تردید یا خیانت

[هستیa]

سلام و خسته نباشید.من 26 سالمه و 8 ساله ک ازدواج کردم.ازدواج من کاملا سنتی انجام گرفت و من خودم قلبا راضی ب ازدواج نبودم اما با موافقت دو خونواده مجبور ب قبول وصلت شدم.بعد از ازدواج سعی کردم برای همسرم بهترین باشم و نهایت تلاشمو کردم ک دوستش داشته باشم .همسرم هم همیشه رفتارش جوری بود ک من تصور میکردم واقعا عاشقمه.اما چند وقت پیش دوست همسرم ک از قضا در یک ساختمان هم زندگی میکنیم ب من ابراز علاقه کرد و با جواب منفی من روبرو شد.اما مدعی شد ک همسر من معتاده و با زنای خیلی زیادی رابطه جنسی برقرار کرده.و البته خیلی از اعاهاشو هم ه من ثابت کرد.من ب این آقا گفتم ک نه علاقه ای ب خودشون دارم ن ب این کارا.اما این آقا دست بردار نیستن و ادعای عشق زیادی بمن دارن جوری ک همسر خودشونم فهمیده ک این آقا منو دوست دارن.از طرفی بشدت از شوهرم متنفر شدم.نمیتونم در مورد کارهاش باهاش صحبت کنم چون نمیتونم بگم از کجا فهمیدم.همسرم مدام بهم دروغ میگهو من از این وضع بشدت خسته شدم.الان نمیدونیم چیکار کنم ب زندگیم با همسرم ادامه بدم یا ازش جدا شم.این روزا بشدت افسردم.اگه میشه منو راهنمایی کنید.با تشکر

[miss eli vrn]

سلام خانم محترم دوست شوهرتون اگر آدم دلسوزی بود به شما ابراز عشق نمی کرد
بدون اگر به اون حتی فکر هم کنی زندگیت از این جهنم تر میشه و مطمئن باش این آقا از شوهر شما بد تر است چون آدمی که به ناموس دوستش چشم داره معلومه وضع اش چطوریه و دلیل تنفر شما هم باور کردن و فکر کردن به این آقاست حتی من احتمال نود در صد میدم اون آقا حرفاش دروغ باشه و میتونه خیلی راحت این ادعای دروغ اش و به شما ثابت کنه و شما هم باور میکنی
بعدشم فرضم شوهر شما معتاد باشه اعتیاد یه بیماریه به شوهرتون هم کمک کنید این بیماریشو ترک کنه
شما از راه های مختلف میتونید این اعتیاد و متوجه بشید با یک دکتر صحبت کنید به راحتی متوجه میشید در ضمن حتما حتما به یک روانشناس حاذق برای بهبود زندگیتون مراجعه کنید
اینو بدونید هیچ زندگیی بدون مشکل نیست حتی اگر شما طلاق هم بگیرید فکر نکنید بهشت برین انتظارتون رو میکشه!!
بهتون پیشنهاد میکنم زندگیتونو بسازید و به هیچ وجه دیگه با دوست نامرد شوهرتون هم کلام نشید!!!!!

[khoshans]

اول از این بگم که در مورد گذشتتون دیگه فکر نکنید و تو مسائل مربوط به زندگی تون دخیل نکنید
قبل از این که این اقا این حرف هارو بزنه یه زندگی ایده الی داشتید

کسی که به دوست خودش خیانت بکنه و به ناموسش به این چشم نگاه کنه کس قابل اعتمادی نیست
حتی اگه حرف درستی هم بزنه نباید قبول کنید حتی مدرک هم داشته باشه قابل قبول نیست
اگه بگیم حرفاش درسته از کجا معلوم ایشون باعث نشدن شوهرتون این کارارو بکنه و شرایطش رو فراهم نکردن
چطور کسی میتونه اتفاق های مربوط به گذشته یکی رو اثبات کنه
معلومه که از قبل برای این اثباتش برنامه ریزی کرده تا شوهرتون رو پیش شما بد کنه

شما نباید با ایشون تا این حد راحت بودید که جسارت میکرد چنین حرف هایی رو بزنه به کلی هر راه ارتباطی که دارید از ایشون قطع کنید
همه چیزی که این اقا گفته رو فراموش کنید و از شوهرتون بخواهید که به خاطر شما با ایشون کمتر رفت و امد کنید
و رفته رفته به کلی با ایشون و خانوادش قطع رابطه کنید و با خانواده هایی رفت و امد کنید که یه چیزی بهتون اضافه کنند
نه این که یه چیز هم ازتون بگیرند خانواده هایی که به اعتقاداتشون پایبندند و اهل خوبی و خوشیند
مطمئن باشید اغلب مشکلات شما حل خواهد شد با قطع رابطه چنین دوست خائنی جز بدی برای شما نمیاره
به فکر خودتون و خانوادتون باشید و سعی در ترمیم و بازسازی زندگیتون کنید
حتی اگه شوهرتون معتاد هم باشه شوهرتونه بلاخره چنین دوست های نابابی باعث این اعتیاد شده
شخص معتاد یه بیماره کسی که رذائل اخلاقی داره بیماره ببینید وقتی کسی یه بیماری میگیره
همه سعی میکنند کمکش کنند تا زودتر بهتر بشه به عیادتش میرند تا ناامید نشه
هر کسی هر کمکی از دستش میاد به خاطرش میکنه
حالا ایشون که چندین ساله شوهرتونه چرا شما برای این کارارو نکنید

جدایی و این حرفا راحته کسیکه مشکلی داره و فرار میکنه ازش کار راحتی میکنه
ولی کسی که میجنگه برای داشته هاش میجنگه و خم نمیشه در برابر مشکلات اونه که همیشه پیروز میشه

[saba95]

ببخشید که اینو میگم ولی این اقا که دوست شوهرتون هست بیشتر به دنبال اینه که نیازجنسیشو هر چه زود تر براورده کنه چون دسترسی به شما به خاطر شرایط مکانی که میگید خیلی راحته. طبیعیه در این راه دست به دروغ وانواع راه های مختلف هم میزنه ایشون اگر خیرخواه بودن به شما همچین پیشنهادی نمیداد .مطمئن باشید ایشون ادم عوضی هسن.چون دقیقا داره کار شوهرتون رو میکنه وبه همسرش خیانت میکنه پس چه فرقی با همسرتون داره؟!!!!!!! اما شما اگر به این مسئله شک دارید خودتون دراین مورد تحقیق کنید بدون این که حرف های این اقا را جدی بگیرید.

[saba95]

قابل توجه خانم ها که یکی از عوامل خیانت خود خانم ها هستن درسته که مرد بی اراده وعوضی که به همسرشون خیانت میکنن زیاده اما خانم هایی هم که پیشنهاد مرد های متاهل رو قبول میکنن هم کاملا تقصیر دارن وهمیشه امیدوارم خودشون به این بلایی که سر خانم این اقایون اوردن دچار بشن. خودتون دوست دارید همسرتون رو با خانم های دیگه شریک بشید؟!قطعا دیگران هم دوست ندارن.خانم مخترم همین طور که شما از خیانت همسرتان عذاب میگشید اون خانم بیچاره هم از این که همسرش عوضی اش بخواد با شما ارتباط داشته باشه عذاب میکشه پس فقط به فکر خودتون نباشید خانم بیچاره ی ایشونم در نظر بگیرید.ممنون

[saba95]

سلام و خسته نباشید.من 26 سالمه و 8 ساله ک ازدواج کردم.ازدواج من کاملا سنتی انجام گرفت و من خودم قلبا راضی ب ازدواج نبودم اما با موافقت دو خونواده مجبور ب قبول وصلت شدم.بعد از ازدواج سعی کردم برای همسرم بهترین باشم و نهایت تلاشمو کردم ک دوستش داشته باشم .همسرم هم همیشه رفتارش جوری بود ک من تصور میکردم واقعا عاشقمه.اما چند وقت پیش دوست همسرم ک از قضا در یک ساختمان هم زندگی میکنیم ب من ابراز علاقه کرد و با جواب منفی من روبرو شد.اما مدعی شد ک همسر من معتاده و با زنای خیلی زیادی رابطه جنسی برقرار کرده.و البته خیلی از اعاهاشو هم ه من ثابت کرد.من ب این آقا گفتم ک نه علاقه ای ب خودشون دارم ن ب این کارا.اما این آقا دست بردار نیستن و ادعای عشق زیادی بمن دارن جوری ک همسر خودشونم فهمیده ک این آقا منو دوست دارن.از طرفی بشدت از شوهرم متنفر شدم.نمیتونم در مورد کارهاش باهاش صحبت کنم چون نمیتونم بگم از کجا فهمیدم.همسرم مدام بهم دروغ میگهو من از این وضع بشدت خسته شدم.الان نمیدونیم چیکار کنم ب زندگیم با همسرم ادامه بدم یا ازش جدا شم.این روزا بشدت افسردم.اگه میشه منو راهنمایی کنید.با تشکر

ببخشید که اینو میگم ولی این اقا که دوست شوهرتون هست بیشتر به دنبال اینه که نیازجنسیشو هر چه زود تر براورده کنه چون دسترسی به شما به خاطر شرایط مکانی که میگید خیلی راحته. طبیعیه در این راه دست به دروغ وانواع راه های مختلف هم میزنه ایشون اگر خیرخواه بودن به شما همچین پیشنهادی نمیداد .مطمئن باشید ایشون ادم عوضی هسن.چون دقیقا داره کار شوهرتون رو میکنه وبه همسرش خیانت میکنه پس چه فرقی با همسرتون داره؟!!!!!!! اما شما اگر به این مسئله شک دارید خودتون دراین مورد تحقیق کنید بدون این که حرف های این اقا را جدی بگیرید.

[saba95]

ادیت

[saba95]

سلام و خسته نباشید.من 26 سالمه و 8 ساله ک ازدواج کردم.ازدواج من کاملا سنتی انجام گرفت و من خودم قلبا راضی ب ازدواج نبودم اما با موافقت دو خونواده مجبور ب قبول وصلت شدم.بعد از ازدواج سعی کردم برای همسرم بهترین باشم و نهایت تلاشمو کردم ک دوستش داشته باشم .همسرم هم همیشه رفتارش جوری بود ک من تصور میکردم واقعا عاشقمه.اما چند وقت پیش دوست همسرم ک از قضا در یک ساختمان هم زندگی میکنیم ب من ابراز علاقه کرد و با جواب منفی من روبرو شد.اما مدعی شد ک همسر من معتاده و با زنای خیلی زیادی رابطه جنسی برقرار کرده.و البته خیلی از اعاهاشو هم ه من ثابت کرد.من ب این آقا گفتم ک نه علاقه ای ب خودشون دارم ن ب این کارا.اما این آقا دست بردار نیستن و ادعای عشق زیادی بمن دارن جوری ک همسر خودشونم فهمیده ک این آقا منو دوست دارن.از طرفی بشدت از شوهرم متنفر شدم.نمیتونم در مورد کارهاش باهاش صحبت کنم چون نمیتونم بگم از کجا فهمیدم.همسرم مدام بهم دروغ میگهو من از این وضع بشدت خسته شدم.الان نمیدونیم چیکار کنم ب زندگیم با همسرم ادامه بدم یا ازش جدا شم.این روزا بشدت افسردم.اگه میشه منو راهنمایی کنید.با تشکر

قابل توجه خانم ها که یکی از عوامل خیانت خود خانم ها هستن درسته که مرد بی اراده وعوضی که به همسرشون خیانت میکنن زیاده اما خانم هایی هم که پیشنهاد مرد های متاهل رو قبول میکنن هم کاملا تقصیر دارن وهمیشه امیدوارم خودشون به این بلایی که سر خانم این اقایون اوردن دچار بشن. خودتون دوست دارید همسرتون رو با خانم های دیگه شریک بشید؟!قطعا دیگران هم دوست ندارن.خانم مخترم همین طور که شما از خیانت همسرتان عذاب میگشید اون خانم بیچاره هم از این که همسرش عوضی اش بخواد با شما ارتباط داشته باشه عذاب میکشه پس فقط به فکر خودتون نباشید خانم بیچاره ی ایشونم در نظر بگیرید.ممنون

[hero]

سلام منم یه مشکل بزرگ دارم که واقعابه مشاوره نیازدارم

[hero]

الان کسی هست که راهنماییم کنه؟؟؟؟؟؟

[rezzaaa]

الان کسی هست که راهنماییم کنه؟؟؟؟؟؟

مشکلتون چیه؟

[hero]

من حدودا19سالمه و1سالونیمه عقدکردم وشوهرم24سالشه.شوهرم ازنظرهمه خوبه یعنی ازادم میذاره گیرنمیده زیاد وخیلی چیزایه دیگه که اشناهامون میگن خوشبحالت ولی منوباچیزایه کوچیک ناراحت میکنه توجه زیادی بهم نداره.وقتی رفتم دانشگاه بعداز1ماه یکی ازپسرایه کلاس ازم خوشش اومدومنم اصلااااااااا اهل خیانت نیستم.اون پسرنمیدونس که متاهلم وقتی شنیدرفت.تواووووج دعواوبحث باشوهرم بودم که یدفه نمیدونم چیشدباهمین پسردوست شدم.رابطمون درحدتلفن بودوبهش گفتم الکی گفتم متاهلم اصلانمیدونم چیشدکه اینکاروکردم حتی مجردیمم دوسپسرنداشتم.ولی شوهرم داشتوهمچیشوازاول بهم گفت حتی بعدهاهم باخواهرزادهش که دوسته صمیمیم بودجلویه من خاطراتشوبازگومیکردومن ناراحت میشدم.خلااااصه من یباررفتم خونه پسره ولی تنهانبودم دوستامم بودن حتی یه زنوشوهرهم بودن.خواهرشوهرم فهمیدولی منوبخشیدومنم قول دادم تکرارش نکنم ولی بازم اینکاروکردو دفه بعدم که بادوستام اونجارفتم خونواده شوهرم فهمیدن واومدن اونجاوبه شوهرم گفتن شوهرم گفت طلاق بگیریم ولی به همه میگیم که ناسازگاری داشتیم نمیخاس ابروموببره.من اشتباهموفهمیدم وهرتلاشی میکنم شوهرم برنمیگرده چیکاااااارکنم واقعااین اتفاق ناخاسته بوده من اینجوردختری نبودم اصلا حتی برام سروجادوهم کردن میخام شوهرم برگرده کمکم کنیییییین

[rezzaaa]

من حدودا19سالمه و1سالونیمه عقدکردم وشوهرم24سالشه.شوهرم ازنظرهمه خوبه یعنی ازادم میذاره گیرنمیده زیاد وخیلی چیزایه دیگه که اشناهامون میگن خوشبحالت ولی منوباچیزایه کوچیک ناراحت میکنه توجه زیادی بهم نداره.وقتی رفتم دانشگاه بعداز1ماه یکی ازپسرایه کلاس ازم خوشش اومدومنم اصلااااااااا اهل خیانت نیستم.اون پسرنمیدونس که متاهلم وقتی شنیدرفت.تواووووج دعواوبحث باشوهرم بودم که یدفه نمیدونم چیشدباهمین پسردوست شدم.رابطمون درحدتلفن بودوبهش گفتم الکی گفتم متاهلم اصلانمیدونم چیشدکه اینکاروکردم حتی مجردیمم دوسپسرنداشتم.ولی شوهرم داشتوهمچیشوازاول بهم گفت حتی بعدهاهم باخواهرزادهش که دوسته صمیمیم بودجلویه من خاطراتشوبازگومیکردومن ناراحت میشدم.خلااااصه من یباررفتم خونه پسره ولی تنهانبودم دوستامم بودن حتی یه زنوشوهرهم بودن.خواهرشوهرم فهمیدولی منوبخشیدومنم قول دادم تکرارش نکنم ولی بازم اینکاروکردو دفه بعدم که بادوستام اونجارفتم خونواده شوهرم فهمیدن واومدن اونجاوبه شوهرم گفتن شوهرم گفت طلاق بگیریم ولی به همه میگیم که ناسازگاری داشتیم نمیخاس ابروموببره.من اشتباهموفهمیدم وهرتلاشی میکنم شوهرم برنمیگرده چیکاااااارکنم واقعااین اتفاق ناخاسته بوده من اینجوردختری نبودم اصلا حتی برام سروجادوهم کردن میخام شوهرم برگرده کمکم کنیییییین

با اون پسر که دوست شدی
س ک س هم داشتی؟

[hero]

نهههه به هیچ وجه فقط دوسه باررفتم خونش ک تنهانبودم.بعده این اتفاق پسره به خواهرم گف که منوواقعادوسداره وخودش میادخواستگاریم مطمعنم سرحرفش میمونه ولی من شوهرمومیخااام اینم بگم یکمی به شوهرم شک داشتم اخه همش میگف بادوسش بیرونه وهمش توگوشیش بود

[hero]

من نمیدونم خونواده شوهرم چی بهش گفتن که حتی حاضرنیس رودرروباهام حرف بزنه.یبارم بهم ف که عاشقم نبوده فقط دوسمداشته

[rezzaaa]

نهههه به هیچ وجه فقط دوسه باررفتم خونش ک تنهانبودم.بعده این اتفاق پسره به خواهرم گف که منوواقعادوسداره وخودش میادخواستگاریم مطمعنم سرحرفش میمونه ولی من شوهرمومیخااام اینم بگم یکمی به شوهرم شک داشتم اخه همش میگف بادوسش بیرونه وهمش توگوشیش بود

خیلی بد کردی به خاطر مشکلات نباید به شوهرت خیانت میکردی
تو حتی اگه این پسر بر فرض محال که من بعید میدونم
بخاد باهات بعدا ازدواج کنه
مطمئن باش اونم بهت همیشه شک میکنه و زندگی خوبی نخواهی داشت
از طرفی هم از اعتماد شوهرت سواستفاده کردی
اینکه چطوری شوهرتو راضی کنی باید باهاش حرف بزنی و حرف اخرتو بهش بگی
هرچی که شده بشین کنارش بهش بگو
بگو که اشتباه کردی و این حرفها یکمی هم گریه بد نیست قاطی ماجرا کنی
بعدش تلاشتو بکن که شوهرتو نگهش داری
وگرنه مطمئن باش اون پسره که دوستته نمیتونه اینده هم شوهرت بشه اگرم بشه زندگیت تلخ میشه

[rezzaaa]

من نمیدونم خونواده شوهرم چی بهش گفتن که حتی حاضرنیس رودرروباهام حرف بزنه.یبارم بهم ف که عاشقم نبوده فقط دوسمداشته

اینکا که گفتی بهانه خوبی واسه خیانت نبود
خب دوستت داشت در اینده تبدیل به عشق میشد
نباید عجله میکردی
هر چیزی با صبر حل میشه
تو با اینکارت کلا سابقتو خراب کردی
حتی اگه عاشقت هم بود دیگه شاید هرگز تو دلش نری
شاید ازت متنفر شده ...

[hero]

من خودمم هنووووزنمیدونم چجوری این اتفاق افتاد
شوهرم اصلاراضی نمیشه رودرروباهام حرف بزنه میگه پیام بده هرچی میخای بگی بگوولی باپیام که نمیشه راحت حرف زد.چجوری راضیش کنم حضوری حرف بزنیم؟؟

[hero]

گف ازم متنفره
میدونم خییییییلی اشتباهه بزرگی کردم اونم اصلاازم انتظاراینونداش ولی چجوری راضیش کنم برگرده وتلاشموواسه جبران ببینه

[rezzaaa]

گف ازم متنفره
میدونم خییییییلی اشتباهه بزرگی کردم اونم اصلاازم انتظاراینونداش ولی چجوری راضیش کنم برگرده وتلاشموواسه جبران ببینه

خب برو درخونشون
از مامانش کمک بخواه
بهش زنگ بزن
به مامانت بگو بره با خانوادشون حرف بزنه
کلی کار میشه کرد
ولی اگه میخای واقعا شوهرتو به دست بیاری باید صبور باشی
و هی معذرت بخای
و سعی کنی دلشو به دست بیاری
ببین دل عین شیشه هست راحت شکسته میشه
ولی درست کردنش خیلی سخته

[hero]

مادرموخواهرم تلفنی باهاش حرف زدن راضی نمیشه خواهرخودشم گف باهاش حرف زده ولی نمیشه.دوسدارم برم محل کارش یادرخونشون ولی میترسم بدترکنه وبه بابام بگه خودش اینطوری تهدیدم کرد

[rezzaaa]

مادرموخواهرم تلفنی باهاش حرف زدن راضی نمیشه خواهرخودشم گف باهاش حرف زده ولی نمیشه.دوسدارم برم محل کارش یادرخونشون ولی میترسم بدترکنه وبه بابام بگه خودش اینطوری تهدیدم کرد

