نوشته اصلی توسط
فقط خدا همین
سلام من 26 سالمه لیسانس و کارمند خواستگاری دارم که پارسال دو هفته بعد از بهم خوردن عقدم اومد با اینکه یکبار جوابشون کردیم الان بیشتر از یکساله همچنان مصره خانوادم به شدت مخالفن کارگر قنادی دیپلمه و قدش تقریبا 10 سانتی از من کوتاهتره و یکسال و چند ماه هم از من کوچکتره از نظر موقعیت خانوداگی فرهنگی و اجتماعی و تحصیلاتی و مالی و ... خانواده من بالاتر هستن متاسفانه تو این یکسال هر موردی که اومده با فهمیدن ماجرای پارسالم پا پس کشیده فامیلامونم که پسر دارن با ما رفت و امد نمیکنن و الان یکساله وقتی ما رو میبینن حتی مسیرشونو عوض میکنن چون خانواده پسره همه جا برای تبرئه خودشون ما رو مقصر اعلام کردن و مادر پسر هم تهمت زده و همه فکر میکنن من مشکلی داشتم که قبل عقد پا پس کشیدن همه میگن 4 ماه با پسر فلانی بوده و ... تو این یکسال خیلی حرف و حدیث شنیدم و تحقیر و سرزنش شدم واقعا دیگه تحمل ندارم میخوام برم ازشون شکایت کنم و اعاده حیثیت کنم تو تمام اونم مدت بمن میگفت مهریه 110 سکه یا تمام الان مهریه زنش 350 سکه است عروسی فکه و شلمچه اما همین چندماه پیش عروسی گرفت یکماه بعد بهم خوردن عقدمون رفت خواستگاری و عقد کرد حتی یکی از خواستگارام که میخواست شخصا با خودش صحبت کنه وقتی رفت با خود پسره صحبت کرد برای تبرئه خودش مادرم مقصر اعلام کرده بود و گفته بود مادرم مداخله گره و کلی ازما بد گفته بود و خواستگارمم پا پس کشید و گفت من حقو به پسره میدم تو تمام اون مدت من و خانواده سادمو بازی داد از اعتماد و علاقه و سادگیمون سواستفاده کرد حالا میخوام ازش شکایت کنم تو تمام اون مدتم چندبار خودش بهم زد و هربار بهونه میگرفت اما هر بار که من یا پدرم با اون صحبت میکردیم قسم جلاله میخورد که منو دوست داره و میخواد هرسالم پای پیاده میره کربلا ما خرید عقد رفتیم ازمایش دادیم و همه دوست و و فامیل و اشنا هم میدونن محل کار منم اومده بود همکارامم میدونن همسایه ها 4 ماه تمام اومد و رفت اما حتی یه نشون هم نذاشت متاسفانه منم کر و کور شده بودم و نمیفهمیدم داره بازیم میده روز قبل عقد پاپس کشید چون شب قبلش مادرش زنگ زد خونه ما و گفت شما مشکل دارید مادر منم جواب مادرشو داده بود و تلفن و قطع کرد حالا مادرش چرا اینو گفت چون ما گفته بودیم طبق رسم که خودشونم قبول کرده بودن برای 20 نفر میوه بخرن که نهایت 100 تومن میشد زد زیرش گفت نمیخرم منم گفتم من میخرم اونم رفته بود به مادرش گفته بود بگذریم که تو تمام اون مدت مادرش دخالت میکرد که ما عقد نمیایم و محضر فلان جا برین و حتی یه شبم رفتیم خونشون اصلا تحویل نگرفت و گفت برانی مونده دیشبمون هست شام بمونید و .... بگذریم بعد اون خدارو هزاران هزار بار شکر کردم که بهم خورد ولی بخاطر تهمتی ک زدن میخوام ازشون شکایت کنم میخوام ازش شکایت کنم پدرم مخالفه امام مادرم موافقه همه جا رفتن تهمت زدن و ابروی من و خانوادمو که تنها سرمایمونه بردن حداقل اینطوری حقیقت اشکار میشه که این اقا منو خانوادمو بازی داده و این حرفو حدیث تموم میشه من موقعیت های ازدواجمو از دست دادم و این ماجرا روی ایندم و دید افراد تاثیر گذاشته حالا میخوام شکایت کنم البته قبلش تصمیم دارم با این خواستگارم ازدواج کنم اما همه مخالفن یعنی این تصمیم که من گرفتم اشتباه خواستگارم میگه که اگه من بخوام درسم میخونه مشکل کارشم پدرم میتنونه حل کنه از نظر اخلاقی واقعا خوش اخلاقه اما ایمانی اهل نماز و روزه نیست اگه بخوام میخونه بنظرتون من دارم اشتباه میکنم؟