من فقط کمی استقلال میخوام
سلام
من دختری 15 ساله هستم
با خانواده ای نسبتا مذهبی
من در چند وقت اخیر مشکلات زیادی رو با مادرم داشتم و این مشکلات کم کم به نفرت تبدیل شد
یکی از مشکلاتم هم این بوده که من دلم میخوادکه ازاد باشم ولی مادرم این ازادی رو بهم نمیده در صورتی که خیلی از دوستان من این ازادی رو دارن
به نظر شما چه طوری میتونم مادرم رو قانع کنم که من میتونم از پس خودم بر بیام ؟
سلام به خواهر گلم...منظورت از آزادی چیه؟میشه دقیق تر توضیح بدی؟
منظورم اینه که بتونم با دوستام تنهایی و بدون وجود مادرم برم بیرون و مجبور نباشم برای هر کاری که میخوام بکنم و هر جایی که میخوام برم به مادرم توضیح بدم
ببین آبجی شما باید مادرت رو در جریان کارهات قرار بدی
استقلال این نیست که خودسرانه کارهات رو انجام بدی
باید براش توضیح بدی کجامیری
اما در مورد اینکه تنها با دوست هات بری بیرون باید بهت بگم
باید اعتماد خانواده ات رو جلب کنی
حالا اعتماد خانواده چه جوری جلب میشه:
اول اینکه شما استقلال رو تو این نبینید که مادرت رو در جریان کارهات قرار ندی
آدم مستقل شخصیت محکمی داره ولی مادرش رو هم درجریان کارهاش قرار میده
استقلال اینه که شما به خودت متکی باشه و بتونی زندگی خودت رو پیش ببری
حتی اگه خدایی ناخواسته مادرتون طوریش بشه بتونید از پس زندگیتون بر بیاید
پس اول اعتماد خانواده ات رو جلب کن و بهشون بگو کجا میری و دوست هات چه جور آدمی هستند
چون این جور موارد رو خانواده باید بدونند
سعی کن تعریفت رو از استقلال و مستقل شدن کامل کنی
خواهر گلم استقلال یعنی توانایی اتکای به نفس رو داشته باشی
یعنی بتونی رو پاهای خودت وایسی و برای خودت تصمیم بگیری
بعنی بتونی بدون نیاز به دیگران چرخه ی زندگیت رو بچرخونی
نه اینکه خانوادت رو بی خبر از کارهات بذاری
پس اول سعی کن تعریفت رو از استقلال کامل کنی
و بعدش اعتماد خانواده رو به دست بیار
اخه برادر من مشکل منم سر همین قضیه بود اینا کلا با اعتماد مشکل دارنمن حتی اگه برم با دختر پیغمبر هم دوست شم اینا یه ایرادی میزارن رو طرف با همه ی دوستام مشکل دارن
هیچجوری هم اعتمادشون نسبت به من جلب نمیشه همیشه یه جوری با من رفتار میکنن که انگار من با همه ی پسرای دنیا دوستم در صورتی که اصلا اینجوری نیست
من هیییییچ زمینه ای ندارم که بخوام با یه پسر دوست بشم
نه گوشی دارم نه اینکه میتونم تنهایی از در خونه بیرون برم
مادرم همیشه مثل گرگ بالا ی سرمه
چرا به مادرت میگی گرگ؟این لفظت کاملا اشتباه بود
بعدشم عزیزم من برادر نیستم خواهرم
اعتمادشون وقتی به دست میاد حضورا با دوستاتون آشناشون کنی
حضورا معرفیشون کنی و اون ها در جریان رابطتون باشند
ویرایش توسط مرسانا 19 : 06-14-2016 در ساعت 07:07 PM
خواهری ؟اوا ببخشید
خواهش گلم...چرا تعجب کردی خوب؟نوشته اصلی توسط f-faraji
خواهری ؟
گرگ خوبه که خواهر من شبا قبل خواب توی دلم بد تر از اینا رو بهش میگم
اون کلا با دوستام مشکل داره حتی با اینکه اونا رو از نزدیک دیده و حتی با مادراشونم صحبت کرده
نمیدونم چرا توی تصوراتم شما رو یه مرد 35 ساله تصور میکردم شرمنده
شاید ایشون چیزهایی از خانواده ی دوستاتون بدونند که شما نمیدونید
درهر صورت سعی کنید در مورد مادرتون ذهنیت درست تری رو داشته باشید
مادرتون نگرانتون هستند
حالا بذار خودت مادر بشی میفهمی...
