نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: خیانت و عدم تعادل روانی

2057
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29954
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت و عدم تعادل روانی

    ---
    ویرایش توسط dead.bride : 08-07-2016 در ساعت 04:19 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    ادامه دادن با همچین مردی، حماقته

  3. کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    ببخشید نامزد هستید یعنی چی دقیقا حرف هاتون تناقض داره ینی هنوز هیچ صیغه ای بینتون خوانده نشده ؟؟؟


    به هرحال هرچی که هست ادامه دادن این رابطه فقط خودتو روز به روز از نظر روحی و جسمی میکشی

    هرچی زودتر جدا شو و زندگی ارومی داشته باش

    به خیال این نباش که درست میشه کسی نمیتونه یه نفر و تغییر بده
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    سلام عزیز
    ببخشید ولی هیچ مشاوره ای نمیگه دوای درد شوهر شما ازدواج کردنه!!!!
    دوای درد خیانت و دروغ و تهمت و شکاکی ازدواج نیست
    دواش روان درمانیه
    می تونید شماره های مشاور همین سایت رو بهشون بدید که اگررر قبول کردند روانشون بیماره تماس بگیرن
    مطمنم یه مشاور مجرب همچین چیزی رو نمیگه نمیدونم شما کجا مراجعه کردید که همچین چیزی رو بهتون گفتن.

    ولی شما خودتون هم میدونید این مرد مرده زندگی نیست
    خودتون هم میدونید اگر می خواید به ارامش برسید باید ازین رابطه بیاید بیرون

    پس به حرف عقلتون گوش کنید لطفا
    قبل از ازدواج باااید چشماتون رو باز کنید حتی روی کوچکترین عیب
    با صحبتهای شما عیبهای بزرگی دیده شد که حتی با چشمهای بسته هم میشه دیدش
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    من هرکاری کردم ازش جدابشم، نذاشت، افتاد به پام و کلی ابراز توبه و پشیمانی اینا کرد
    ازش بدم میاد، یه روز خوبه، یه روز به کل خونوادم فحش های رکیک میده، تهمت میزنه
    خوب به این نوشته خودتون توجه کنید این شما هستید که مقصر در این رابطه هستید

    اتفاقا" شما باید سرزنش بشید چون 10 سال از بهترین سالهای زندگی خودتون رو به پوچی گذروندید و امروز از دیگران انتظار معجزه دارید

    بهتون توصیه میکنم مشاوره ای حضوری رو انجام بدید ...البته اگر بخوایت خودتون رو از این وابستگی رها کنید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط dead.bride نمایش پست ها
    سلام
    اینقدر داغونم که نمیدونم ازکدوم بگم!
    حدود 10 ساله که با نامزدم رابطه دارم، یعنی 10 سال پیش ازم درخواست ازدواج کرد، چون مطلقه بود قبولش نمیکردم
    به محض اینکه بهش بله رو گفتم، لجبازیش گرفت و با اون زنی که طلاقض داده بود، چندین بار بخاطر اینکه منو عذاب بده رابطه داشت
    اون زنه هم خانوادگی فاسد بودن، فقط میخواست منو بچزونه، بیشتر میومد طرف نامزدم
    بامشاور حرف زدم،گفتن بهم که اصلا هوسباز نیست، علاقه ایم نداره به اون زن ، فقط میخواد جلب توجه منفی کنه که بیشتر بهش برسم!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
    بعد از یه مدت، دیدم دیگه خبری ازون زنه نیست و خوش و خرم بودیم و برنامه میریختیم برای عروسی ...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    یه روز بهم گفت با اون زنه بهم خیانت جنسی کرده و حامله اش کرده و یه .... نامشروع داره ....
    کلا قطع رابطه کردن بعد از این قضیه
    شدم مرده متحرک بعد از فهمیدن ااین قضیه

    من هرکاری کردم ازش جدابشم، نذاشت، افتاد به پام و کلی ابراز توبه و پشیمانی اینا کرد
    ازش بدم میاد، یه روز خوبه، یه روز به کل خونوادم فحش های رکیک میده، تهمت میزنه
    یه روز میگه من نمیخوامت، یه روز میگه میخوامت

    تهمتهای خیلی خیلی بدی بهم میزنه
    بعدشم میگه من فقط بدرد .... میخورم

    خیلی عصبی، بد دهن، اصلا تعادل نداره، سر اینکه چرا 1 ساعت بهش دیر زنگ زدم، قهر میکنه، کاروبارشو ول میکنه میره معلوم نیست کجا
    بعدش دوباره آروم میشه بهم محبت میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
    مشکلاتش بخاطر کمبود محبت شدیده،!!!!؟؟؟
    مادرش زندگیشو نابود کرده با دیکتاتوریاش ، با زور و تهدید و .... مجبورش کرده بوده ازدواج کنه، بعد مجبورش کرده بوده 100 میلیون به اون زنه مهریه بده،اون زنه هم چندتاخونه داشته خودش!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟


    نامزدمم کل داراوندارشو فروخته بوده بده به زنی که ازش متنفره و به زور مامانش گرفته بودتش
    چندبار بهش ضربه های مالی زده باعث شده ورشکست بشه
    بعد ازین قضیه چندتا مشاور و روانشناس رفتم، همه شون گفتن دوسم داره، اما کمبود محبت و ضربه هایی که مامانش زده اینجوریش کرده، ذاتا آدم خوبیه!!!!!؟؟؟؟

    من فکر میکردم که اختلال دوقطبی داره، اما اونا چیزی نگفتن
    فقط گفتن خیلی فشار روشه، بخصوص مالی!!!!!؟؟؟

    از جانب مامان باباش هم ضربه های زیاد خورده ، داغونه
    گفتن چاره تون فقط ازدواجه برین زیر یه سقف میبینه هرروز پیششم و بهش میرسم و رابطه جنسی اینا داریم، درست میشه!!!!!؟؟؟؟

    بخاطر بعضی شرایط واقعا مجبورم باهاش ادامه بدم، اگه اون شرایط نبودن، بدون شک ازش جدا میشدم
    درحقیقت گیر افتادم
    نمیدونم چکار کنم
    داغونم
    خیانتش یه طرف، این بی تعادلی روانیش یه طرف
    احساس پوچی میکنم
    توروخدا فقط سرزنش نکنین
    سلام

    عزیز خیلی متاسفم از آنچه که خواندم و واقعا متعجب و متاثر از تشخیص و پیشنهادات این همکاران مشاور روان نشناس!!!!!؟؟؟؟

    این رابطه حتما غلطه ایشون به شدت بیمارند و نیاز به دارو و درمان دارند.

    ازدواج و زیر یک سقف رفتن اصلا مشکلی رو حل نمیکنه بلکه صد در صد بر مشکلات اضافه میکند

    ایشون اصلا عاشق شما نیستند بلکه به عبارتی(عام) آویزون شما هستند و شما هم به علت کمی و منفی بودن حرمت و عزت نفس آویزون ایشون!؟

    شما فقط میتوانید از ایشون بخواهید به یکی از همکاران حاذق ما(نه روان نشناسان بالا)!؟ رجوع کنند و خود نیز حتما نیاز دارید عزیز و اگر ایشان نیامدند خودتان رجوع کنید و شخصا مراکز دانشگاهی و کلنیکهای

    آکادمیک رو پیشنهاد میدم.

    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  9. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18214
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    32
    تشکر شده 55 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط dead.bride نمایش پست ها
    سلام
    اینقدر داغونم که نمیدونم ازکدوم بگم!
    حدود 10 ساله که با نامزدم رابطه دارم، یعنی 10 سال پیش ازم درخواست ازدواج کرد، چون مطلقه بود قبولش نمیکردم
    به محض اینکه بهش بله رو گفتم، لجبازیش گرفت و با اون زنی که طلاقض داده بود، چندین بار بخاطر اینکه منو عذاب بده رابطه داشت
    اون زنه هم خانوادگی فاسد بودن، فقط میخواست منو بچزونه، بیشتر میومد طرف نامزدم
    بامشاور حرف زدم،گفتن بهم که اصلا هوسباز نیست، علاقه ایم نداره به اون زن ، فقط میخواد جلب توجه منفی کنه که بیشتر بهش برسم!
    بعد از یه مدت، دیدم دیگه خبری ازون زنه نیست و خوش و خرم بودیم و برنامه میریختیم برای عروسی ...
    یه روز بهم گفت با اون زنه بهم خیانت جنسی کرده و حامله اش کرده و یه .... نامشروع داره ....
    کلا قطع رابطه کردن بعد از این قضیه
    شدم مرده متحرک بعد از فهمیدن ااین قضیه

