خواستگار ندارم

[ننه سرما]

نميدونم بقيه دخترها هم وضعيت منو دارن يا نه!
از اونجايي كه نميخوام خودم رو پيش بقيه كوچيك كنم يا دروغ بگم اصلا نميپرسم كه بحث باز بشه
من دختري ٢٤ساله هستم ليسانس مديريت بازرگاني دارم يك برادر كه ٦سال از خودم كوچيكتره دارم
وضع مالي خانوادم در حد متوسطه از نظر قيافه هيكل تيپ و... كاملا معمولي هستم
اصلا خواستگار ندارم
از اين جهت كه تنهام ناراحتم از اينكه بقيه دخترها پسري هست كه دوسشون داشته باشه چه به عنوان دوست شوهر معشوقه و من ندارم ناراحتم از اينكه نميتونم محبتم رو به همسرم و فرزندم بدم و محبتي ببينم ناراحتم
كلا سعي كردم و ميكنم كه رو پاي خودم وايسم درس بخونم كار كنم ميترسم هميشه مجرد بمونم و دوست ندارم سربار خانوادم باشم
يه بار كه عاشق شدم و چوبشم خوردم
بارها از پسرهايي خوشم اومده ولي چيزي ازشون نديدم
الان تو يه اموزشگاهي مشغولم و از يكي از دبيرها خوشم اومده و كاملا ميترسم چون ميدونم مثل قبلي ها ميشه و من همچنان تنها ميمونم
سعي دارم هر وقت اموزشگاست جلوش افتابي نشم ولي نميتونم دوست دارم نزديكش باشم بهش خيره بشم
هر وقت ميبينمش حس ميكنم رنگم ميپره قلبم تند ميزنه وقتي ميخواد بياد همش خيره به درم تا بياد
دارم داغون ميشم نميدونم دوسش داشته باشم يا نه
دوست ندارم مثل قبلي ها به خاطر اونا از خيلي چيزهام بگذرم
نميدونم واقعا نميدونم

[orbital]

شما خیلی جوونین تعجب میکنم انقدر کم حوصله و دپرسین! ازدواج قسمته، قسمتت که بشه همه چیز خودش رله میشه، صبور باشین و به زندگی عادیتون ادامه بدین و قدر خوبیهاتونو بدونین

[Wanderer]

سلام، چرا ازش خوشت اومده؟

[ننه سرما]

سلام، چرا ازش خوشت اومده؟

از هر لحاظ براي اينكه بخواي ازش خوشت بياد وجود داره
شغل و موقعيت اجتماعي و درامد خوب
قد و هيكل خوب
كلا ادم در درجه اول اين چيزها رو ميبينه بعد اخلاق و ... چون اينجور چيزها بيروني هستن بهتر ميشه فهميد
ولي من اينقدر ميترسم كه ضربه ببينم و لو برم اصلا نميتونم ارتباطي برقرار كنم كه اين چيزها رو هم بفهمم
اگر هم بخوام ارتباط هر چند كم هم نميتونم برقرار كنميعني بلد نيستم تا اون خودش بخواد

[ننه سرما]

شما 24 سالتونه تازه...

ما یه آشنا داریم 27 یا 29 سالگی ازدواج کرد...

ولی یه شوهری گیرش اومد که یه شوهری گیرش اومد که............... خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییی آدمه... واقعا با ادب و با شخصیت و مهربون و ... است.

تازه اون قیافه نداشت....

شاید دخترایی زود تر از شما ازدواج کنن ولی به خاطر اینه که بیشتر خودشون پا قدم میشن و این کار اشتباهه... منظورم اینه که خودشون رو آرایش غیر مجاز از نظر دینی می کنن یا تو فیسبوک و ... اول به هم داداش و ابجی میگن بعد کم کم با هم دوست میشن و حالا همون داداش و آبجی گفتن بعضیا با این هدف بوده که آخر با هم دوست بشن و ...

خوب از اون طرف هم پسرهای اینطوری زیادن که دنبال دختر هایی به این شکل هستن که بیشترشون در زندگی مشترک آیندشون شکست می خورن...

شما که اهل این کارا نیستید شوهر گیرتون میاد که این چیزا زیاد واسش مهم نیست و بیشتر خودتون واسش مهمید و ... این شوهر در طول زندگی حتی با خوشگل ترین دخترا هم همکار باشه یا ... باز هم زنشون دوست داره...

مهم اینه که درست عمل کنید و منتظر خواستگار درست باشید تا زندگی درسی داشته باشید....

من خودم 18 سالمه.... ولی کلا میگم بیشتر افرادی که کمتر از شما سن دارند اما متاهل اند از راه های اشتباه وارد قضیه ازدواج شدند و دخترانی مثل شما که منتظر خواستگار هستند و دنبال راه های درست می باشند... از طرفی که پسر خوب و درست هم کم پیدا میشه اکثرا دیر تر ازدواج می کنن و سن شما واسه ازدواج دیر نیست...

در ضمن بهتره که تا آخر عمر بدون شوهر باشه آدم اما با پسرای جوادی که دنبال دوست دخترن و ناموس مردم بدون اینکه به فکر داداش و پدر دختره باشن و شاید الکی ادای غیرت رو م در بیارن ازدواج نکنه.

من خودم اشنا زیاد دارم که دیر ازدواج کردن اما شوهر همه ی اونایی که دیر ازدواج کردن و خیلی بهتر از اونایی بودن که زود ازدواج کردن... البته شاید بین کسایی که من میشناسم اینطوری بوده.

منم همش اين اميد رو به خودم ميدم
ولي هر روزي كه ميگذره بيشتر ميترسم كه محبت نبينم و دچار خيلي كمبود ها بشم يا بشكنم
فقط يك درصد احتمال بدين اونجوري نشه

[negin9]

به هیچ وجه خودتو درگیر این احساسات زودگذر و ی طرفه ک معلوم نیس تهش چی میشه نکن عزیزم ...
به خواستگار هم فکر نکن هر کی قسمتت باشه میاد سمتت...
فقط خوشبحالت شاغلی
من که بیشتر به فکر کارم تا خواستگار


Sent from my GT-I9300I using Tapatalk

[merina]

الان ازدواجها با قبل فرق کرده مخصوصا تو شهرهای بزرگ. دیگه ازدواجهای سنتی خیلی کم شده و اکثرا جونها همدیگر و می پسندن یکی از دلیلهای خواستگار نداشتن شما هم همین هست.
خب این دلیل نمی شه که شما چیزی از کسی کم داشته باشید . فقط چون سبک زندگیها عوض شده یکم شرایط فرق کرده.
در ضمن اینکه شما از اون آقا خوشتون اومده ، دلیل نداره که ایشون هم از شما خوشش بیاد؟!!! پس یک مدت فقط خودتون رو گذاشتید سر کار.
خیلی هم دیر نیست برای ازدواج کردن حالا مثلا الان اونایی که 10 سال از شما زودتر ازدواج کردن به کجا رسیدن که شما به اونجا نرسی؟
به نظر من ازدواج از جمله مواردی هست که توش کمیت مهم نیست کیفیت مهمه . شما اگه تو 35 یا 40 سالگی هم با یه آدم خیلی خوب ازدواج کنی خیلی بهتره تا الان با یه آدم بدرد نخور ازدواج کنی.
همه چیو به خدا بسپار و به اون توکل کن و مطمئن باش تو زمان مناسب همه چی درست می شه.