شما دوست دارید برادر صدام کنیدنمیدونم چرا توی تصوراتم شما رو یه مرد 35 ساله تصور میکردم شرمنده
یا ابلفضل عباسخدانکنه من مادر بشم
من اصولا به خاطر برخورد کمی که با پسرای جامعه داشتم اصولا با پسرا بیشتر حال میکنم خودمم روحیه ی کاااملا پسرونه ای دارم پس شما رو برادر خودم میدونم که راحت تر باشم
ببین آبجی گلم
الان داغی نمیفهمی
ولی خدا اون روز رو نیاره که یه بچه بد مادرش رو بگه
که ممکنه تو آینده یه بچه مثل خودش داشته باشه
و اون وقت میفهمه یه مادر پر عشق و نگرانی هایی هست که برای فرزندش داره
من دست تک تک مادرهای دلسوز رو میبوسم از دور و درک میکنم که یک مادر چقدر برای
فرزندش از خودش مایه میذاره و حتی خودش رو گاهی در نظر فرزندش بی عاطفه نشون میده
تا با آینده ی بچه ش بازی نکرده باشه
و شما داغی و باید رو این قضیه فکر کنی
مادر شما نگرانتون هستند
و متاسفانه شما این رو درک نمیکنی
من داغم ؟ خب شاید باشم
ولی من اگه نخوام مادرم نگرانم باشه کیو باس ببینم اخه ؟
مادرتون حق دارند نگرانتون باشند
علی الخصوص تو این دوره که شخصیتتون داره تکامل پیدا میکنه
من خودم آدم مستقلی هستم
ولی خانوادم درجریانند کجامیرم؟کی میرم؟کی برمیگردم
حتی وقتی برمیگردم بهشون خبر میدم که الان من دارم برمیگردم
اما مستقلم و زندگی مستقلی دارم
شما هم باید نگرانی خانوادت رو درک کنی
طبیعیه که تو این سن بخواید استقلال داشته باشید
ولی شما تعریف دقیقی از استقلال ندارید
پس اول تعریفت رو کامل کن
ویرایش توسط مرسانا 19 : 06-14-2016 در ساعت 07:31 PM
منم میدونم چی میگین شما من یه بار از طرف مدرسه رفتم مشهد این برایه من یه سفر نسبتا دوری بود و من اولین بارم بود که بدون حضور خانم گرگه داشتم جایی میرفتم
با این حساب اونو از تک تک کارام با خبر میزاشتم بهش زنگ میزدم و تک تک کار ها رو بهش گزارش میدادم ولی خب اون اولین و اخرین باری بود که بدونه مادرم جایی رفتم یه جورایی مثل چسب ( دور از جونه چسب) بهم چسبیده
حتی دیگه الان افسردگی گرفتم همش بهم میگه تو خیلی بچه ای و از پس هییییچ کاری بر نمیای دیگه اعتماد به نفسم رو از دست دادم شب و روز کارم شده گریه
من بعدا خصوصی باهاتون حرف میزنم
خصوصی ؟ باشه
الان بیا خصوصی ولی زود
آبجی گلم رفرش کن بیا خصوصی
بلد نیستم
بالای صفحه پیام خصوصی رو بزن عزیزم
پدر ومادر باید به جای سرزنش وسخت گیری های بیش از حد برای فرزندشون وجدان اخلاقی بوجود بیارن واونو درست تربیت کنن تا اگر در شرایط سخت هم گیر کرد همون جور که هست بمونه. سخت گیری فقط ازردگی میاره. مهم وجدان اخلاقیه وگرنه همه زبون نصیحت رو دارن.
با این متنی که تاپیک رابطه کثیف نوشتی حق به مادرت میدم!!!
لطفا راهنماییم کنین دوستااان
خدا وکیلی کجای کار داره می لنگه این از چند روز پیش اون دختر 16 ساله و اینم این!! واقعا خواب غفلت هستیم!! فضای مجازی هم پر از فیلم دختران کم سن و سال.....
