه؟ شمام که دلتون هنوز پیش دخترخاله زن دایی تونه. اونم که واقعا شمارو دوست داره. دیگه فکر کردن داره؟ مادرتونم که در برخورد اول ازش خوشش اومده بود. شمام که تا یه جاهایی باهاش پیش رفتین. پس مشکلی برای ازدواجتون نیست. از الان یاد بگیرین قاطع باشین. با این دمدمی مزاجی بودن، فردا تو زندگی تون به مشکل برمیخورین.
    با تشکر از جوابتون
    اون برخورد اول که مادرم داشته بحث 4 سال پیشه و الان میگه نه
    بعدم دختر عمم الان اونطوری که مادرم میگه راضی شده
    ولی نظر خودمم سمت دختر خاله زن داییم هست چون شاید دختر عمم تحت فشار بوده که راضی شده
    ولی مادرم چون خانواده ما مذهبی ان و خانواده اونا نه زیاد میتررسه و میگه زن داییت رو که دیدی اونا هم همینطورن چون خانواده زن داییم ...

  5. کاربران زیر از mory72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    http://forum.moshaver.co/f124/استخار...سته-27677/

    لطفا مطالعه کنید .

    باید ببینید کدوم دختر رو بیشتر دوست دارید و تفاهم بیشتری با هم دارید .

    درضمن علت مخالفت دختر عمتون وموافقت ناگهانیش رو بدونید .

    تحقیق کنید در مورد هر دو دختر

    با یکی که چند وقت باهم در ارتباط بودید .

    دومی هم دختر عمتونه باید با اخلاقش تا حدودی آشنا باشید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  7. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mory72 نمایش پست ها
    با تشکر از جوابتون
    اون برخورد اول که مادرم داشته بحث 4 سال پیشه و الان میگه نه
    بعدم دختر عمم الان اونطوری که مادرم میگه راضی شده
    ولی نظر خودمم سمت دختر خاله زن داییم هست چون شاید دختر عمم تحت فشار بوده که راضی شده
    ولی مادرم چون خانواده ما مذهبی ان و خانواده اونا نه زیاد میتررسه و میگه زن داییت رو که دیدی اونا هم همینطورن چون خانواده زن داییم ...
    خانواده زنداییم سه نقطه چیه ؟ :| مگه چقدر تفاوت دارید که با سه نقطه تعریفش میکنی ؟
    ببین دوست عزیز این هم کفو بودن خیلی خیلی خیلی مهمه ، یه سری خونواده ها هستن ، مذهبی هستن ولی بسیار انعطاف پذیرن ، اگه خونواده شما ازون مذهبی ها هستن که خیلی قابل انعطاف نیستن به اون دختر فکر نکن ، زندگی دو تا خونواده را به هم میریزی با این کارت ... و اینکه الان شما هنوز آماده ازدواج نیستی ، اون حسی هم که به اون دختر داری همونجور که خودت گفتی بیشتر احساس مسولیت و ترحم هستش . یه مدت به خودت فرصت بده و به اون دختر هم بگو که نیاز داری یه مدت تنها باشی و باید درست فکر کنی ، الان ذهنت چندین جا درگیره و جز اعصاب خوردی هیچی واست نداره . . .
    امضای ایشان
    There is a charm about the forbidden that makes it unspeakably desirable

    -Mark Twain

  9. 2 کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    هرگز مبهم ازدواج نکنید

    ابهام در نیازها و خواسته های خود در ازدواج
    ابهام در دلایل خود برای ازدواج
    ابهام دربرنامه خود برای ازدواج
    ابهام در شخصیت طرف مقابل
    ابهام در روابط خانواده طرف مقابل
    ابهام ذر فرهنگ طرف مقابل
    ابهام در دین و مذهب
    و...
    و اینو همیشه بدونید هیچ کسی رو نمیتونید تغییر بدید و هرگز هم براساس دلسوزی ازدواج نکنید . شما به زمان نیاز دارید تا بفهمید واقعا چه خواسته ها و ملاکایی دارید در هر دو موردی که مثال زدید هر کدومشون به نوبه خود با شما تفاوت هایی دارن . شما دانسته یا آگاهانه دارید پا در مسیر مشکلات بزرگ میگذارید و زمانی چشمتون باز میشه که با تمام پوست و گوششتون این مشکلاتو لمس کنید پس دست نگه دارید و منطقی تصمیم بگیرید . ازدواج مسئله یه عمر زندگیه که باید تصمیم عاقلانه بگیرید در چنین موقعیتی که هنوز نمیدونید چی میخواید درست نیست که استخاره بگیرید چون اگه استخاره بگیرید مجبورید که عمل کنید
    ویرایش توسط eli2 : 05-27-2016 در ساعت 10:53 PM

  11. 3 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دو دلی در ازدواج/ استخاره درست هست یا نه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mory72 نمایش پست ها
    با تشکر از جوابتون
    اون برخورد اول که مادرم داشته بحث 4 سال پیشه و الان میگه نه
    بعدم دختر عمم الان اونطوری که مادرم میگه راضی شده
    ولی نظر خودمم سمت دختر خاله زن داییم هست چون شاید دختر عمم تحت فشار بوده که راضی شده
    ولی مادرم چون خانواده ما مذهبی ان و خانواده اونا نه زیاد میتررسه و میگه زن داییت رو که دیدی اونا هم همینطورن چون خانواده زن داییم ...
    وقتی میگن بهتره خانواده ها اول پا پیش بذارن واسه همینه.
    شما رفتین دنبال دخترخاله زن داییتون. عشق و حالتون رو کردین. حالا میگین خانواده زن داییم سه نقطه!!!!
    اخه این درسته؟ انصافا اگه یکی با خواهر خودتون اینکارو میکرد خوب بود؟
    اون بیچاره هم که از اول گفته اگه قصدتون ازدواجه پاپیش بذارین. شما قول بیخودی دادین بهش.
    به نظرم عذاب وجدانتون هم واسه همینه.
    بهتره صادقانه جریان رو به مادرتون بگین و اگه فقط کمی از نظر مذهبی اختلاف دارین اما بقیه شرایط مساعده، با همین دخترخاله زن دایی تون ازدواج کنین.
    در هرصورت دخترعمه تون به نظر چندان راضی به این وصلت نیست. الانم احتمالا تحت فشار خانواده ش راضی شده.

  13. 2 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27919
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    1
    تشکر شده 38 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دو دلی در ازدواج

    نباید با احساس 1 دختر بازی میکردی و سرکارش میزاشتی اصلا دوست داشتنی درکار نبود فقط 1 هوس بود
    انگار هرکی رو ببینی شاید ازش خوشت بیاد الان واسه ازدواجت زووددهه
    عذاب وجدان ولت نمیکنه تا اخر عمرتم همراته چون ببخشید اینو میگم 1 دخترو گول زدی ب خودت وابستش کردی
    دختر عمت اگه میخواستت همون اول قبولت میکرد پس بدون مجبورش کردنهههه
    بنظرم درمورد دختر عمت فکر نکن حالا می مونه اون دختر خانم
    عذاب وجدانو بزار کنار و درست فکر کن ک بعد پشیمون نشی باز
    ببین این دختر ملاکای تو رو داره یا ن همه ادمن از کجا معلومه شاید اونا دل و کردارشون از شما بهتر باشه
    همش ک ظاهر نیست عمل هم خیلی مهمه
    اگه واست مهم بود ک باهاش طرح نمیرختی

  15. کاربران زیر از سمیه67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد