نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: من باید چی میکردم

رأی دهندگان
7. نظرسنجی بسته شده است.
  • فرار از خونه

    0 0%
  • صبر

    1 14.29%
  • خودکشی

    0 0%
  • تنهایی و گریه

    0 0%
  • تلاش برای زندگی بهتر

    16 100.00%
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: زندگی پراز رنج

842
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29492
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry زندگی پراز رنج

    سلام...دلم پره از درد
    از وقتی خودمو شناختم...یعنی 5 سالگی.... پدرم کلا سر هر چی من و اون موقع کتکم میزد...حتی سر اینکه پرتقال نخوردم توی صبح چاقو پرت کرد و به پام خورد و بردنم دکتر ... دکتر گفت این چی شده گفتن اگه واقعیتو به دکتر بگی کتکت میزنیما ... کتکایی که میخوردم احساس مکردم دیگه میمیرم این دفعه.... بخدا گناهیم نکرده بودم... وقتی گریه میکردم تو دلم میگفتم اگه بزرگ بشم منم کتکشون میزنم...تلافی میکنم... تا بزرگ و بزرگ تر شدم تا بیست سالگی....همش کتکم میزدن...هر ماه یه بار و من کینه ای تر میشدم...بهم محبتم داشتن اما من کتکا یادمه...دفتر شعرو خاطره داشتم...خواهرم که نداشتم...تموم دردام تو شعرام و نقاشیامو خاطراتم بود...نماز خونم بودم روزمم از9سالگی میگ فتم شاگرد اول کلاس بودم...عاشق هنر بودم...نذاشتن رشته ای ک دوس دارمو بخونم...دعوا و جنگ...مادرم خیلی مخالفت کرد جوری که میرفتم پیش مامان دوستم گریه میکردم...زمانی که کتک میخوردم از مامان بابام ...انقد تو نوجونی عاشق محبت و مهربونی شده بودم...بعد کتک خوردن و حتی گینه ام میرفتم پدر مادرمو میبوسیدم میگفتم اشکال نداره منو زدید من دوستون دارم...اینکار میکردم که بازم بهم محبت کنن...جوری شده ک الان باز بابام عادت داره من بعد دعوا ها برم سمتش اما الان 3 ماهه باش حرف نمیزنم حتی...فقط سکوت کردم...روحیم همیشه درگیر کش و غوص بود تا دانشگاه بعد دوستل پشت کنکوری بودن قبول شدم.... رفتم رشته ای ک دوس نداشتم.... تو دانشگاه مورد توجه بودم...باهوشم بودم اما دوس نداشتم رشتمو ....دوستایی پیدا کردم....از من بخاطر جلب توجه پسرا استفاده میکردم تا پسرا رو تیغ بزنن...انقد ساده بودم که الان اینا رو فهمیدم....اون زمان نمی دونستم...دوستام هر کس یه موردی داشت اونم که موردی نداشت پر از حسادت بود.من قد بلند و ظاهرم مورد توجه بود...عاشقم کم نداشتم....بعد دیگه یواش با این اوضاع خونوادم...من محبتمو کمبوداشو از جنس مخالف انتظار داشتم....تو23سالگی با پسر دوس شدم....هرکس محبت میکرد به من...عاشقش میشدم...و مرد سو استفاده که قرار میگرفتم ولشون می کردم..اصا حتب ملاکی واسه انتخاب نداشتم...کسی قربون صدقم میرفت یگه خودم ول کنش نبودم...تا یکی تو 26.سالگی واقعا دوسم داشت و عاشقم شدو همه چی خوب بود...تا اومدن خونمون خاستگاری و مادرم با مادر خاستگاره خیلی بد صحبت کرد و اونام رفتن ک رفتن و مادرم هر روز زد تو سرم و منصرفم کرد...تا 28سالگی طول کشید اون رابطه.... بعد بهم خوردنش...تعادل زندگی و درسمم از دست دادم...هر روز می رفتم بیرون و راه میرفتم و اهنگ گوش می دادم و گریه می کردم.... حتی کسی سمتم میومد ج منفی میدادم...تا ک گفتم باید من فراموشش کنم...ب کیسای گرگ صفت جواب میدادم ... اونام منو وایه سو استفاده میخاستن نه محبتی بود نه عشقی...فقط ظاهرمو میخاستن ...یکی دوبار میرفتم و اما بلدش دپرستر برمیگشتم و خودمو لعنت میکردم....دوباره تا یکی دو سال تنها بودم یا کسی میومد محبت میکرد عاشقش میشدم بعد میدیدم نه اینا همه مثل همن زبونشون واسه چیزا دیگه چربه...الانم همینجوره ...امروز همه اینا رو گفتم ب مادرم میخاست سکته کنه بسکه گفتم اگه محبت می کردید من الان این نبودم...من فوق لیسانسمم با معدل بالا گرفتم...اما هیچ جا نه عشق دیدم نه محبت...وجودم کمبود خالیه اما من دپرس و حتی حس مه عشق نه ازدواج نه انتظار نه محبت از کسی دارم خستم دپرسم...حتی دیگه به چیزی اعتقاد ندارم... فقط خستم از زندگی...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : زندگی پراز رنج