عزیزم قبل اینکه درمورد راه رفتن کسی قضاوت کنی خودت یکم با کفشش راه برو
این دو موضوع هیچ ربطی به هم نداره
چون تاپیک رابطه کثیف رو از زبون دوستم نوشتم اون این مشکل رو داره ولی به خاطر کمبود امکانات نتونست خودش بنویسه
وگرنه منتا همین دو ماه پیش نمیدونستم جنس مخالف چیجوری نوشته میشه
بنده ی خدا من 24 ساله که ادعام میشه یه شهریو حریفم و آدمارم خوب میشناسم اگه رادار خانوادم ازم برداشته بشه فاتحم خونده هستش با این همه گرگ تو جامعه
بعد توی دختر 15 ساله غیر مستقیم میگی دوست ندارم تو رادار خانوادم باشم اونم دختری به سن تو که با یه لبخند تو حجله میره........
حالا چرا میزنی ؟
اصلا من غلط کردم میرم میچسبم به خانم گرگه و هر جا هم میخوام برم با اون میرم
والا یه چیزی هم بدهگار شدیم
حالا بیا و خوبی کن
خانم گرگه نه گلم
حرمت هارو نگه دار تا احترامت حفظ بشه
خانم خوشگله خوبه ؟
تو کلا خوبی نکن
منتظر تایپیک بعدیت هستم خانوم کوچولو
من کوچولو نیستم
15 سالمه
کوچولو
لطفا دعوا نکنید
ولی عزیز من عشق اینی نیست که بهش میگی عشق
عشق یعنی با این جواب نه تو به خواسته ی کثیفش کلی شاد میشه و به خودش میباله
مردی که همچین حرفی رو بزنه نباید اصلا جز آدم حسابش کرد
عزیزم چرا خودت رو دست کم میگیری؟
چرا خودت رو حراج میکنی؟
حتی اگه با تمام وجودت عاشقش باشی حق داری بهش بگی نه
اونی که این حرف رو زده ممکنه بعد از ازدواج هم به کس دیگه ای از این پیشنهادها بده؟از کجا معلوم؟
اون آقا دارند از شما و حستون سو استفاده میکنند
دارند بازیتون میدند
پس مقاوم و صبور باش
و به خودت ببال
تو لیاقت بهتر از این آقا و امثالش رو داری
بهتره برای خودت احترام و ارزش قایل بشی گلم نه برای خواسته ی چندش آور اون آقا
که میخوان خودت رو براشون حراج کنی
درک میکنم ولی لطفا...
میدونی دختر ایرانی از کی بدبخت شد و صورتش به خاک مالیده شد
از زمانی که خودشو مقایسه کرد با دختر اروپایی که تو طول عمرش چند صد تا دوست پسر داشته و با همشونم رابطه داشته
اما دختر ایرانی نخواست بفهمه در برابر دختر اروپایی مثل یه جواهر دست نیافتنی هستش نه یه تیکه حلبی چون جواهر نجابت را داره دختر ایرانی جواهر پاکدامنی و معصومیت را داره
[QUOTE=من خاص;185507]لطفا دعوا نکنید
ولی عزیز من عشق اینی نیست که بهش میگی عشق
عشق یعنی با این جواب نه تو به خواسته ی کثیفش کلی شاد میشه و به خودش میباله
مردی که همچین حرفی رو بزنه نباید اصلا جز آدم حسابش کرد
عزیزم چرا خودت رو دست کم میگیری؟
چرا خودت رو حراج میکنی؟
حتی اگه با تمام وجودت عاشقش باشی حق داری بهش بگی نه
اونی که این حرف رو زده ممکنه بعد از ازدواج هم به کس دیگه ای از این پیشنهادها بده؟از کجا معلوم؟
اون آقا دارند از شما و حستون سو استفاده میکنند
دارند بازیتون میدند
پس مقاوم و صبور باش
و به خودت ببال
تو لیاقت بهتر از این آقا و امثالش رو داری
بهتره برای خودت احترام و ارزش قایل بشی گلم نه برای خواسته ی چندش آور اون آقا
که میخوان خودت رو براشون حراج کنی[/QUOمرسی عزیزم با این حرفت خییییلی بهم کمک کردی واقعا ازت ممنونم مطمعنم اگه اینا رو به دوستم بگم خیلی خوشحال میشه ممنون
اره من کوچولوام خواهر کوچولوت
شاید تو مواردی حق باشما باشه ولی آقایون هم از صورت آدمیت خارج شدند البته بلا نسبت بعضی ها...ولی درکل بعضی هاشون برای ارضا کردن خواسته های کثیفشون هرکاری میکنند...دیگه فکر نکنم دختر معصومی تو ایران مونده باشه...یه عده از دخترها که معصومن همراهش هم مظلوم اند یا بهشون تجاوز شده و یا به نحوی ازشون سو استفاده شده و خلاصه یه جورایی آزار دیده اند
بهتره واقعیت جامعه رو قبول کنیم که پسرهای فریبکار دخترای ساده لوح رو میدرند...پس بهتره این آبجی گلم هم حواسش جمع باشه...عشق و عاشقی تو این بحث ها یه موضوع کاملا جداست
بیا دنیای واقعی...ببین گذشته ی خیلی ها ممکنه به گذشته ی تو شبیه باشه اون ها الان از کارشون پشیمونند...از این که تسلیم خواسته های کثیف عشقشون شدند پشیمونند...اونایی هم که ساده لوحانه و احساسی برخورد نکردند الان حالشون خیلی خوبه...دارند زندگیشون رو میکنند و حسرت گذشته شون رو نمیخورند...سعی کن از این سن عاقلانه رفتار کنی...من هم شرایط تو رو داشتم وقتی 13سالم بود...ولی من حتی در حد کلامی هم باهاشون صحبت نکردم...و اصلا هیچوقت جوابشون رو ندادم با اینکه پنج سال نهایت تلاششون رو کردند که خواسته ی کثیفشون رو قبول کنم...الان خدارو شکر میکنم که هیچ وقت تسلیم خواسته ی چندش آور و کثیفشون نشدم
موافقم عزیزم
دختر جان اینکه میخوای تنهایی یا با دوستات جایی بری به دو عامل بستگی داره ، یا اعتماد پدرمادرتو جلب کنی و بهشون بفهمونی که عاقلی و دست از پا خطا نمیکنی ، یا دوستات دوستای خوبی باشن و عاقلتر از خودت !!
بعدشم کلا بعضی از پدرمادرا نمیتونن قبول کنن دخترشون تو این سن تنهایی جایی بره .
درمورد اینکه همیشه باید گزارش بدی کجا میری کجا میای هم تو باید هرجا میری گزارش بدی . نمیدونم چرا انقدر انتظار زیادی داری که میگی نمیخوام بگم !!
من خودم که آزاد آزاد بودمو همیشه خودم تنها یا با دوستام میرفتم بیرون ولی با اینحال همیشه اول اجازه میگرفتم بعدشم بهشون میگفتم کجا میرم ، کی میام ، یا مامانم زنگ میزد میگفت کجایی اینم میپرسید نه اینکه کنترل کنه فقط خیالش راحت باشه .
البته من تا حدودی به مامانت حق میدم نگرانت باشه .
با رفتارت اعتمادشو جلب کن .
مرسی چشم سعی خودمو میکنم ممنون
مگه من گفتم پسرا خوبن؟
نه منظورم این نبود فقط بیشتر توضیح دادم
مثل اینکه بد برداشت کردید!معذرت میخوام
خواستم قضیه رو برای خواهرمون روشن تر کنم
که خودشون متوجه بشن
که الحمدلله متوجه شدند
اول اینکه علم غیب ندارم بدونم از طرف خودت می نویسی یا دوستت !! شما مخاطب خودت قرار دادی منم برداشتم از نوشته هات هست.عزیزم قبل اینکه درمورد راه رفتن کسی قضاوت کنی خودت یکم با کفشش راه برو
این دو موضوع هیچ ربطی به هم نداره
چون تاپیک رابطه کثیف رو از زبون دوستم نوشتم اون این مشکل رو داره ولی به خاطر کمبود امکانات نتونست خودش بنویسه
وگرنه منتا همین دو ماه پیش نمیدونستم جنس مخالف چیجوری نوشته میشه
در ثانی دوستت هم باشه بازم حق با مادرت که بیا دوستت دندونش در نیومده دوست پسر گرفته!! پسره چه جراتی پیدا کرده بهش پیشنهاد رابطه بده!!!
در ثانی امثال دوست شما کم نبودند و نیستند اخرش تن به رابطه می دهند اخرش....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