واقعا حیف این شوهر چرا خرابش کردی؟
ببین این مرد اونقدر خوبه که الانم که بهش خیانت کردی ابروتو نمیبره
باور کن تو کل دنیا نمیتونی یه همچین مردی پیدا کنی

[hero]

میدونم براهمین میخام به هرقیمتی برش گردونم میدونم هیچی مثل ثبل نمیشه ولی خودمم نفهمیدم چجوری این اتفاق افتاد

[hero]

حتی چندبارفکره خورکشی هم به سرم زد.اخه خونوادمم سختگیرنوهیچ محبتی ندارن ازهمه طرف فشاررومه

[rezzaaa]

میدونم براهمین میخام به هرقیمتی برش گردونم میدونم هیچی مثل ثبل نمیشه ولی خودمم نفهمیدم چجوری این اتفاق افتاد

اینجور ادمها رو سخت میشه برگردوند
ولی خب گفتم دیگه باید تلاشتو بکنی
و صبور باشی
فکر خودکشی هم نکن
هرچی هم شد باید به زندگیت ادامه بدی
حتی اگه این فرد تو رو طلاق داد بازم به فکر خودکشی نباش

[hero]

بنظرتون برم یدفه سراغش که مجبورشه حرفاموگوش کنه؟؟

[hero]

حتی اگه برمم نمیشه توخیابون همه حرفاموبزنم!!
هوووووووووف یکاری کردم که خومم نمیدونم چجوری شد

[rezzaaa]

بنظرتون برم یدفه سراغش که مجبورشه حرفاموگوش کنه؟؟

اول بهش پیام بده
بگو دلم واست تنگ شده
یکمی قربون صدقش برو
یکمی گریه کن بعد بگو دلم تنگ شده
بعد هر روز اینو بگو
بعد از چند روز ساعتی که از شرکت خارج میشه برو باهاش برین یه جا پارکی جایی حرف بزنید
باید خیلی تلاش کنی که رابطتت درست بشه
خیلی سخته

[rezzaaa]

حتی اگه برمم نمیشه توخیابون همه حرفاموبزنم!!
هوووووووووف یکاری کردم که خومم نمیدونم چجوری شد

تو خیابون که نه
برین تو یه پارک قشنگ حرفاتو بگو
گریه کن قشنگ احساسات خودت نشون بده
مجابش کن که اشتباه کردی
اینکه میبخشه یا نه رو نمیدونم ولی تو تلاشتو بکن

[hero]

خطشوعوض کرده هروقت میخام باهاش حرف بزنم به خواهرش میگم که بهش بگه گوشیشوروشن کنه وبه خط قبلیش اس میدم

[rezzaaa]

خطشوعوض کرده هروقت میخام باهاش حرف بزنم به خواهرش میگم که بهش بگه گوشیشوروشن کنه وبه خط قبلیش اس میدم

خب باشه همین کارو بکن
ببینم با پسری که دوست شده بودی هم در ارتباطی؟
راستشو بگو
باهاش بازم حرف میزنی رابطه داری؟

[hero]

راسشومیگم اره اون همش بهم میگه اگه میخای برش گردونی من همه تقصیراروگردن میگیرم که اذیتت نکنه وبرگرده ولی گفتم بهش که نه اگه بره پیشش ممکنه بلایی سرش بیاره

[rezzaaa]

راسشومیگم اره اون همش بهم میگه اگه میخای برش گردونی من همه تقصیراروگردن میگیرم که اذیتت نکنه وبرگرده ولی گفتم بهش که نه اگه بره پیشش ممکنه بلایی سرش بیاره

با این پسره که دوستی روابط عاشقانه هم داشتی؟
منظورم بغل و بوس هست داشتین یا دارین؟
هنوزم میری خونه این پسره؟

[hero]

نه حتی بهم دس نزده
الان دیگه نمیرم اونجاقبلنم تنها نمیرفتم

[rezzaaa]

نه حتی بهم دس نزده
الان دیگه نمیرم اونجاقبلنم تنها نمیرفتم

روابط عاشقانه ندارین؟
منظورم اینه عشقم خطابش میکنی یا میکنه؟
یا موقعی که زنگ میزنید حرفهای عاشقانه میزنید به هم؟

[hero]