    من هرکاری کردم ازش جدابشم، نذاشت، افتاد به پام و کلی ابراز توبه و پشیمانی اینا کرد
    ازش بدم میاد، یه روز خوبه، یه روز به کل خونوادم فحش های رکیک میده، تهمت میزنه
    یه روز میگه من نمیخوامت، یه روز میگه میخوامت
    تهمتهای خیلی خیلی بدی بهم میزنه
    بعدشم میگه من فقط بدرد .... میخورم
    خیلی عصبی، بد دهن، اصلا تعادل نداره، سر اینکه چرا 1 ساعت بهش دیر زنگ زدم، قهر میکنه، کاروبارشو ول میکنه میره معلوم نیست کجا
    بعدش دوباره آروم میشه بهم محبت میکنه
    مشکلاتش بخاطر کمبود محبت شدیده،
    مادرش زندگیشو نابود کرده با دیکتاتوریاش ، با زور و تهدید و .... مجبورش کرده بوده ازدواج کنه، بعد مجبورش کرده بوده 100 میلیون به اون زنه مهریه بده،اون زنه هم چندتاخونه داشته خودش!!

    نامزدمم کل داراوندارشو فروخته بوده بده به زنی که ازش متنفره و به زور مامانش گرفته بودتش
    چندبار بهش ضربه های مالی زده باعث شده ورشکست بشه
    بعد ازین قضیه چندتا مشاور و روانشناس رفتم، همه شون گفتن دوسم داره، اما کمبود محبت و ضربه هایی که مامانش زده اینجوریش کرده، ذاتا آدم خوبیه
    من فکر میکردم که اختلال دوقطبی داره، اما اونا چیزی نگفتن
    فقط گفتن خیلی فشار روشه، بخصوص مالی
    از جانب مامان باباش هم ضربه های زیاد خورده ، داغونه
    گفتن چاره تون فقط ازدواجه برین زیر یه سقف میبینه هرروز پیششم و بهش میرسم و رابطه جنسی اینا داریم، درست میشه

    بخاطر بعضی شرایط واقعا مجبورم باهاش ادامه بدم، اگه اون شرایط نبودن، بدون شک ازش جدا میشدم
    درحقیقت گیر افتادم
    نمیدونم چکار کنم
    داغونم
    خیانتش یه طرف، این بی تعادلی روانیش یه طرف
    احساس پوچی میکنم
    توروخدا فقط سرزنش نکنین
    من هم یه همچین موجودی رو پشت سر گذاشتم ولی فقط یکسال و نیم و در تمام این مدت از مشاور گرفته تا دوست و پدر و خانواده بهم گفتن هیچی درست نمیشه و آدمها بعد از ازدواج تغییری نمیکنن و امید نداشته باش و من همچنان امیدوار بودم حالا بحث سر قضیه من نیست که چه شد که فهمیدم آدم مریض با مشکل روحی و عقده های کودکی با سن قابل توجه تغییر نمیکنه و فقط زمانی میرسه که میفهمی این آدم میتونه خطرناک هم باشه....ده سال مدت زیادیه من نمیتونم بهت بگم باهاش کات کن چون راحت نیست مطمئناً ولی آگاهانه رفتار کن و منتظر معجزه نباش و بدون این آدم در این دوران بهترین حالت ممکنشو داره بهت نشون میده و بعد از این که همه چیز عادی شد و مطمئن شد تو رو داره این رفتار به اوج بدی خودش میرسه...البته که شاید 5% استثناء وجود داشته باشه ولی با خطا و احتمال نباید زندگی خودت و خانوادتو خراب کنی....الان بتونی و تحمل کنی و زجر بکشی برای تموم کردن این رابطه خیلی زیاد 4 سال دیگه سرحال با یه انرژی عالی به زندگیت ادامه میدی و اون موقع با درایت و عقل ولی اگر با ایشون ادامه بدی 4 سال دیگه 14 سال از رابطت گذشته و روز به روز حال روحیت بدتر میشه و اعتماد به نفستو از دست میدی...امیدوارم بهترین راه رو انتخاب کنی عزیزم

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    سلام به نظر من این مرد خائن و دون مایه رو بندازید سطل اشفالی.ایشون کارش از عوضی بودن گذشته چون از عمد و برای عذاب شما خیانت میکنه.وجود این مرد سرتا سر عقده ی روانیه که این کار رو میکنه.یعنی اول عقده بوده بعد دست وپا دراورده!

  12. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29954
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    چجوری مجبورش کنم طلاقم بده؟
    اصلا نمیخواد ازم جداشه
    حتی گفتم مهریه م نمیخوام،
    حتی گفتم از خیر اون شرایطی که مانع جدایی میشه میگذرم
    بازم قبول نمیکنه
    دعوا کنم؟تهدید کنم؟

    میگه توبه کردم پشیمونم هربارم عصبی میشه بعدش معذرت میخواد
    و کلا عوض میشه
    مثلا چندماه که خیلی نزدیک همیم،مسافرت اینا میریم، یا میرم محل کارش خوبه، وقتی چند روز از هم دور میشیم، دوباره عصبی میشه

    چندتا مشاور و روانشناس و روانپزشک رفتیم ،دواهایی که داده بودن بهش باعث میشد همش بیحال بشه و بخوابه نتونه کارکنه
    یکیشونم دوا نداد،فقط گفت فشار زیادی روشه،اکتسابی اینجوری شده
    یکیشونم گفت عذاب وجدان داره اینجوری میکنه، وابستگی شدید داره بهم
    ویرایش توسط dead.bride : 08-04-2016 در ساعت 03:42 AM

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    با یه وکیل صحبت کنید راهنماییتون می کنه. این کارا از عهده وکیلها بر میاد.

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18214
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    32
    تشکر شده 55 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت و عدم تعادل روانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط dead.bride نمایش پست ها
    چجوری مجبورش کنم طلاقم بده؟
    اصلا نمیخواد ازم جداشه
    حتی گفتم مهریه م نمیخوام،
    حتی گفتم از خیر اون شرایطی که مانع جدایی میشه میگذرم
    بازم قبول نمیکنه
    دعوا کنم؟تهدید کنم؟

    میگه توبه کردم پشیمونم هربارم عصبی میشه بعدش معذرت میخواد
    و کلا عوض میشه
    مثلا چندماه که خیلی نزدیک همیم،مسافرت اینا میریم، یا میرم محل کارش خوبه، وقتی چند روز از هم دور میشیم، دوباره عصبی میشه

    چندتا مشاور و روانشناس و روانپزشک رفتیم ،دواهایی که داده بودن بهش باعث میشد همش بیحال بشه و بخوابه نتونه کارکنه
    یکیشونم دوا نداد،فقط گفت فشار زیادی روشه،اکتسابی اینجوری شده
    یکیشونم گفت عذاب وجدان داره اینجوری میکنه، وابستگی شدید داره بهم
    شما که گفتین در حد نامزد هستین نگفتین ازدواج کردین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عدم تعادل رفتاری شوهر
    توسط sanaz.h در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-02-2015, 01:31 PM
  2. داروهای افسردگی دلیل تعریق شبانه
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-06-2014, 10:42 AM
  3. اثرگیری بیشتر دختران از تعارض در روابط والدین
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 12:00 PM
  4. تعریف اختلال روانی
    توسط Ravanshenas در انجمن مباحث مشترک دانشکده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-10-2013, 08:56 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد