نوشته اصلی توسط
ghavami_nikpars
سلام دختري 34 ساله هستم
مدت 2 سال است با اقايي اشنا شدم براي ازدواج ( البته ايشان حدود 7 سال همكارم بودن ) ايشان قبلا يكبار ازدواج كرده و جدا شده اند و داراي يه دختر 2/5 ساله مي باشند سال گذشته درخواست ازدواج از طرف ايشون رو با خانواده ام در ميان گذاشتم و ژدرم به شدت مخالفت مي كند و مدام مي گويد اين ازدواج باعث ابروريزي در خانواذه مي شود و تو نبايد بچه كس ديگه ايي رو بزرگ كني نميدونم بايد چيكار كنم
من به شدت به اين اق علاقه مندم و حتي خانواده ايشان كامل در جريان ارتباط ما هستن ضمن اينكه اين آقا فردي بسيار مهربان و خوش اخلاق و مودب داراي موقعيت اجتماعي خوب مي باشد و واقعا مرا دوست دارد حتي بچه اين اقا من رو به عنوان مادر خودش مي داند و ارتباط خيلي خوبس با بچه برقرار كردم چون بچه از كوچكي و تقريبا وقتي 6 ماهه بود با من بزرگ شده و مدام مرا مي بيند و من واقعا اون بچه رو عين بچه خودم ميدانم
تمام مخالفت پدرم برميگرده به بچه حتي به من گفته از لحاظ ايشون اينكه كسي يكبار ازدواج كرده دليلي بر بد بودن و نامناسب بودن ان شخص نيست ولي هر كاري ميكنم پدرم در خصوص موضوع بجه با من كنار نمياد . نميدونم چيكار كنم تور رو خدا كمكك كنيد من خيلي به اين اق وابسته ام و بدون اون زندگي برام ممكن نيست تور رو خدا كمكم كنيد اگه احتياج به مراجعه حضور هم هست بگيد حضوري خدمتتون برسم كمكم كنيد تا بتونم پدرم رو راضي كنم
با تشكر