من در طول روز اگر اراده ام را متوقف کنم و تلاش هام برای یافتن علم رو قطع کنم کل روزم به این شکل میگذره :
اهنگ گوش دادن و خیالپردازی همراه با آن .
خواب
اهنگ گوش دادن
اهنگ گوش دادن و خیالپردازی همراه با آن
و قبل خواب خیالپردازی بدون اهنگ گوش دادن!!!
اینا در خالتیه که من اصلا اراده ام رو به کار نگیرم.
حالا خیالپردازی من درباره چیه ؟ : خیالپردازی به طور کلی برای اینکه ذهن یه چیزی که نمیتونه توی بیداری تجربه کنه رو تجربه کنه .خیالپردازی من موضوعاتش اینه : جنگ و انتقام و سپس عشق و جدایی ������ . خیالپردازی یک پسر را میکنم ( که خودم جای اون شخصیت هستم) که به یک مدرسه جدید یا یک کاخ وارد میشه. این مدرسه جادویی هست و دانش اموزان انجا دختر و پسر هستند و دارای مهارت هایی مثل اتیش درست کردن با دست و یخ درست کردن با دست و شمشیر زنی و مبارزه هستند . این مدرسه مدرسه اموزش و رقابت مبارزه ای هست . در این مدرسه من با چند نفر دختر و پسر مبارزه میکنم . ( جلوی همه) . و در اینجا به من احساسات غرور و رقابت و جاه طلبی و خستگی و جنگجویی دست میده . اما اخر تمامی خیالپردازی هام یک چیز بیشتر نیست : با دختری اشنا میشم و عاشقش میشم باهاش عشق بازی میکنم و سر اخر هم ....!!! در پایان خیالپردازی میخوام بخوابم و من از خیالپردازی راضی نبودم! قبل خواب هم تصور میکنم یه دختره کنارم خوابیده ... ولی تمام اینا فقط خیالپردازیمه و تمایلم که کمبوده اصلا ارضا نمیشه . من فهمیدم که در این نوع خیالپردازی به گونه ای دارم کمبود هامو پر میکنم . یکی از این کمبود ها کمبود رابطه جنسی هست .
تمایل این خیالپردازی و عادات مربوط به ان به گونه ای شده که باعث میشه بعضی برنامه های کوچیکم عقب بیفته یا درست و با تمرکز انجام نشه.
متوجه شدم یه جورایی میخوام عشق بازی و رابطه جنسی با یک دختر رو تجربه کنم !
مشکل اینه که من در یک محیط کوجیک زندکی میکنم . و در این محیط اکثرا سطح فکریشون زیر خط فقره و در این محیط 2 3 تا دختر اونم از اون داغونا(بد اخلاق و منگل) بیشتر نمیبینم
تصور میکنم میرم مدرسه ! این یعنی دارم به یک جایی میرم که انواع مختلف و تعداد زیادی ادم هست . به عبارتی از مدرسه ای که میرم در ناخودآگاهم متنفرم و مدرسه خوب رو این میدونم که هم دختر باشه و هم پسر
کاملا مشخصه که در خیالپردازی نیاز به ارتباط و دوستی با دختر و پسری که سطح فکریش بالاست توسط ذهن ذکر شده
این یه اطلاعات خیلی مفید که به کار متخصصا میاد :
به من اگه یه ماشین زمان بدن بدون معطلیو با شادی بی اندازه میرم به زمان اینده به زمانی که یه زن خوب دارم که دختر رویاهامه ! میدونم که خنده داره . ولی این خیلی کمک میکنه بهتون تا بگید چطوری مشکلمو حل کنم. فک میکنم این اطلاعات دیگه کافی باشه . منتظر جواب دوستان هستم
من میخوام به ماهیت این تمایل که ریشه در احساس کمبود داره رو از بین ببرم. سپس هم خیالپردازی رو ترک میکنم که راه حل هاش رو بلدم و برام خیلی اوسنه.
به من روش های فهمیدن چرایی انجام این تمایل و ریشه آن و خذفش رو بگید .ممنون
توجه : لطفا اگه میخواید سرکوب کنید و چمیدونم بگید گناهه و بگید باید اراده به خرج بدید اصن زحمت به خودتون ندید !
و یه نکته دیگه که من هیپنوتیزم و خواب روشن کار میکنم اگه از طریق اینها هم راهی دارید ( چه خرافه چه علمی چه سنتی چه...) بگید. ( اونایی هم که رویابینن بگن )