با سلام.من تقریبا میشه گفت 9ماهه که بایه نفردوستم.توراهه مدرسه اوایل مهر یه ماشین قصد ازار منو داشت که ایشون منو نجات داد.ایشون بهم ابراز علاقه کردن وگفتن شماره گوشی بدین که من به دلیل این که گوشی نداشتم ندادم وگفتن شماره مامان وبدین که بازم ندادم.قصدش خواستگاری وباخبرشدن مامانم ازاین رابطه بود.بهم یه نرم افزار پیشنهادکرد که ازاین طریق باهم باشیم.من اون نرم افزارو دانلود کردم وما باهم بودیم.درضمن اینم بگم که من17سالمه واون18سالش.توماهه اردیبهشت بودیم که گفت باید به مامانم بگم این موضوع و.من اول میترسیدم اما یه شب گفتم ومامانم خیلی راحت بااین موضوع کناراومد وحتی باهش حرف زد.منو برد پیش یه مشاورکه گفت تصمیمو بذاره به عهده خودم وگفت من غیردخترشمابایدبااون اقاپسرم حرف بزنم واینم بگم که کسی که من دوسش دارم توشهره خودمون نیس تویه شهردیگس.مامانم گفت بایدرابطرو تموم کنی من خیلی گریه کردم وتصمیم گرفتیم که پنهانی باهم باشیم.امادوباره مامانم فهمیدوایندفعه اونم رفت به مامانش گفت ومامان اونم قبول کرد.درحال حاضردوتامون داریم برای کنکورمخونیم وقراره برای دانشگاه بیادشهرماکه به من نزدیک ترباشه.مامانمم بهش گفته به من بایدثابت کنی که دخترمو خوشبخت میکنی وبااید وقتی اومدی بیای پیش مشاوراما اون قبول نمیکنه ومیگه سرم بره پیش مشاور نمیام مگه خودم عقل ندارم نمیتونم تصمیم بگیرم مامانمم میگه الاوبلا باید بیای.نه این کوتاه میادنه اون.خلاصه قبول کرد که بیاد اما تنهایی بریم تواتاق مشاور مامانم نیاد.مامانمم میگه این یه ریگی تو کفشش هست وداره پنهون میکنه چیزیو ولی به نظرمن که اینطورنیست شاید اینطوری راحت تره که مامانم نباشه.قرارهم شده تا درس هیچکدوممون تموم نشده وشغلو درامد نداره برای خواستگاری اقدام نکنه وفقط یه صیغه محرمیت بااطلاع خانواده خونده شه تا2سال دیگه یه طور کامل به عقدهم دربیایم.الان هم مامانم میگه باید این رابطرو تموم کنی من میدونم این پسریه چیزیش هست ولی اصلا اینطورنیست.چیکارکنم تا مامانم راضی بشه؟اونم میگه من اگه به تونرسم دنیاروبه اتیش میزنم.حتی جلوی هرکسی وایمیستم.(ممنون)