اون همچی میگه وای من فقط عزیزم میگم که تیکه کلاممه به همه میگم

[rezzaaa]

اون همچی میگه وای من فقط عزیزم میگم که تیکه کلاممه به همه میگم

یه سوال تو اگه پشیمون شدی
چرا هنوزم با اون پسره رابطه داری؟
چرا باهاش هنوزم حرف میزنی؟

[hero]

حتی اززندگیش دراینده بامنم حرف میزنه میگه همه این سختیاروبرات جبران میکنمویسری ازهمین حرفا

[rezzaaa]

حتی اززندگیش دراینده بامنم حرف میزنه میگه همه این سختیاروبرات جبران میکنمویسری ازهمین حرفا

خب تو که پشیمون شدی چرا اجازه میدی از زندگیش باهات بگه؟
پس کاملا پشیمون نشدی درسته؟

[hero]

خییییییییلی کم حرف میزنیم اونم وقتایی ک خودش بهم زنگ میزنه من یبارم خودم بهش زنگ میزنمواس نمیدم.شایدبخاطراین جوابشومیدم که سردرگمم ومیگم اگه شوهرم بره اینوازدس ندم

[rezzaaa]

خییییییییلی کم حرف میزنیم اونم وقتایی ک خودش بهم زنگ میزنه من یبارم خودم بهش زنگ میزنمواس نمیدم.شایدبخاطراین جوابشومیدم که سردرگمم ومیگم اگه شوهرم بره اینوازدس ندم

فکر میکنی این پسر واست شوهر خوبی میشه؟
ببین تو به شوهرت خیانت کردی با این پسره
از کجا معلوم با یه پسر دیگه با همین پسره خیانت نکنی؟
فکر میکنی این پسره به این مساله فکر نمیکنه؟

[hero]

من باکلی سادگی اینکاروکردم حتی قبلنم تجربه ای نداشتم وفامیل شوهرم خیلیاشون اهل خیانتن شایداوناروم اثرگذاشتن نمیدونم

[hero]

من فقط میخام شوهرموبرگردونم وبهش ثابت کنم این اتفاق ازته دلم نبوده

[rezzaaa]

من باکلی سادگی اینکاروکردم حتی قبلنم تجربه ای نداشتم وفامیل شوهرم خیلیاشون اهل خیانتن شایداوناروم اثرگذاشتن نمیدونم

بهانه خوبی نبود
حداقل الان که میگی پشیمونی نباید با اون پسره حرف میزدی
نمیدونم چی بگم بهت

[rezzaaa]

من فقط میخام شوهرموبرگردونم وبهش ثابت کنم این اتفاق ازته دلم نبوده

با اینجا گفتن که شوهرت برنمیگرده
گفتم چیکار باید بکنی
باید یه جوری باهاش بیرون بری و هرچی تو دلته رو بگی
وگرنه با گفتن این حرفها به من چیزی درست نمیشه

[hero]

ببخشیدمن اولین بارمه اومدم تواین سایتوباکسی چت میکنم.چجوری میتونم بقیه حرفاموخصوصی بهتون بزنم؟

[rezzaaa]

ببخشیدمن اولین بارمه اومدم تواین سایتوباکسی چت میکنم.چجوری میتونم بقیه حرفاموخصوصی بهتون بزنم؟

همین پست سمت راست عکس پروفایلمه
رو اسمم کلیک کن سه تا گزینه میاره واست
یکیش پیام شخصیه اونو بزن
بعد پیام بده

[hero]

من باهاش حرف خاصی نمیزنم فقط بعضی وقتازنگ میزنه حالمومیپرسه

[rezzaaa]

من باهاش حرف خاصی نمیزنم فقط بعضی وقتازنگ میزنه حالمومیپرسه

یعین چی حالتو بپرسهههه؟؟؟
تو متاهلی فقط شوهرت باید حالتو بپرسه فهمیدی؟
تو هم خطتو باید عوض میکردی
این فرد نمیتونه شوهر خوبی واست باشه
چون اصلا خانواده و غیرت سرش نمیشه
وگرنه نمی اومد مختو بزنه با اینکه میدونه متاهلی

[hero]

باشه پس دیگه کاریش ندارم خطموعوض میکنم
من ازخصوصی سردرنیوردم نمیفمم ارسال میشه یانه