دوست بیچاره من

[masood73]

سلام و خسته نباشید به مشاوری های گرامی
امیدوارم سالم و سلامت باشین
بنده یه دوست دارم مونث هستش 23 ساله


متاسفانه رسما داره خفه میشه توی مشکلات در حدی که امروز بخاطر اعصاب خرابش اسپاسم عضلات گرفته و عضلات کمرش و پاهاش کامل گرفته و کلا نمی تونه حرکت کنه..


* مروری کنیم به تعدادی از اتفاقایی ک براش افتاده


- پدرش فوت شده... کسی که سایه ش بوده در شرایط بد


- وضع مالیشون اصلا خوب نیست و این دخترخانوم صب تا شب کار میکنه برای تامین مخارج


- بخاطر وفات پدر، که مادر عاشق، یا بهتره بگم، کشته مرده ش بوده، مادر دچار افسردگی شدید هست و کلا صب تا شب به این دختر خانم ناله میکنه تهمت میزنه و خلاصه هر کار عجیب و غریب...


- برادر محترم هم چون قضیه رو میدونه، همه ش از خونه میزنه بیرون و اصلا خونه پیداش نمیشه...



و بدتر از همه


- این دختر خانم یکی رو خیلی دوست داشته... اونا با خونواده اومدن خواستگاری و نامزد کردن و ...
پسره در ماه ششم نامزدی بخاطر حرفای مادر بطور عجیب شروع ب ضرب و شتم دختر خانم میکنه... و بالاخره طلاق میگیرن... و دختره می مونه با کلی درد... در حالیکه دیگه دختر هم نیست :| .....
و کلی مشکلات دیگه ک ظاهرا خود من هم نمیدونم...



میخواستم بدونم بعنوان یک دوست چه کاری از من ساخته هست؟ از لحاظ روانی، چطوری میتونم بهش آرامش بدم؟
درضمن آدمی هست که دوس داره همش راجع به مشکلاتش حرف بزنه اعصابش خراب شه گریه کنه بریزه ب خودش و .......
کسی راهکاری چیزی داره آرومش کنم؟ :| داره مثل شمع آب میشه...
کمک.... ممنونم...


پی نوشت: من فقط یک دوست ساده و صمیمی هستم

[naghme]

میخواستم بدونم بعنوان یک دوست چه کاری از من ساخته هست؟ از لحاظ روانی، چطوری میتونم بهش آرامش بدم؟
درضمن آدمی هست که دوس داره همش راجع به مشکلاتش حرف بزنه اعصابش خراب شه گریه کنه بریزه ب خودش و .......
کسی راهکاری چیزی داره آرومش کنم؟ :| داره مثل شمع آب میشه...
کمک.... ممنونم...


پی نوشت: من فقط یک دوست ساده و صمیمی هستم

سلام
میشه بگی از چه طریق باهاش آشنا شدی؟
خودت چند سالته؟
و چه مدته میشناسیش؟

میدونم در این شرایط احساس میکنی باید به دوستت کمک کنی و از نظر روحی حمایتش کنی، اما توصیه جدیم اینه که اینکارو نکن
چون الان این دختر از لحاظ روحی آشفته ست و تشنه حمایت و عاطفه، واگه این آرامش رو از شما بگیره بدون شک نسبت بهت حس پیدا میکنه
که به دنبالش وابستگی عاطفی بوجود میاد، و همه چیز براش بدتر از قبل میشه
حرفم اینه که اگه دل به دلش بدی و غیر مستقیم کاری کنی که نسبت بهت حسی پیدا کنه اونوقت مسئولیتت خیلی سنگینه

بهترین کار اینه که یه مشاور معرفی کنی، مشاوره تلفنی این سایت هم پاسخگو هست

[eli2]

اگه بتونی بهش پیشنهاد بدی که بره پیش یه مشاور وحتی ادرس این سایتو بهش معرفی کنی خیلی بهتره که خودتو درگیر کنی چون مشکلاتش خیلی زیاد و درمانش زمان بره و در اخرش به مرور ممکنه بهت وابسته بشه و ضربه ای که بازم به خاطر وابسته شدن میخوره خیلی سنگین تر خواهد بود به دلیل اینکه درنهایت شما هم مجبوری که دنبال زندگی و سرنوشت خودتون برید ولی احتمالش هست که اون دختر خانم به شما وابسته بشن و شما اینو نفهمید . به هرحال استرس خیلی زیاد میتونه باعث بیماریهای خیلی زیادی از جمله ms و ... بشه که اگر میخای درحقش خوبی کنی بهتره به یه مشاور و یا سایت های مشاور معرفیش کنی تا تحت نظر یه متخصص و یا کسانی که در این موضوع بی طرفانه و بدون اینکه احساس اون شخص درگیر بشه به ایشون کمک کنن

[masood73]

سلام متشکتر از پاسختون...
راستش قضیه مشاور رو خودم قبل از هرچیزی بهش پیشنهاد دادم اما علاقه ای نشون نمیده بعلاوه وضع مالی خوبی هم ندارن... شاید بخاطر اون باشه...
و این که هر لحظه بیرون بودنش تحت نظر مامانشه

درضمن ایشون از من یکی دو سال بزرگتر هستن و شرایطی برای عشق نیست. ایشون دلش با یکی دیگه س....

بعلاوه این که الان بیش از یکی دو ساله همدیگه رو میشناسیم و هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده...
طریقه آشناییمون هم از کارمون هست... همکارمه.

بازم شما هرجور صلاح می دونید

[ژوان]

چه سرنوشت دردناکی
من نمیدونم چجوری باید ازین باتلاق بیاد بیرون ولی یه هشدار بهت میدم

به هیچ عنوان رابطتون رو صمیمی نکن چون نباید به هم وابسته بشید چون وابستگیه شما از سر ترحم ممکنه به وجود بیاد و
وابستگی اون خانوم از رو بی پناهی
بنظرم یا حدوحدود نگه دارید یا اینکه بزارید با دوست دخترش دردل کنه زمان میبره اما اگر خودش بخواد حالش خوب میشه