[ننه سرما]

الان ازدواجها با قبل فرق کرده مخصوصا تو شهرهای بزرگ. دیگه ازدواجهای سنتی خیلی کم شده و اکثرا جونها همدیگر و می پسندن یکی از دلیلهای خواستگار نداشتن شما هم همین هست.
خب این دلیل نمی شه که شما چیزی از کسی کم داشته باشید . فقط چون سبک زندگیها عوض شده یکم شرایط فرق کرده.
در ضمن اینکه شما از اون آقا خوشتون اومده ، دلیل نداره که ایشون هم از شما خوشش بیاد؟!!! پس یک مدت فقط خودتون رو گذاشتید سر کار.
خیلی هم دیر نیست برای ازدواج کردن حالا مثلا الان اونایی که 10 سال از شما زودتر ازدواج کردن به کجا رسیدن که شما به اونجا نرسی؟
به نظر من ازدواج از جمله مواردی هست که توش کمیت مهم نیست کیفیت مهمه . شما اگه تو 35 یا 40 سالگی هم با یه آدم خیلی خوب ازدواج کنی خیلی بهتره تا الان با یه آدم بدرد نخور ازدواج کنی.
همه چیو به خدا بسپار و به اون توکل کن و مطمئن باش تو زمان مناسب همه چی درست می شه.

خيلي ها هم هستن خوشبخت شدن

[ننه سرما]

به هیچ وجه خودتو درگیر این احساسات زودگذر و ی طرفه ک معلوم نیس تهش چی میشه نکن عزیزم ...
به خواستگار هم فکر نکن هر کی قسمتت باشه میاد سمتت...
فقط خوشبحالت شاغلی
من که بیشتر به فکر کارم تا خواستگار



Sent from my GT-I9300I using Tapatalk

وقتي درست تموم شده باشه رفته باشي سركار تنها مشكلت ميشه ازدواجت

[negin9]

وقتي درست تموم شده باشه رفته باشي سركار تنها مشكلت ميشه ازدواجت

درسمو تموم کردم الان تو مرحله ی دومم
البته حرف شما هم درسته ...
(برات پیام خصوصی فرستادم حتمااا چک کن )

Sent from my GT-I9300I using Tapatalk

[merina]

خيلي ها هم هستن خوشبخت شدن

آدمها و زندگی هاشون با هم فرق می کنه هیچ وقت خودتو با کسی مقایسه نکن . خیلی از افرادم هستن که زندگی خوبی ندارن . من منظورم این نیست که فکر کنی نمی دونم متاهل بودن بده یا هر چیز دیگه ای . منظورم این بود که وقتی خودت رو مقایسه می کنی و می بینی که وای اونا مثلا ازدواج کردن و من تنهام این بهت دلسردی می ده . اگه از من می پرسی می گم بهترین دوران زندگیت رو داری با فکرهای پوچ خراب می کنی . به جای این فکر ها به این فکر کن که اگه مثلا 1 سال دیگه یا 2 سال دیگه ازدواج کردی چی کار کنی که وقتی به گذشتت برگشتی نگی ای کاش فلان کار و کرده بودم و یا ای کاش اینهمه غصه بیهوده نخورده بودم.
منم 25 سالگی ازدواج کردم از شما بزرگتر بودم اما قبلش خیلی خوش گذروندم الان که خیلی قاطی کار و زندگی شدم وقتی نگاه می کنم می گم خدا رو شکر که واقعا جوونی کردم و خوش گذروندم چون الان دیگه وقتشو ندارم بخوام مثله اون موقع ها باشم با بچه و کار و زندگی.

[ghazal1]

نميدونم بقيه دخترها هم وضعيت منو دارن يا نه!
از اونجايي كه نميخوام خودم رو پيش بقيه كوچيك كنم يا دروغ بگم اصلا نميپرسم كه بحث باز بشه
من دختري ٢٤ساله هستم ليسانس مديريت بازرگاني دارم يك برادر كه ٦سال از خودم كوچيكتره دارم
وضع مالي خانوادم در حد متوسطه از نظر قيافه هيكل تيپ و... كاملا معمولي هستم
اصلا خواستگار ندارم
از اين جهت كه تنهام ناراحتم از اينكه بقيه دخترها پسري هست كه دوسشون داشته باشه چه به عنوان دوست شوهر معشوقه و من ندارم ناراحتم از اينكه نميتونم محبتم رو به همسرم و فرزندم بدم و محبتي ببينم ناراحتم
كلا سعي كردم و ميكنم كه رو پاي خودم وايسم درس بخونم كار كنم ميترسم هميشه مجرد بمونم و دوست ندارم سربار خانوادم باشم
يه بار كه عاشق شدم و چوبشم خوردم
بارها از پسرهايي خوشم اومده ولي چيزي ازشون نديدم
الان تو يه اموزشگاهي مشغولم و از يكي از دبيرها خوشم اومده و كاملا ميترسم چون ميدونم مثل قبلي ها ميشه و من همچنان تنها ميمونم
سعي دارم هر وقت اموزشگاست جلوش افتابي نشم ولي نميتونم دوست دارم نزديكش باشم بهش خيره بشم
هر وقت ميبينمش حس ميكنم رنگم ميپره قلبم تند ميزنه وقتي ميخواد بياد همش خيره به درم تا بياد
دارم داغون ميشم نميدونم دوسش داشته باشم يا نه
دوست ندارم مثل قبلي ها به خاطر اونا از خيلي چيزهام بگذرم
نميدونم واقعا نميدونم

سلام
خب ما خانوم ها حرفتو خوب میفهمیم ...واقعا وقتی ادم درسش تموم میشه دیگه دلش میخواد سرو سامون بگیره ..
خصوصا این دورو زمونه که هر روز و هر لحظه ادم صحنه های "دو نفری" میبینه ؛انگار که نون خامه ای دیده باشه ؛دلش میخواد

خب شمام الان شرایط ازدواج رو داری ؛یعنی مانعی نداری و علاقه هم داری ؛ولی نمیشه که چشمتو به در بدوزی خاستگار بیاد که ؛باید بی خیال طی کنی ..خودتو مشغول کارت و تفریحت کنی انگار نه انگار که زمان داره میگزره .

ولی توی این دوره سعی کن بیشتر تو اجتماع باشی ؛فقط به محیط کار بسنده نکن .کلاس های اموزشی ..ورزشی و مهمونی های خانوادگی و حتی مجالس زنونه و ..همراه مادرت ..برو تا دیده بشی ..
بهرحال یکی باید اینجوری ببینتت یا معرفت بشه ..

ولی تجربه و دیدنی ها بهمون نشون داده هرررر چقدر سن دخترا بالاتر باشه شوهر توپ تری گیرشون میاد والا ...من که یک موردم برعکسش ندیدم ..
پس بیخود به سنت فکر نکن ...
من خودمم الان دلم قنج میده از تصور ازدواج کلا توی یه دوره سنی ادم هرجور شده میخواد شوهر کنه ...حالا یکی سن کمتر ..یکی سن بیشتر ..

وپس سعی کن ذهنت رو از خاستگار خالی کنی و فقط شرایط دیده شدن خودت ..البته از راه مناسب ؛رو فراهم کنی ...
در مورد اون اقا هم چون شما تمایل شدید به ازدواج داری ؛علاقت بصورت اغراق امیز زیاد شده ...
بهش فکر نکن .چون متاسفانه اون اقاست که باید شما رو انتخاب کنه ..نه شما ایشونو ..
ولی اگر فرد مناسبی برای ازدواجه ؛و یک روزی خواست بهت نزدیک بشه؛میتونی فرصت اشنایی رو به جفتتون بدی ..

[ننه سرما]

آدمها و زندگی هاشون با هم فرق می کنه هیچ وقت خودتو با کسی مقایسه نکن . خیلی از افرادم هستن که زندگی خوبی ندارن . من منظورم این نیست که فکر کنی نمی دونم متاهل بودن بده یا هر چیز دیگه ای . منظورم این بود که وقتی خودت رو مقایسه می کنی و می بینی که وای اونا مثلا ازدواج کردن و من تنهام این بهت دلسردی می ده . اگه از من می پرسی می گم بهترین دوران زندگیت رو داری با فکرهای پوچ خراب می کنی . به جای این فکر ها به این فکر کن که اگه مثلا 1 سال دیگه یا 2 سال دیگه ازدواج کردی چی کار کنی که وقتی به گذشتت برگشتی نگی ای کاش فلان کار و کرده بودم و یا ای کاش اینهمه غصه بیهوده نخورده بودم.
منم 25 سالگی ازدواج کردم از شما بزرگتر بودم اما قبلش خیلی خوش گذروندم الان که خیلی قاطی کار و زندگی شدم وقتی نگاه می کنم می گم خدا رو شکر که واقعا جوونی کردم و خوش گذروندم چون الان دیگه وقتشو ندارم بخوام مثله اون موقع ها باشم با بچه و کار و زندگی.

منم سعي ميكنم خودمو با كار و ... سرگرم كنم
كلا من مشكلم بيشتر با ازدواج نيست
بيشتر مشكل اينه كه كسي ازم خوشش نمياد يا محبتي نميبينم اگه با اين چيزها مشكلي نداشتم با ازدواج هم كنار ميومدم

[ننه سرما]

سلام
خب ما خانوم ها حرفتو خوب میفهمیم ...واقعا وقتی ادم درسش تموم میشه دیگه دلش میخواد سرو سامون بگیره ..
خصوصا این دورو زمونه که هر روز و هر لحظه ادم صحنه های "دو نفری" میبینه ؛انگار که نون خامه ای دیده باشه ؛دلش میخواد

خب شمام الان شرایط ازدواج رو داری ؛یعنی مانعی نداری و علاقه هم داری ؛ولی نمیشه که چشمتو به در بدوزی خاستگار بیاد که ؛باید بی خیال طی کنی ..خودتو مشغول کارت و تفریحت کنی انگار نه انگار که زمان داره میگزره .

ولی توی این دوره سعی کن بیشتر تو اجتماع باشی ؛فقط به محیط کار بسنده نکن .کلاس های اموزشی ..ورزشی و مهمونی های خانوادگی و حتی مجالس زنونه و ..همراه مادرت ..برو تا دیده بشی ..
بهرحال یکی باید اینجوری ببینتت یا معرفت بشه ..

ولی تجربه و دیدنی ها بهمون نشون داده هرررر چقدر سن دخترا بالاتر باشه شوهر توپ تری گیرشون میاد والا ...من که یک موردم برعکسش ندیدم ..
پس بیخود به سنت فکر نکن ...
من خودمم الان دلم قنج میده از تصور ازدواج کلا توی یه دوره سنی ادم هرجور شده میخواد شوهر کنه ...حالا یکی سن کمتر ..یکی سن بیشتر ..

وپس سعی کن ذهنت رو از خاستگار خالی کنی و فقط شرایط دیده شدن خودت ..البته از راه مناسب ؛رو فراهم کنی ...
در مورد اون اقا هم چون شما تمایل شدید به ازدواج داری ؛علاقت بصورت اغراق امیز زیاد شده ...
بهش فکر نکن .چون متاسفانه اون اقاست که باید شما رو انتخاب کنه ..نه شما ایشونو ..
ولی اگر فرد مناسبی برای ازدواجه ؛و یک روزی خواست بهت نزدیک بشه؛میتونی فرصت اشنایی رو به جفتتون بدی ..

بهرحال اينجور حس ها خيلي دست خود ادم نيست
طوري شده كه ميگم كارم رو ول كنم اينجوري ديگه نميبينمش و همه چيز برميگرده سرجاش
حالا طي ٢يا٣ روز اينده ميخوام برم مسافرت شايد اينجوري حالم عوض شه به خودم در مورد اون اقا فرصت بدم

[یلدا 25]

سلام دوست عزیز
از این بابت که شاغل هستید به نظرم باید خوشحال باشید، بیکاریدا مجردیو عشقه بابا
هنوز که سنتون زیاد نیست، من که همه پیشنهادای ازدواجم رو رد کردم به جز آخری که اونم رد می کنم..به شخصه هر چند موافق ازدواج و تشکیل خونواده هستم ولی خب شاید مجرد بمونم یا حداقل فعلا... نمیگم ازدواج بده ولی خب در صورتی میشه گفت یه ازدواج موفق هست که برای هر دوطرف باعث رسیدن به کمال و پیشرفت های شخصی هم بشه، من و شما الان مسئولیت آنچنانی توی خونه پدر نداریم ولی زندگی متاهلی کلی مسئولیت و زمان گذاشتن نیاز داره، شوهر داری ، خونه داری، مهمون داری و ... به نظرم کم نیست، من که چند روز مادرم خونه نیست میبینم واقعا کار آسونی نیست تا میرم خرید و بعد مرتب کردن خونه و نظافت و این چیزا بعدشم آشپزی و شستن ظرف ها و ... دیگه وقتی مگه میمونه به کارای خودم برسم!؟ به خصوص برای دختر که میشه زن خونه و چه شاغل باشه و چه نباشه باید این کارارو انجام بده ولی خب آقا چون کارش بیرون هست بعد ازدواج زیاد واسش سخت نمیشه درسته مسئولیت داره اون هم ولی خب به یه نحو دیگه، حالا اگه همسر آدم هم آدم معقول و منطقی باشه که با ادامه تحصیل و سرکار رفتن زنش مخالفت نکنه..من که به نظرم بیشتر کار واسم مهمه و ادامه تحصیل البته اگه خدا بخواد و بشه.. بیکاری خیلی بده خیلیییییییی، من بعضی دوستام ازدواج کرده بودن میگفتن ما اشتباه کردیم ازدواج کردیم شما نکنین البته نمیخوام بگم همه از زندگی متاهلیشون ناراضی هستن بالاخره قطعی نمیشه گفت ولی خب ازدواج اگه دو طرف خیلی خوب باشن خوبه اگه خوب باشن، از طرفی هم از دوستام هستن که از ازدواجشون خیلی راضین و تونستن به درس و زندگی شخصیشونم برسن، ولی من خیلی بیشتر از متاهلی بازم مجردی رو میپسندم! مجردی یه درد داره تنهایی ولی اگه متاهل بشی و خدایی نکرده مشکلی داشته باشی اونوقت خیلی سخت میشه..مجردی همه وقتت مال خودته تقریبا حالا به جز یه مقداریش که برای کمک به مادر و خونواده میذاری یا استثناها، بعد هم میتونی به سمت علایقت بری.
ولی خب این نگرانی نداره بابا ان شاالله به وقتش خوشبخت بشید، حالا کلی وقت هست هنوز، سعی کنید از جوونیتون لذت ببرید و شاد باشید کسی که لیاقتتونو داشته باشه خودش میاد سراغتون.
موفق باشید.

[ننه سرما]

سلام دوست عزیز
از این بابت که شاغل هستید به نظرم باید خوشحال باشید، بیکاریدا مجردیو عشقه بابا
هنوز که سنتون زیاد نیست، من که همه پیشنهادای ازدواجم رو رد کردم به جز آخری که اونم رد می کنم..به شخصه هر چند موافق ازدواج و تشکیل خونواده هستم ولی خب شاید مجرد بمونم یا حداقل فعلا... نمیگم ازدواج بده ولی خب در صورتی میشه گفت یه ازدواج موفق هست که برای هر دوطرف باعث رسیدن به کمال و پیشرفت های شخصی هم بشه، من و شما الان مسئولیت آنچنانی توی خونه پدر نداریم ولی زندگی متاهلی کلی مسئولیت و زمان گذاشتن نیاز داره، شوهر داری ، خونه داری، مهمون داری و ... به نظرم کم نیست، من که چند روز مادرم خونه نیست میبینم واقعا کار آسونی نیست تا میرم خرید و بعد مرتب کردن خونه و نظافت و این چیزا بعدشم آشپزی و شستن ظرف ها و ... دیگه وقتی مگه میمونه به کارای خودم برسم!؟ به خصوص برای دختر که میشه زن خونه و چه شاغل باشه و چه نباشه باید این کارارو انجام بده ولی خب آقا چون کارش بیرون هست بعد ازدواج زیاد واسش سخت نمیشه درسته مسئولیت داره اون هم ولی خب به یه نحو دیگه، حالا اگه همسر آدم هم آدم معقول و منطقی باشه که با ادامه تحصیل و سرکار رفتن زنش مخالفت نکنه..من که به نظرم بیشتر کار واسم مهمه و ادامه تحصیل البته اگه خدا بخواد و بشه.. بیکاری خیلی بده خیلیییییییی، من بعضی دوستام ازدواج کرده بودن میگفتن ما اشتباه کردیم ازدواج کردیم شما نکنین البته نمیخوام بگم همه از زندگی متاهلیشون ناراضی هستن بالاخره قطعی نمیشه گفت ولی خب ازدواج اگه دو طرف خیلی خوب باشن خوبه اگه خوب باشن، از طرفی هم از دوستام هستن که از ازدواجشون خیلی راضین و تونستن به درس و زندگی شخصیشونم برسن، ولی من خیلی بیشتر از متاهلی بازم مجردی رو میپسندم! مجردی یه درد داره تنهایی ولی اگه متاهل بشی و خدایی نکرده مشکلی داشته باشی اونوقت خیلی سخت میشه..مجردی همه وقتت مال خودته تقریبا حالا به جز یه مقداریش که برای کمک به مادر و خونواده میذاری یا استثناها، بعد هم میتونی به سمت علایقت بری.
ولی خب این نگرانی نداره بابا ان شاالله به وقتش خوشبخت بشید، حالا کلی وقت هست هنوز، سعی کنید از جوونیتون لذت ببرید و شاد باشید کسی که لیاقتتونو داشته باشه خودش میاد سراغتون.
موفق باشید.

اره از لحاظ اينكه پر از مسوليت ميشي سخته
ولي به اين فكر كن اگه اين مسوليت ها رو هم نداشته باشي اصلا اون زندگي معنا و مفهومش رو از دست ميده
يا اينكه چه بخوايچه نخواي اين مسوليت ها هست مگر اينكه بخواي براي كارهات كارگر بگيري اونم چقدر مگه احتمال شوهر پولدار وجود داره
من از اينكه بخوام مجرد بمونم خودم باشم و خودم مشكلي ندارم خيلي هم حال ميده
ولي اينكه كسي ازم خوشش نمياد يا اينجور محبت ها رو نميبينم ناراحتم

[مرسانا 19]

ببینید اول خودتون باید خودتون رو دوست داشته باشید و خودتون رو باور کنید تا دیگران هم شما رو دوست داشته باشند
اعتماد به نفستون رو باید تقویت کنید چون این ها واقعا تاثیرگذارن
ضمنا ذهنتون رو درگیر این نکنیدکه چرا کسی از شما خوشش نیومده به هرحال ممکنه کسی که لایق دوست داشتن شما
باشه پیدا نشده باشه
حتما و حتما و حتما روی خودباوری و اعتماد به نفستون و دوستی با خودتون کار کنید
موفق و موید باشید

[ننه سرما]

ببینید اول خودتون باید خودتون رو دوست داشته باشید و خودتون رو باور کنید تا دیگران هم شما رو دوست داشته باشند
اعتماد به نفستون رو باید تقویت کنید چون این ها واقعا تاثیرگذارن
ضمنا ذهنتون رو درگیر این نکنیدکه چرا کسی از شما خوشش نیومده به هرحال ممکنه کسی که لایق دوست داشتن شما
باشه پیدا نشده باشه
حتما و حتما و حتما روی خودباوری و اعتماد به نفستون و دوستی با خودتون کار کنید
موفق و موید باشید

اخخخخخ گفتي اصلا اعتماد به نفس ندارم
بايد چي كار كنم؟

[Experience]

اخخخخخ گفتي اصلا اعتماد به نفس ندارم
بايد چي كار كنم؟

به کارهایی که استعدادشو دارید بیشتر بپردازید، اینجوری اعتماد به نفستون بیشتر میشه.

[مرسانا 19]

[replacer_a]

روابط یکی از مهمترین قسمت‌های زندگی ماست و تقویت مهارت‌های اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه می‌گیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارت‌های اجتماعیتان اعتمادبه‌نفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.

خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبه‌نفس شما را بالا می‌برند اما باز هم باعث می‌شوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمی‌کردید و با انجام آنها اعتمادی عمیق‌تر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد می‌کنید.

چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟

بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به ‌نفسمان پیشرفت کند.

خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره می‌کنیم.

سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدام‌یک برای شما موثرتر است.

بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم می‌گیرید اعتمادبه‌نفستان رشد کند یا پایین بیاید.

خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبه‌نفس شما را بالا می‌برند اما باز هم باعث می‌شوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمی‌کردید و با انجام آنها اعتمادی عمیق‌تر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد می‌کنید.

1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا می‌کنید، کمی از ترستان از بین می‌رود و می‌فهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور می‌کردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف می‌کنید و همچنین متوجه می‌شوید که هر اتفاقی که بیفتد می‌توانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.

2. موسیقی نشاط ‌بخش گوش دهید.

قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبه‌نفستان را کمی سست کند، می‌توانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.

3. یک چیز جدید امتحان کنید.

وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون می‌گذارید و چیزی را امتحان می‌کنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش می‌کنید بلکه محدوده‌های خود و اعتمادتان به توانایی‌های خود را گسترش می‌دهید. با امتحان کردن یک چیز تازه می‌توانید از ترس‌هایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیت‌های کمتر داشته باشید.

4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.

این یکی از مهمترین و موثرترین راه‌های ایجاد اعتمادبه‌نفس دائم است. وقتی تصمیم می‌گیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمی‌کشید و آن را پیش می‌برید، خودتان به خودتان ثابت می‌کنید و اینجاست که اعتمادبه‌نفستان بالا می‌رود.

5. از مدیتیشن استفاده کنید.

مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است.

6. ورزش کنید.

این مورد اثری عمیق بر اعتمادبه‌نفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا می‌برد و موادشیمیایی مختلفی تولید می‌کند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبت‌تری به شما می‌دهد. به نظر می‌رسد ورزش به طور اتوماتیک‌وار اعتمادبه‌نفس افراد را بالا می‌برد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر می‌دهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما می‌دهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبه‌نفس است.

7. با یک ترس روبه‌رو شوید.

این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبه‌رو شوید، اعتمادبه‌نفستان 10 قدم بالاتر می‌رود. و هربار که با یک ترس روبه‌رو می‌شوید آرام ‌آرام متوجه می‌شوید که ضرب ‌المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.

8. چیزی نو خلق کنید.

همه انسان‌ها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش می‌شود. کشف دوباره خلاقیت‌هایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا می‌کنید، بلکه بعضی ‌اوقات قسمت‌های جدیدی از خودتان که قبلاً می‌شناختید را دوباره کشف می‌کنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و توانایی‌های پنهانتان است.

9. تا زمانیکه اعتمادبه‌نفس پیدا نکرده‌اید وانمود کنید که دارید.

یک راه برای بیرون آمدن از محدودیت‌هایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ می‌گویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمی‌کنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و توانایی‌هایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود می‌بینید که احساس اعتمادبه‌نفس می‌کنید، اعتمادبه‌نفس واقعی.

10. از محیطتان استفاده کنید.

یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشید، زندگینامه‌های افراد بااعتمادبه‌نفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش می‌دهید را از موسیقی‌های افسرده‌کننده به انرژی‌بخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفت‌وآمد کنید که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند.

11. از قوه تخیلتان استفاده کنید.

ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، می‌توانید با کمک آن اعتمادبه‌نفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسم‌سازی است.

تصور کنید که جلسه‌ای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش می‌رود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را می‌گذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیه‌ای عالی به شما می‌دهد.

اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبه‌نفس تجسم کنید مشکل دارید، می‌توانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبه‌نفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه می‌رود، حرف می‌زند و حرکت می‌کند. بعد رفتارهای او را در تجسم‌سازیتان تقلید کنید.

12. از بدنتان استفاده کنید.

اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کم‌کم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارام‌تر راه بروید، کم‌کم ریلکس‌تر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبه‌نفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئن‌تر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمی‌دانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبه‌نفس خوبی دارند تقلید کنید.

13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.

این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکست‌های قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر می‌کنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش می‌کنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز می‌کنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبه‌نفستان را تعیین می‌کند.

14. به آینده فکر کنید.

یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبه‌نفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث می‌شود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسان‌تر خواهد شد و می‌فهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند.

15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.

هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آینده‌تان را در زمان حال می‌سازید و می‌توانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.

حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبه‌نفس خیلی پایینی داشته‌اید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. می‌توانید تصمیم بگیرید که زندگی و آینده‌تن را تغییر دهید. می‌توانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.

16. با خودتان مهربان باشید.

ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار می‌کرده‌اید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.

یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را می‌فهمید و آنها را رشد می‌دهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارت‌هایتان کمک می‌کند بلکه اعتمادبه‌نفستان را هم بالا می‌برد. یک بخش کوچک‌تر اما مهم دیگر این است که تحسین‌های دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.

17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار می‌کند.

آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهم‌تر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهت‌های زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید می‌فهمید که در موقعیت‌های مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

18. مهارت‌های اجتماعیتان را تقویت کنید.

روابط یکی از مهمترین قسمت‌های زندگی ماست و تقویت مهارت‌های اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه می‌گیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارت‌های اجتماعیتان اعتمادبه‌نفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.

19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید.

وقتی با دیگران رابطه برقرار می‌کنید و گاهی‌اوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیت‌ها باعث می‌شود به ظاهرتان، اینکه چه گفته‌اید و دیگران چه گفته‌اند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبه‌نفستان کمک می‌کند، راهی عالی برای تقویت مهارت‌های مردمی و اجتماعیتان هم هست.

20. اطرافیانتان را از افراد مثبت‌اندیش انتخاب کنید.

افرادیکه با آنها نشست و برخاست می‌کنید می‌توانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری می‌کنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفی‌باف می‌تواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیه‌تان را خراب‌تر کند.

21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.

بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما می‌دهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان می‌توانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایده‌بخش باشند.

22. مثبت بیندیشید.

اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچه‌ای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان می‌برد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.

23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.

این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون می‌کند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را می‌بینید که از شما موفق‌تر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدم‌های دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفق‌تر و بااعتمادبه‌نفس‌تر زندگی خواهید کرد.

24. شکست را دوباره تعریف کنید.

اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین می‌کند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبه‌نفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شده‌ایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفق‌ترین آدم‌ها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه می‌شوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدم‌های عادی فرق می‌کند.

آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمی‌گیرند. آنها می‌دانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی می‌کنند وقتی به هر شکست نگاه می‌کنند قسمت‌های خوب آن را ببینند: اینکه طور می‌توانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.

آنها می‌دانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانی‌مدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس می‌گیرند و دوباره امتحان می‌کنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمی‌دارند؟ مطمئناً نه. آنها می‌دانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد.

آنها می‌دانند که آدم‌های خوب زیادی هستند. فرصت‌های شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفته‌اند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید.

شما روی مهارت‌هایتان کار کرده‌اید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطه‌ای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیه‌ای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت می‌کنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبه‌نفستان هربار که شکست می‌خورید افت نمی‌کند.

منبع: سایت مردمان

[مرسانا 19]

ببینید چندتا سوال هست که باید ازتون بپرسم:
1-نحوه ی راه رفتنتون چه جوریه توضیح بدید؟
2-اهل افراط و تفریط هستید؟
3-نحوه ی حرف زدنتون و تن صداتون؟
4-چه کارهایی رو بیشتر علاقه دارید انجام بدید؟
فقط صادقانه لطفا
خواستید خصوصی جواب میدم

[ننه سرما]

به کارهایی که استعدادشو دارید بیشتر بپردازید، اینجوری اعتماد به نفستون بیشتر میشه.

متاسفانه تو هيچ كاري استعداد خاصي ندارم

[eli2]

اولا قسمت هر کسی یه زمان مخصوص به خودشو داره که وقتی وقتش برسه (یعنی زمانی که از همه نظر امادگیشو داشته باشین ) سر راهه شما قرار میگیره و اگه بخوای عجله کنی و بی قراری نشون بدی ممکنه کسی سر راهت قرار بگیره که باهاش تفاهم نداشته باشی که نهایت این عجولانه رفتار کردن ، درگیری های ذهنی و شکست های عشقی پی در پی چیزه دیگه ای نصیبت نشه پس به نظرم این که خاستگار نداری رو برای خودت پر رنگش نکن بلکه با خودت بگو من هنوز نیمه گمشدمو که منو درک کنه پیدا نکردم وگرنه مهم نیست که شما چندتا خاستگار دارید چرا که اگه عشق اول و اخر شما همون باشه که قراره باهاش ازدواج کنید در آیندم با آرامش خاطر و بدون پشیمونی از اشتباهات گذشته زندگی میکنید. در ضمن از مقایسه کردن خودتون با دوستانو اطرافیانتون خودداری کنید چون اگه قرار باشه که همه شبیه هم باشیم خدا نیازی به افریدن یه چیز تکراری نداشت پس زندگی شما خاص خودتونه و زمان ازدواجتون با همه فرق میکنه و خاص خودتونه در این موضوع همه چیزو به خدا بسپار و توکل کن

[ننه سرما]

ببینید چندتا سوال هست که باید ازتون بپرسم:
1-نحوه ی راه رفتنتون چه جوریه توضیح بدید؟
2-اهل افراط و تفریط هستید؟
3-نحوه ی حرف زدنتون و تن صداتون؟
4-چه کارهایی رو بیشتر علاقه دارید انجام بدید؟
فقط صادقانه لطفا
خواستید خصوصی جواب میدم

متوسط رو به تند گاهي خيره به رو به رو گاهي سر به پايين
اگه اولين برخورد يا با كسي بخوام صحبت كنم كه خجالت بكشم اروم و كم حرف و رو به پايين وگرنه بلند و تند تند
كارهاي هيجاني كارهايي كه مجبور نباشم يه جا بشينم كتاب خوندن فيلم ديدن
اصلا اهل افراط تفريط نيستم و واقعيت برام مهمه

[ننه سرما]

اولا قسمت هر کسی یه زمان مخصوص به خودشو داره که وقتی وقتش برسه (یعنی زمانی که از همه نظر امادگیشو داشته باشین ) سر راهه شما قرار میگیره و اگه بخوای عجله کنی و بی قراری نشون بدی ممکنه کسی سر راهت قرار بگیره که باهاش تفاهم نداشته باشی که نهایت این عجولانه رفتار کردن ، درگیری های ذهنی و شکست های عشقی پی در پی چیزه دیگه ای نصیبت نشه پس به نظرم این که خاستگار نداری رو برای خودت پر رنگش نکن بلکه با خودت بگو من هنوز نیمه گمشدمو که منو درک کنه پیدا نکردم وگرنه مهم نیست که شما چندتا خاستگار دارید چرا که اگه عشق اول و اخر شما همون باشه که قراره باهاش ازدواج کنید در آیندم با آرامش خاطر و بدون پشیمونی از اشتباهات گذشته زندگی میکنید. در ضمن از مقایسه کردن خودتون با دوستانو اطرافیانتون خودداری کنید چون اگه قرار باشه که همه شبیه هم باشیم خدا نیازی به افریدن یه چیز تکراری نداشت پس زندگی شما خاص خودتونه و زمان ازدواجتون با همه فرق میکنه و خاص خودتونه در این موضوع همه چیزو به خدا بسپار و توکل کن

اصلا خوشم نمياد به خودم اميد الكي بدم

[Experience]

متاسفانه تو هيچ كاري استعداد خاصي ندارم

اگه واقعاً فکر و دقت کنی میبینی حداقل یکی دو مورد هست که استعدادشو داری.

[merina]

منم سعي ميكنم خودمو با كار و ... سرگرم كنم
كلا من مشكلم بيشتر با ازدواج نيست
بيشتر مشكل اينه كه كسي ازم خوشش نمياد يا محبتي نميبينم اگه با اين چيزها مشكلي نداشتم با ازدواج هم كنار ميومدم

عزیزم آخه چرا باید کسی ازت خوشش نیاد ؟
اینجوری اصلا به قضیه فکر نکن اینکه شما خواستگار نداری ممکنه خیلی دلیل داشته باشه اما فکر نکنم دلیلش این باشه که هیچ کی شما رو دوست نداره .
ممکنه که کسانی که اطراف شما هستن موقعیت ازدواج رو ندران ، ممکنه که مشکلات خانوادگی داشته باشن . ممکنه اصلا با کس دیگه ای دوست باشن ، اما این به اون معنی نیست که کسی شما رو دوست نداره . فقط اینه که هنوز شما در زمان درست در محل درست و با آدم درستش ملاقات نکردی. همین
این افکار رو از ذهنتون دور کنید . چرا شما نباید دوست داشتنی باشید؟ در ضمن ما خانمها اینجا تو ایران تقریبا همه شرایطمون مثل همه ، همه تو یه زمانی منتظر پیشنهاد ازدواج بودیم . ولی اگه این بخواد منجر بشه به اینکه فکر کنی کسی خوشش نمیاد از شما در اشتباهی.

[Wanderer]

از هر لحاظ براي اينكه بخواي ازش خوشت بياد وجود داره
شغل و موقعيت اجتماعي و درامد خوب
قد و هيكل خوب
كلا ادم در درجه اول اين چيزها رو ميبينه بعد اخلاق و ... چون اينجور چيزها بيروني هستن بهتر ميشه فهميد
ولي من اينقدر ميترسم كه ضربه ببينم و لو برم اصلا نميتونم ارتباطي برقرار كنم كه اين چيزها رو هم بفهمم
اگر هم بخوام ارتباط هر چند كم هم نميتونم برقرار كنميعني بلد نيستم تا اون خودش بخواد

به نظر من شما چون اعتماد به نفستون پایینه با آقایون نمیتونید راحت ارتباط برقرار کنید. حرف های معمولی و...

چطور انتظار دارید شما باهاشون برخورد خوبی نداشته باشید( در حد معمولی) بعد اونا بیان جلو!

خودتون دارید میگید بلد نیستید ارتباط برقرار کنید پس اول باید این مشکلتون حل شه.

[farokh]

نميدونم بقيه دخترها هم وضعيت منو دارن يا نه!
از اونجايي كه نميخوام خودم رو پيش بقيه كوچيك كنم يا دروغ بگم اصلا نميپرسم كه بحث باز بشه
من دختري ٢٤ساله هستم ليسانس مديريت بازرگاني دارم يك برادر كه ٦سال از خودم كوچيكتره دارم
وضع مالي خانوادم در حد متوسطه از نظر قيافه هيكل تيپ و... كاملا معمولي هستم
اصلا خواستگار ندارم
از اين جهت كه تنهام ناراحتم از اينكه بقيه دخترها پسري هست كه دوسشون داشته باشه چه به عنوان دوست شوهر معشوقه و من ندارم ناراحتم از اينكه نميتونم محبتم رو به همسرم و فرزندم بدم و محبتي ببينم ناراحتم
كلا سعي كردم و ميكنم كه رو پاي خودم وايسم درس بخونم كار كنم ميترسم هميشه مجرد بمونم و دوست ندارم سربار خانوادم باشم
يه بار كه عاشق شدم و چوبشم خوردم
بارها از پسرهايي خوشم اومده ولي چيزي ازشون نديدم
الان تو يه اموزشگاهي مشغولم و از يكي از دبيرها خوشم اومده و كاملا ميترسم چون ميدونم مثل قبلي ها ميشه و من همچنان تنها ميمونم
سعي دارم هر وقت اموزشگاست جلوش افتابي نشم ولي نميتونم دوست دارم نزديكش باشم بهش خيره بشم
هر وقت ميبينمش حس ميكنم رنگم ميپره قلبم تند ميزنه وقتي ميخواد بياد همش خيره به درم تا بياد
دارم داغون ميشم نميدونم دوسش داشته باشم يا نه
دوست ندارم مثل قبلي ها به خاطر اونا از خيلي چيزهام بگذرم
نميدونم واقعا نميدونم

البته اینکه چرا برخی از دخترها دیر ازدواج می کنن یه دلیلش می تونه این باشه که خواستگاری نداشتن و یا دست کم خواستگار مناسبی اون طور که باید و شاید و مناسب حالشون بوده براشون نیومده ولی خب انکار هم نمیشه کرد که معدود دخترانی هم هستن که خودشون نخواستن این کار رو انجام بدن ( حالا به هر علتی که بوده )
ولی برای اونایی که خواستگار نداشتن خب یه دلیل ساده اش می تونه این باشه که پسر مناسب این دختر خانوم در بین اطرافیان و فامیل وجود نداشته
اما من بدنبال جستجو برای پیدا کردن دلایل دیگه ای هستم که سعی کردم تا جایی که به ذهنم خطور کرده اونا رو بر اساس یافته های خودم اینجا فهرست کردم :



1- وقتی سن پسرها بالا میره توقعاتشون هم بیشتر می شه و دیگه راضی به ازدواج باهر دختری نمیشن !



2- دیدن این همه خانوم های خوشگل و مانکن از ماهواره و اینترنت انتظارات پسرها رو خیلی بالا می بره



3- وقتی سن دخترها از یه مرحله ای بالاتر میره دیگه تعداد پسرهایی که می تونن خواستگار اونا باشن کم میشه



4- غرق شدن دخترها در درس و تحصیل و کار باعث میشه که دنبال شوهر نباشن و کسی هم اونا را خواستگاری نکنه



5- پسرها بخاطر دیدن دخترهای خیلی متنوع ممکنه چهره و اندام شما رو نپسندن



6- گاهی هم مشکل از قیافه شما نیست و پسرها به علت شرایط بهتری که دخترهای دیگه دارن سراغ اونا میرن من یه همکاری داشتم که همش دنبال خانومی بود که شاغل باشه و پول دربیاره !



7- وقتی دختری خواستگار نداره ربطی به قضا و سرنوشت و اینجور چیزها نداره با دعا کردن و نذر و نیاز هم درست نمیشه
بنظرم بهتره فعالیت های اجتماعی انجام بده و خودش بره و یه نفر را پیدا کنه و بقول معروف تور کنه !



8- سخت گیری والدین دخترها باعث می شه که خواستگارهای احتمالی گاهی جرات پاجلو گذاشتن رو نداشته باشن .



9- دخترها نباید زیاد روی چهره ظاهری مرد سخت گیری کنند مردها باید ویژگیهای دیگری داشته باشن



10- ساده لباس پوشیدن و آرایش نکردن باعث میشه که دخترها توجه هیچ پسری رو جلب نکنن . آسمون زمین بیاد همه مردها بصری اندیعنی به چهره و اندام و لباس زن خیلی اهمیت میدن .



11- شما اگر توی خانه بشینید و برون نروید خدا از آسمان برای شما خواستگار نمی فرستد حداقل به یه استخر زنونه برید شاید مادر و یا خواهر یکی از این پسرها شما رو و دید برای پسرش خواستگاری کرد!



12- اعتقاد به قسمت و سرنوشت و اینجور خرافات رو کنار بذارید اینکه خدا یک نفر رو برای ما انتخاب کرده که نمی توانیم با غیر او ازدواج کنیم عقیده چرندیه


13- دخترا باید سعی کنن که با رفتارشون بطور غیر مستقیم پسرها رو به سمت خودشون بکشن به شکلی که علاقه جدی شکل بگیره و بیان خواستگاری نه اینکه فقط وعده و وعید دروغ باشه برای فریب دخترها



14- هیچ ایرادی ندارد که یکی از عکسهای با وقار خود را از طریق اس ام اس یا ایمیل برایش بفرستید و از او هم بخواهید که عکسش را برای شما بفرستد وقتی چند عکس را مقایسه کنید می توانید تصویر نسبتاً واقعی از وی بدست آورید اگه تا اینجای کار چهره اش برای شما قابل قبول بود و شما هم برای او همین حالت رو داشتین می تونید به رابطه به شکلی جدی تر ادامه بدین و آشنایی بیشتری با هم پیدا کنید




15- شیوه و اندازه ارتباط باپسر : دخترها نباید درارتباط با پسرها خیلی بسته و دگم عمل کنند و هیپ انعطافی نشون ندن و به اصطلاح طرف رو فراری بدن و نباید هم از اون طرف بام بیفتن پائین و و ذوق زده بشن و سریع پیش برن که خودشون رو بی ارزش کنن



16- بیخود و بی جهت خواستگارهای خوب را بی خودی رد نکنید : اینو بدونید که ادم بی عیب و نقص پیدا نمیشه . بقول شاعر :
هر گلی علت و عیبی دارد ..... گل بی علت و بی عیب خداست /
تازه اگه این نفری که مقابل شماست گل باشه اگه از همون اولش خار باشه که دیگه هیچ... یادتون باشه که برخی عیب های قابل تحمل هم زندگی رو به هم نمی ریزه




17- زمان بسرعت می گذرد : یه فرق اساسی دخترها و پسرها اینه که پسرها در هر زمانی و هر سنی این امکان براشون هست که به خواستگاری یه دختر یا زن برن ولی دخترها این امکان رو ندارن که به خواستگاری پسر برن ویا حتی نمی تونن فرصت ازدواج با مرد بیوه رو آزمایش کنن . به همین جهت نباید بذارن سن شون از یه حدی فراتر بره . چاره ای نیست گاهی باید سبک و سنگین کرد بعضی وقتها گذشتن از منافع برای فرار از ضررهای بیشتر قابل توجیهه شاید این آقایی که سر راه شما قرار گرفته بهترین گزینه شما نباشه ولی دست کم از نظر عقلی ممکنه یکی از گزینه های مناسب موجود بر اساس شرایط شما باشه . اگه شما یه دختر سن بالا هستین این احتمال وجود داره که تا آخر عمر مجرد و تنها بمونین و به همین جهت بهتره که با فردی که تحصیلات یا شرایط ظاهری خیلی بالایی هم نداره یا حتی سالم نیست ! یا سنش خیلی بالاست ازدواج کنید یا حتی ممکنه کار به جایی بکشه که زن دوم مردی بشین که توانایی اداره دو زندگی رو داره هر چند من اینو توصیه نمی کنم چون به دردسرهاش نمی ارزه و باید فقط در شرایط خاص و با رضایت زن اول صورت بگیره ( شرایطی مثه بچه دار نشدن و از این جور چیزها ... )

18- رودربایستی رو کنار بذارین :خیلی وقتها باید ایده ال گرایی و رویا پردازی رو کنار بذارین به دوستان و آشنایان بسپرید که اگه مورد مناسبی رو سراغ دارن به شما معرفی کنن البته خیلی ها این کار رو نمی کنن شاید برای اینکه نمی خوان برای خودشون دردسر درست کنن و یا شاید هم بخاطر بخل و تنگ نظری ! ولی بهرحال شاید یه نفر پیدا بشه که واقعاً دلسوز و خیر باشه و بتونه براتون کار مثبتی انجام بده




19- در همه حال رفتارهای خوب داشته باشید : خیلی از دخترها فقط هنگامی که در ارتباط با پسری هستند رفتارشان خوب و معقول میشه ولی باید بدونید که در همه حال بهتره که خوش برخورد باشین شاید این خانومی که کمکش کردین که زنبیل خریدش رو به مقصد برسونه مادر همون پسری باشه که می تونه گزینه خوبی برای ازدواج شما باشه باور کنید خیلی از ازدواج های موفق این طوری صورت گرفته . مادرم خیلی ازوقتها از دخترهایی برای من حرف می زنه که به هنگام خرید با کارت اعتباری کمکش کردن و یا وقتی می خواسته برگرده خونه با ماشین اشون اونو رسوندن و این می تونه شروع یک رابطه جدی و صمیمی باشه که در نهایت منجر به ازدواج می شه

20- حضور آراسته در مجالس زنانه : توصیه من اینه که در محافل و مجالس زنانه و با لباسی باوقار شرکت کنید . این به شناسایی شما به دیگران کمک می کنه




21- استفاده از فناوری مدرن : تو این دیار مردم از فناوری های مدرن به نحو مطلوب و درست استفاده نمی کنند مثلا شبکه اینترنت می تونه مکان خوبی برای همسر یابی باشه الان رو سایت که بری می بینی از دور افتاده ترین نقاط سیبری دخترا مشخصات خودشون رو همراه عکس و تفصیلات در یک صفحه گذاشتن روی شبکه و همه می تونن اونا را ببینن چرا تو ایران این چیزا نیست و این رو بد می دونن . تازه معدود کسانی هم که تو این سایت ها هستن از خودشون عکسی نذاشتن ! مثلاً دخترای روسی و اکرایئنی سایتهای همسریابی دارند به همین جهت دخترا باید از این محیط فقط به اندازه اشنایی اولیه استفاده کند ولی یادتون باشه که اشنایی و ارتباط رو به خواستگاری موکول کنید

-مراجعه به سایتهای همسریابی باعث خفت و خواری دختر نیست چون به معنی عیب دار بودنش نیست بلکه شاید برای اینه که مورد مناسبش به خواستگاریش نیامده و می خواهد بیشتر شناخته شود تا فرد مناسبش رو پیدا کنه پسرانی هم که از طریق سایتهای همسریابی مراجعه می کنند مشکل دار و بی عرضه نیستند چون گاهی وقت ها در دور و بر خود کسی را پیدا نکرده اند یا اینکه شاید خونواده آنها این کار را نکرده است یا سلیقه خونواده را قبول نداشته اند یا اینکه فکر می کنند ممکن است بتوانند از طریق اینترنت مورد بهتری پیدا کنند

[ننه سرما]

به نظر من شما چون اعتماد به نفستون پایینه با آقایون نمیتونید راحت ارتباط برقرار کنید. حرف های معمولی و...

چطور انتظار دارید شما باهاشون برخورد خوبی نداشته باشید( در حد معمولی) بعد اونا بیان جلو!

خودتون دارید میگید بلد نیستید ارتباط برقرار کنید پس اول باید این مشکلتون حل شه.

چه جوري؟؟؟

[ننه سرما]

البته اینکه چرا برخی از دخترها دیر ازدواج می کنن یه دلیلش می تونه این باشه که خواستگاری نداشتن و یا دست کم خواستگار مناسبی اون طور که باید و شاید و مناسب حالشون بوده براشون نیومده ولی خب انکار هم نمیشه کرد که معدود دخترانی هم هستن که خودشون نخواستن این کار رو انجام بدن ( حالا به هر علتی که بوده )
ولی برای اونایی که خواستگار نداشتن خب یه دلیل ساده اش می تونه این باشه که پسر مناسب این دختر خانوم در بین اطرافیان و فامیل وجود نداشته
اما من بدنبال جستجو برای پیدا کردن دلایل دیگه ای هستم که سعی کردم تا جایی که به ذهنم خطور کرده اونا رو بر اساس یافته های خودم اینجا فهرست کردم :



1- وقتی سن پسرها بالا میره توقعاتشون هم بیشتر می شه و دیگه راضی به ازدواج باهر دختری نمیشن !



2- دیدن این همه خانوم های خوشگل و مانکن از ماهواره و اینترنت انتظارات پسرها رو خیلی بالا می بره



3- وقتی سن دخترها از یه مرحله ای بالاتر میره دیگه تعداد پسرهایی که می تونن خواستگار اونا باشن کم میشه



4- غرق شدن دخترها در درس و تحصیل و کار باعث میشه که دنبال شوهر نباشن و کسی هم اونا را خواستگاری نکنه



5- پسرها بخاطر دیدن دخترهای خیلی متنوع ممکنه چهره و اندام شما رو نپسندن



6- گاهی هم مشکل از قیافه شما نیست و پسرها به علت شرایط بهتری که دخترهای دیگه دارن سراغ اونا میرن من یه همکاری داشتم که همش دنبال خانومی بود که شاغل باشه و پول دربیاره !



