نوشته اصلی توسط
mehraban_69
سلام
من آقایی هستم که 1 ساله ازدواج کردم
در دوران عقد مادر زنم توی روی من به به و چه چه ولی پشت سرم از من و خانوادم بدش میومد و کلا آدمی هست که میخواد همه بهش بگند چشم و هر کاری با کسی میکنه طرف لال بشه
کارای ناشایست زیاد انجام داد از جمله توهین به من و تحقیر خانوادم و ...
حالا هم که عروسی کردیم به گوشام شنیدم که فحش داد بهم جلو زنم و گفت بمیره شوهرت و کور بشه و داغش بیاد دل ملمنشو از این حرفا
منم فهمیدم و اونم فهمید من فهمیدم
حالا زنم و خواهر زنم که خیلی منو دوست دارند هی میخواند منو باهاش جوش بدند
من یک کلمه توهین آمیز از دهنم بیرون نیومد و میبینمش انگار اتفاقی نیافتاده ولی پامو خونشون نمیذارم
از طرفی دلم برای خواهر زنم تنگ میشه و زنم هم عذابه که از خانوادش بریده
میخوام برم خوب شم باهاش ولی میترسم باز امورو دست بگیره و همون آش و همون کاسه بشه و زنم هم دوباره چپ و راست رفتن به خونه باباشو ول نکنه
چکار کنم؟
همینجور کینه ای باشم یا آشتی کنم بره پی کارش؟
حالیم نی چه کنم