سلام ممنون ازشما.خانمی هستم 32ساله که13ساله ازدواج کردم باشخصی که واقعا ایمانش روتحسین میکنم وچون فردباایمانی هست هیچوقت طرف خلاف نرفته البته دوست دخترداشته درحدتلفن ولی مطمین هستم که حتی دستشون روهم لمس نکرده توعالم نوجوونی بوده.والان خیلی دوستم داره ورابطه جنسیمون هم خوبه ولی بچه دار نمیشیم دنبالش زیاد دکتررفتیم امانشد همسرم به خاطر علاقه زیادش به من تصمیم گرفتیم از پرورشگاه فرزنداختیارکنیم که الان هم صاحب یه پسر4ساله هستیم.اما اصل قضیه که من رو درگیرکرده عشق دوران کودکیمه من 11ساله بودم که عاشق پسرعمم شدم که2سال ازمن بزرگتره خواهرم میونست دوسش دارم اما هیچ کمکی نکرد 16ساله که شدم به خارج ازایران رفت 2سال بعدمن ازدواج کردم ولی عشق پسرعمه ام رو 21سال باخودم یدک کشیدم شبانه روزولی به شوهرم گفتم که عشقی داشتم والان خارج زندگی میکنه اما 2ساله پیش به دلیلدلتنگیه زیاد بهش زنگ زدم واونجازن گرفته وبچه دارشده ارتباط تلفنی واینترنت باعث شدبه گذشته برگردیم وبعدازاین همه سال فهمیدم که اون هم عاشقم بوده ازهمون سن والان 2ساله که دستودلم به زندگی نمیره ودارم دیوونه میشم.البته یه زن بدجنس وبداخلاق نصیبش شده که جرات نداره حتی به من پیامک بده.لطفا راهنماییم کنین.لطفااااا