7- وقتی دختری خواستگار نداره ربطی به قضا و سرنوشت و اینجور چیزها نداره با دعا کردن و نذر و نیاز هم درست نمیشه
بنظرم بهتره فعالیت های اجتماعی انجام بده و خودش بره و یه نفر را پیدا کنه و بقول معروف تور کنه !



8- سخت گیری والدین دخترها باعث می شه که خواستگارهای احتمالی گاهی جرات پاجلو گذاشتن رو نداشته باشن .



9- دخترها نباید زیاد روی چهره ظاهری مرد سخت گیری کنند مردها باید ویژگیهای دیگری داشته باشن



10- ساده لباس پوشیدن و آرایش نکردن باعث میشه که دخترها توجه هیچ پسری رو جلب نکنن . آسمون زمین بیاد همه مردها بصری اندیعنی به چهره و اندام و لباس زن خیلی اهمیت میدن .



11- شما اگر توی خانه بشینید و برون نروید خدا از آسمان برای شما خواستگار نمی فرستد حداقل به یه استخر زنونه برید شاید مادر و یا خواهر یکی از این پسرها شما رو و دید برای پسرش خواستگاری کرد!



12- اعتقاد به قسمت و سرنوشت و اینجور خرافات رو کنار بذارید اینکه خدا یک نفر رو برای ما انتخاب کرده که نمی توانیم با غیر او ازدواج کنیم عقیده چرندیه


13- دخترا باید سعی کنن که با رفتارشون بطور غیر مستقیم پسرها رو به سمت خودشون بکشن به شکلی که علاقه جدی شکل بگیره و بیان خواستگاری نه اینکه فقط وعده و وعید دروغ باشه برای فریب دخترها



14- هیچ ایرادی ندارد که یکی از عکسهای با وقار خود را از طریق اس ام اس یا ایمیل برایش بفرستید و از او هم بخواهید که عکسش را برای شما بفرستد وقتی چند عکس را مقایسه کنید می توانید تصویر نسبتاً واقعی از وی بدست آورید اگه تا اینجای کار چهره اش برای شما قابل قبول بود و شما هم برای او همین حالت رو داشتین می تونید به رابطه به شکلی جدی تر ادامه بدین و آشنایی بیشتری با هم پیدا کنید




15- شیوه و اندازه ارتباط باپسر : دخترها نباید درارتباط با پسرها خیلی بسته و دگم عمل کنند و هیپ انعطافی نشون ندن و به اصطلاح طرف رو فراری بدن و نباید هم از اون طرف بام بیفتن پائین و و ذوق زده بشن و سریع پیش برن که خودشون رو بی ارزش کنن



16- بیخود و بی جهت خواستگارهای خوب را بی خودی رد نکنید : اینو بدونید که ادم بی عیب و نقص پیدا نمیشه . بقول شاعر :
هر گلی علت و عیبی دارد ..... گل بی علت و بی عیب خداست /
تازه اگه این نفری که مقابل شماست گل باشه اگه از همون اولش خار باشه که دیگه هیچ... یادتون باشه که برخی عیب های قابل تحمل هم زندگی رو به هم نمی ریزه




17- زمان بسرعت می گذرد : یه فرق اساسی دخترها و پسرها اینه که پسرها در هر زمانی و هر سنی این امکان براشون هست که به خواستگاری یه دختر یا زن برن ولی دخترها این امکان رو ندارن که به خواستگاری پسر برن ویا حتی نمی تونن فرصت ازدواج با مرد بیوه رو آزمایش کنن . به همین جهت نباید بذارن سن شون از یه حدی فراتر بره . چاره ای نیست گاهی باید سبک و سنگین کرد بعضی وقتها گذشتن از منافع برای فرار از ضررهای بیشتر قابل توجیهه شاید این آقایی که سر راه شما قرار گرفته بهترین گزینه شما نباشه ولی دست کم از نظر عقلی ممکنه یکی از گزینه های مناسب موجود بر اساس شرایط شما باشه . اگه شما یه دختر سن بالا هستین این احتمال وجود داره که تا آخر عمر مجرد و تنها بمونین و به همین جهت بهتره که با فردی که تحصیلات یا شرایط ظاهری خیلی بالایی هم نداره یا حتی سالم نیست ! یا سنش خیلی بالاست ازدواج کنید یا حتی ممکنه کار به جایی بکشه که زن دوم مردی بشین که توانایی اداره دو زندگی رو داره هر چند من اینو توصیه نمی کنم چون به دردسرهاش نمی ارزه و باید فقط در شرایط خاص و با رضایت زن اول صورت بگیره ( شرایطی مثه بچه دار نشدن و از این جور چیزها ... )

18- رودربایستی رو کنار بذارین :خیلی وقتها باید ایده ال گرایی و رویا پردازی رو کنار بذارین به دوستان و آشنایان بسپرید که اگه مورد مناسبی رو سراغ دارن به شما معرفی کنن البته خیلی ها این کار رو نمی کنن شاید برای اینکه نمی خوان برای خودشون دردسر درست کنن و یا شاید هم بخاطر بخل و تنگ نظری ! ولی بهرحال شاید یه نفر پیدا بشه که واقعاً دلسوز و خیر باشه و بتونه براتون کار مثبتی انجام بده




19- در همه حال رفتارهای خوب داشته باشید : خیلی از دخترها فقط هنگامی که در ارتباط با پسری هستند رفتارشان خوب و معقول میشه ولی باید بدونید که در همه حال بهتره که خوش برخورد باشین شاید این خانومی که کمکش کردین که زنبیل خریدش رو به مقصد برسونه مادر همون پسری باشه که می تونه گزینه خوبی برای ازدواج شما باشه باور کنید خیلی از ازدواج های موفق این طوری صورت گرفته . مادرم خیلی ازوقتها از دخترهایی برای من حرف می زنه که به هنگام خرید با کارت اعتباری کمکش کردن و یا وقتی می خواسته برگرده خونه با ماشین اشون اونو رسوندن و این می تونه شروع یک رابطه جدی و صمیمی باشه که در نهایت منجر به ازدواج می شه

20- حضور آراسته در مجالس زنانه : توصیه من اینه که در محافل و مجالس زنانه و با لباسی باوقار شرکت کنید . این به شناسایی شما به دیگران کمک می کنه




21- استفاده از فناوری مدرن : تو این دیار مردم از فناوری های مدرن به نحو مطلوب و درست استفاده نمی کنند مثلا شبکه اینترنت می تونه مکان خوبی برای همسر یابی باشه الان رو سایت که بری می بینی از دور افتاده ترین نقاط سیبری دخترا مشخصات خودشون رو همراه عکس و تفصیلات در یک صفحه گذاشتن روی شبکه و همه می تونن اونا را ببینن چرا تو ایران این چیزا نیست و این رو بد می دونن . تازه معدود کسانی هم که تو این سایت ها هستن از خودشون عکسی نذاشتن ! مثلاً دخترای روسی و اکرایئنی سایتهای همسریابی دارند به همین جهت دخترا باید از این محیط فقط به اندازه اشنایی اولیه استفاده کند ولی یادتون باشه که اشنایی و ارتباط رو به خواستگاری موکول کنید

-مراجعه به سایتهای همسریابی باعث خفت و خواری دختر نیست چون به معنی عیب دار بودنش نیست بلکه شاید برای اینه که مورد مناسبش به خواستگاریش نیامده و می خواهد بیشتر شناخته شود تا فرد مناسبش رو پیدا کنه پسرانی هم که از طریق سایتهای همسریابی مراجعه می کنند مشکل دار و بی عرضه نیستند چون گاهی وقت ها در دور و بر خود کسی را پیدا نکرده اند یا اینکه شاید خونواده آنها این کار را نکرده است یا سلیقه خونواده را قبول نداشته اند یا اینکه فکر می کنند ممکن است بتوانند از طریق اینترنت مورد بهتری پیدا کنند

خيلي خوب بود ممنون

[ننه سرما]

كس ديگه نيست؟

[مرسانا 19]

سلام بله سوالی هست مطرح کنید من و بقیه کمکتون کنیم