سلام.من 5 سال ازدواج کردم/همسرم یه دوست یزدی داره از زمان دانشجویی که اونجا بوده.که تا به حال 4-5 باری اومدن خونه ما کرج ولی ما 1 بار پارسال رفتیم به اصرار شوهرم. من دوست ندارم با هاشون رفت و آمد کنم. اونا فامیل کرج و تهران دارن ولی همیشه میان اینجا.2 سال پیش ما بنایی داشتیم گفتن بیاید یزد همسرم گفت نمیشه شما بیاید قبول کردن!یه هفته به عید ما دستشویی نداشتیم داشتیم میساختیم از فرنگی حموم استفاده می کردیم! همسرم گفت میخوای به خانمش بگو زنگ بزن. منم زنگ زدم گفتم شرایط جور نیست .... بعد شوهرم فهمید با هام دعوا کرد عید منم هیچ جا نبرد قهر کرد.من کرج تنهام. مامانم از مشهد اومده بود نذاشت باهاش برم تهران خونه فامیلا به همه می گفت خونه تنهاس برای دزد جایی نمی تونیم بریم. 20 روز عذاب کشیدم. به خانومه گفتم بعدش ولی انگار نه انگار چند ماه بعد دوباره اومدن.پارسال بلیط داشتم برم مشهد زنگ زدن ما داریم میایم گفتن من نیستم باز اومدن قبل رفتنم شام رسیدن خوردن من رفتم همون شب. شوهرم بردشون برا خواب خونه مامانش. چند روزم اونجا بودن! همین 2 ماه پیش ام اومدن و الان دوباره دارن میان. راستش خانومش خیلی بی خیاله. 2 تا پسر 3و 7 ساله دارند. میان بچه هارو میذارن هر سری میرن بازار تهران صبح تا شب. منم یه پسر 3.5 ساله شیطون دارم. اصلا خانومش به تمیزی و نجس وپاکی ام اهمیت نمیده. بچه هارو شب ببره دستشویی....جاشون رو خیس می کنند... من خیلی حساس هستم بهشون میگم خونه من پاکه ولی...2 ماه پیش که اومدن من کلی خونه رو شستم اسباب بازی های پسرم...رفته بودن آب گرم سر راه مشهد پسر بزرگش گوشش عفونت داشت یسره چرک می اومد می ریخت بیرون اونا هم از مشهد مستقیم اومده بودن اینجا بی خیال بچه. منم هی دستمال میدادم اما بچه قبول نمی کرد...پسر 3 ساله تنها میرفت دستشویی خودش نمیشست مادره هم نمی رفت حداقل دستشویی رو بشوره!2-3 روز موندن من کلی حرص خوردم. حالا این بار من 2 ماهه حامله هستم تو رو خدا به من بگین چیکار کنم دیگه نمی تونم زیاد کار کنم و بشورم. اصلا نمی خوام باهاشوم رفت و آمد کنم. بی فرهنگ و پررو هستن. لطفا راهنمایی کنید با شوهرم چکار کنم دیگه رفت و آمد نکنه!