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282



    هر روز براي خود انگيزه ايجاد كنيد.
    اگر به گذشته نگاه كنيد متوجه خواهيد شد كه بسيار پيش آمده براي انجام كاري بي نهايت هيجان زده بوده ايد و پس از گذشت زمان كم كم از شدت شور و هيجان شما كاسته شده است. خوب اين طبيعي است. ايجاد انگيزه مانند دوش گرفتن است شما براي نظافت بدن خود بايد هر روز يا يك روز در ميان حمام كنيد. و اگر اين كار را نكنيد ديگر تميز و شاداب نيستيد. انگيزه هم مانند پاكيزگي ماندگار نيست. بنابراين بايد هر روز و هر لحظه آن را تازه كنيد. حال مي دانيم كه بايد انگيزه و شور شوق خود را مرتباً تمديد كنيم. اما چگونه؟



    براي زندگي خود چشم انداز تعريف كنيد.
    انگيزه يعني داشتن دليل براي انجام كار. خوب همه مي دانيم براي انجام هر كاري به يك دليل نياز داريد. و دليلي كه شما داريد از نگرش شما به زندگي ناشي مي شود. بنابراين چشم انداز شما بايد به اندازه كافي بزرگ باشد. تا براي شما ايجاد انگيزه و شور شوق نمايد. بگذاريد براي شما يك مثال بياورم: فرض كنيد در آمد شما 500 هزار تومان در ماه باشد. حال اگر با اين ديد كار كنيد كه در آمد خود را به 600 هزار تومان در ماه برسانيد انگيزه شما خيلي قوي نخواهد بود چون هدف كوچكي انتخاب كرده ايد. حال اگر براي خود چشم اندازي تعريف كنيد كه براي خود يك كار كاسبي پر رونق مستقل با 5 ميليون تومان درآمد ماهيانه در نظر بگيريد. انگيزه شما براي كار و تلاش بسيار بيشتر خواهد بود. البته براي رسيدن به هدف بزرگتر بايد برنامه و استراتژي مشخص داشته باشيد و روي آن كار كنيد. آن را به اهداف كوچكتر تقسيم كنيد ولي هدف اصلي خود را در خاط داشته باشيد. در اين شرايط با پشتكار بيشتر برنامه خود را اجرا خواهيد كرد. پس فراموش نكنيد كه در انتخاب هدف دست و دلباز باشيد و هدف بزرگي براي خود انتخاب كنيد.



    ابتداي جاده
    حال كه شما يك هدف مهم قابل دفاع و با ارزش براي جنگيدن داريد. وقت آن رسيده كه تلاش و كوشش خود را شروع كنيد. توصيه من به شما اين است كه در ابتداي راه تلاش و كوشش خود را مضاعف كنيد. فرض كنيد براي كاهش وزن و تناسب اندام تلاش مي كنيد. حال اگر چند كيلوي اول را با تلاش بيشتري وزن كم كنيد از كار خود رضايت بيشتري خواهيد داشت و با اعتماد به نفس بيشتر به تلاش خود ادامه مي دهيد. بنابراين تلاش و كوشش شما در ابتداي راه بسيار مهم است تا با اميد بيشتر به سمت هدف حركت كنيد.



    به خود جايزه بدهيد
    همانطور كه قبلاً گفته شد بهتر است هدف اصلي خود را به اهداف كوچكتر تقسيم نماييد. با اين كار هر بار كه يك پله را گذرانديد اميد شما براي رسيدن به مرحله بعد بيشتر مي شود. در عين حال مي توانيد براي خود يك جايزه قرار دهيد. مثلاً بعد از سه هفته كار سخت و گذشتن از يك مرحله به عنوان جايزه آخر هفته را مي توانيد با دوستان به گردش برويد.




    ياد آوري شيريني هدف نهايي
    براي رسيدن به اهداف بزرگ هميشه موانع و مشكلات سر راه شما سبز مي شوند. و گاه اين موانع غير قابل عبور به نظر مي رسند. در اين هنگام ياد آوري هدف بزرگ و زيباي شماست كه مي تواند به شما در گذشتن از مشكلات كمك كند. براي اين كار راه هاي مختلف وجود دارد. مثلاً مي توانيد از اهداف خود را به صورت جملات زيبايي با خط خوش در محل كار و در مقابل ديدگان خود قرار دهيد. يا حتي مي توانيد در صورت امكان از آنها پوستر تهيه كنيد.



    مشاهده توانايي ها
    وقتي كه قدم در راهي مي نهيد با تجارب مختلفي مواجه مي شويد. كه به توانايي ها و مهارت هاي شما مي افزايد. حال اگر به گذشته برگرديد و توانايي هاي كنوني خود را با آن زمان مقايسه كنيد، متوجه اين تغييرات در خود مي شويد. مي توانيد نمونه كار هاي قديمي خود را مرور كنيد. آنوقت است كه متوجه مشكلات قديمي (ناشي از بي تجربگي) مي شويد كه اكنون آن مشكلات را نداريد نداريد و اعتماد به نفس شما افزايش مي يابد.



    مطالعه زندگي افراد موفق
    خواندن زندگينامه هاي افراد موفق چون ابو علي سينا، ابو ريحان بيروني، بيل گيتس، فرديناند پورشه و... كه بدون امكانات خاصي توانسته اند به موفقيت هاي بزرگي دست پيدا كنند. همانند روشن كردن موتور توليد انگيزه در شماست. لذا خواندن اين گون كتابها و داستانها را آنهم به طور مرتب به شما توصيه مي كنم. چون فوق العاده موثر است.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24427
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : زندگی پراز رنج

    سلام میشه ایدی تلگرامتو بدی من دختر 25 ساله هستم و مثل شما کمبود محبت دارم ار خانوادم میخواستم فقط باهاتون هم صحبت بشم ممنون

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29492
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی پراز رنج

    Sarayy87@

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی پراز رنج

    سلام داداش
    چطوری
    منم دلم مثل تو گرفته
    در حقیقت ما قربانی پدر مادر هامون هستیم
    از بچگی تا حالا همش بگا رفتم و خیلی سختی کشیدم نهایت سختی شاید بیشتر از تو
    ولی هنوز امید دارم به اینده ..... و تلاش میکنم برای زندگی بهتر .....

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29422
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی پراز رنج

    سلام ببین با این چیزایی که گفتی وتا 28 سالگی ادامه داشته نباید ناشکری کنی کسایی هستند که زندگیشون بد تر از تو تو باید به نیمه ی پر لیوان نگاه کنی ونا امید نشی به قول گفتنی این نیز بگذرد.( در ضمن در هیچ مردی قایل اعتماد نیست )

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ازدواج تو سن ۱۸
    توسط amin274 در انجمن سن ازدواج
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 07-22-2015, 05:05 PM
  2. با تو همه چیز تضمینیست
    توسط مرسانا 19 در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-14-2015, 09:25 PM
  3. برخورد با شوهر بدقلق(بیاین تو کمک کنین)
    توسط ســتــیلا در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 23
    آخرين نوشته: 09-16-2014, 01:42 PM
  4. دخالت های بیش از حد مادرم
    توسط tvivident در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 09-14-2014, 05:26 PM
  5. افکار تکراری و آزاردهنده من
    توسط elahe_naz در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-11-2014, 10:16 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد