نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مشكل با خانواده شوهر

994
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30690
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشكل با خانواده شوهر

    سلام من يه دختر 29 ساله هستم كه سه ساله ازدواج كردم .خانواده شوهرم بسيار خوب و مهربان هستن و خدا روشكر من با هاشون هيچ مشكل بزرگي ندارم خيلي منو دوست دارنو بهم احترام ميذارن. شوهرم هم همينطور خيلي مرد خوب و مهربوني ومنو بسيار دوست داره. مشكل من محبت بيش از حد خانواده شوهرمه كه باعث ميشه من با هاشون خيلي راحت نباشم و باهاشون نتونم بدون رودربايسي ارتباط داشته باشم.از بس تعارفي هستن و بهم تعارف بيش از حد ميكنن ديگه خسته شدم..بالاخره بعد سه سال اصلا منم انتظار ندارم ديگه مثه اون اولا كه من راحت نبودم اونا خيلي بهم تعارف كنن و مثه يه غريبه اون جوري بهم احترام بذارن. دوست دارم باهاشون راحت باشم.يه خواهر شوهر فقط دارم كه اونم خيلي دختره گليه و ازدواجم كرده . كلا خانواده شوهرم خودشون و بادامادشون فقط رابطه دارن و زندگيشون خلاصه شده به شستن و پختن و تميز كردن خونه و حالا كه خواهر شوهرم تازه بچه دار شده مامانش حدود دوساله كه از بارداريش تا الان كه بچش هفت ماهشه همش خونه دخترشه و كاراشو ميكنه و اصلا شبا هم خونه خودش نميره . من كاري ندارم بالاخره دخترش اونا با هم راحتن.مشكل اينه كه شوهرم انتظار داره چون مادرش خونه خودش نيست ماهفته اي چند بار بريم خونه خواهرش و بهشون سر بزنيم و اونجا شام و ناهار هم چون خيلي تعارفي هستن بمونيم.من خيلي اذيت ميشو و از دامادشون خيلي خجالت ميكشم كه همش سر سفرشون بشينم . آخه الان كه دوساله ما ازدواج كرديم اونا كمتر پنج شش بار اومدن خونه من و همش بچه و قبل ترش حامكگي خاهرشو برام بهونه ميكردن. انتظار دارن همش من برم اونجا ولي خودشون نيان. خوب من دلم ميشكنه كه من هر هفته چند بار برم اونجا ولي اونا فقط روزاي خاص مثلا عيد نوروز و يه بار كه من آش نذري پختم اومدن خونم. حتي واسه تولد خدوم و تولد شوهرم كه دعوتشون كردم بازم بچه رو بهونه كردن و نيومدن.من قبلا كه مامانش خونه خودش بود اصلا برام فرقي نمي كرد چند بار برم خونشون .شام بخورم نخورم .اصلا بحثي نداشتم بالاخره خونه پدر شوهرم بود و باهاشون راحت تر بودم و لي با دامادشون كه ديگه راحت نيستم.... يه مشكل ديگم اينه كه شوهرم شغلش شيفتيه و بيشتر روزاي تعطيل سره كاره .منم شاغل هستم و هر روز شش عصر ميرم خونه ولي جمعه ها تعطيلم . رورزايي كه هردومون باهم تعطيل باشيم خيلي كم پيش مياد منم روز شماره ميكنم كه روزي كه باهم تعطيل هستيم حسابي استراحت كنمو با شوهرم باشم. ولي مامانش و خوارش زود تر از من به شوهرم ميگن بيا خونمون و اعصاب منو خورد ميكنن. اونا كه از اين قضيه كه من دوست دارم روز تعطيل به تفريح برسم و دوست ندارم بازم برم توخونه و فقط غذا بخورم و بشورم و جمع و جور كنمو و از فرداش دوباره برم سره كار... آخه خودشون اصلا اهل گردش و تفريح نيستن واسه همين حتي به ذهنشونم نميرسه كه ممكنه من دلم نخاد برم روز تعطيل خونشون. آخه ما كه با وجود اينكه من شاغلم روزاي هفته ميريم خ.نه خواهرش ديگه نبايد انتظار داشته باشن تعطيلي هم برم.به همين خاطر ما تو خونه باهم دعوامون ميشه و شوهرم خيلي زود عصبي ميشه و گاهي قهر مكيه با خودشو ميزنه و ميگه تو منو بدبختم كردي و از خونوادم دورم ميكني. اخه ديگه ازدواج كرديم بايد مستقل باشيم كدوم عروسي هفته اي چند بار به خانواده شوهر سر ميزنه و شامو ناهار خونه خواهر شوهر ميره.بهم ميگه چون اونا بهت خيلي احترام ميذارن بايد بهشون بيشترم سر بزني... نميدونم كار من اشتباهه؟ يه مشكل ديگم اينه كه چون مادرش خونه خواهرش يه ماه ميمونه شوهرم انتظار داره مادرش با اينكه خونشون بهمون نزديكه وقتي خونه ماهم مياد بمونه و چند روز اونجا باشه . مثلا بعد چند هفته كه همش من تعطيل بودمو شوهرم سره كار بوده اين هفته بعد چند وقت پنج شنبه رو باهم تعطيليم. البته من تاظهر سره كارم و فردا كه جمعه ميشه من تعطيلمو شوهرم سره كاره .من از اول هفته داشتم برنامه ريزي ميكردم. كه پنج شنبه از سره كار كه اومدم خونه بخابم يه كم استراحت كنم. بعدش خودش گفته بود عصر پنجشنبه ميبرمت سينما . منم گفتم خوب چهارشنبه شببريم خونه مامانش كه به اونم سر زده باشيم ولي امروز كه چهار شنبه بود وقتي از سره كار اومدم توراه گفت بريم خونه مامانم. گفتم باشه بريم. رفتيم خونه كه من حاضر بشم خونمون خيلي نامرتب بود و با اينكه قول داده بود پنج شنبه منو ببره سينما يهو گفت مي خاي مامانمو بياريم خونمون؟ منم چون خونمون يه هفته كه سره كار بودم نرسيده بودم تميز و مرتب كنم گفتم خونه نا مرتبه اگه ميخاي اينكارو بكني يه كم دير تر بريم تا من خونرو تميز كنم. گفت نه بابا مامانم كه ميدونه تو سره كار ميري اشكال نداره و ولش كن و اصلا نميگم بهش.ازش قول گرفتم كه به مامانش نگه بياد خونمون.آخه اونا چون همش توي خونه هستن خيلي خونشون هميشه تميز و مرتبه و من اگه خونم كثيف باشه بيان خونمون خيلي خجالت ميكشم. اينكه ميگم تميزن درحد وسواس تميز و مرتب ميكنن خونشونو. خلاصه رفتيم و قرار شد شوهرم به مامانش تعارف نكه بياد خونمون. ولي اصلا قولي كه داده بود رو انجام نداد و به ماامانش تعارف كرد اونم قبول كرد. يني انقدر من اون لحظه ا زشوهرم عصبي شدم كه چرا با من هماهنگ نكرد چرا توخونه صبر نكرد تامن مرتب كنم و بعد مامانشو بياره چرا به من قول داد بريم سينما حالا داره اونو مياره خونمون.... تمام تنم يخ كرد از استرس اينكه خونمون اينقد بهم ريختسو اون داره مياد خونمو..... خيلي عصبي شدم و باشوهرم دعوا كردمك كه چرا قولي كه بهم داد انجام نداد. خلاصه باهم اومديم و خونمون كه بهم ريخته بود رو مامانش ديد و آبروم رفت ولي شوهرم ميگه خونه منم هست و اصلا براي مامانم مهم نيست. آخه تميزي خونه رو از چشم زن خونه ميبينن نه از چشم مرد.خلاصه كه آبروم رفت و الان كه من سره كارم مادر شوهرم خونمونه و عصرم طبق معمول سينما كنسل شد و بايد برم خونه و مثه هميشه غذا بپريم و بشوريم و بشورريم و مرتب كنيم خونه رو بعد بخابيم و صب شوهرم بره سره كار و من تعطيليمو با مادر شوهرم طي كنم.در صورتيكه برنامم اين بود چهارشنبه شب بريم خونه مادرشوهرم و پنجشنبه ظهر من برم خونه استراحت كنم و بريم سينما و جمعه هم به خونه زندگيم برسمو و تميز كنم. خيلي سختم ميشه وقتي شوهرم سره كاره و من با مامانش توخونه تنها ميشم. آخه همش ميخاد تميز كنه بپزه و بشوره. من از اين روال توزندگيم خسته شدم. لطفا بهم بگبد اين چيزا چه طوري به شوهرم بگم كه بهش برنخوره و ناراحت نشه. آخه خيلي عصبيه و خودشو ميزنه و اشك تو چشاش جمع ميشه وقتي باهاش بحث ميكنم يهكمم قلبش مشكل داره من خيلي نمي تونم باهاش سره اين چيزا دعوا كنم. ولي واقعا دوساله من زندگيم همه تعطيلياش با دعوا طي ميشه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشكل رابطه بيش از حد با خانواده شوهر

    خانمی شما حتما یه بار مفصل درباره توقعاتتون با همسرتون صحبت کنین. بالاخره حریم شخصی، تایم دونفره، رفت و امد با برنامه. این چیزها حق شما از زندگی تونه.
    همسرتون حق نداره ناراحت بشه. شما اولویت زندگیش هستین نه مادرش. پس چه شما و چه ایشون نباید کسی رو به هم ترجیح بدین.
    حتما انتظاراتتون رو از زندگی مشترک به همسرتون تفهیم کنین. البته با مهربونی و ملایمت. و قوانینی که برای زندگی تون دارین بهش بگین و توقعات ایشون رو هم بشنوین و به یه جمع بندی مشترک برسین که به قول معروف نه سیخ بسوزه نه کباب.
    یه مقدار شما کوتاه بیاین یه مقدار همسرتون.

    در ضمن در مورد خانواده ایشون به هیچ عنوان شما وارد بحث نشین و اگر هم انتقاد یا پیشنهادی درباره اونها دارین بطور غیرمستقیم و توسط همسرتون بهشون انتقال بدین چون شما هرچقدر هم خوب باشین نهایتا عروس خانواده این. و همسرتون بلعکس حتی اگه گاهی تند هم باهاشون برخورد کنه پسرشونه و به دل نمیگیرن.
    برای خودتون یه لیست درست کنین و علایق تون رو بنویسین.

    مثلا اینکه دلتون میخواد اخر هفته ها رو با هم دونفری بگذرونین و به پارک یا سینما برین یا نه. فقط تو خونه بمونین و فیلم ببینین و گپ بزنین.

    یا در ماه دو بار (یه هفته در میون) میتونین به خانواده ایشون اختصاص بدین و بهشون سر بزنین. که البته اگه کاری براتون پیش اومد میتونین رفتن به مهمونی رو کنسل کنین چون شما دو نفر مهم تر هستین تا بقیه.

    یا در ماه یک بار میتونین میزبان خانواده همسرتون باشین و اگه به هر دلیلی نتونستن بیان، مشکل شما نیست! و قرارتون میفته برای ماه اینده چون قرار نیست شما زندگی تون رو به خاطر رفاه دیگرون خراب کنین و برنامه هاتون رو بهم بزنین.

    به همسرتون گوشزد کنین چه خود شما و چه ایشون حد الامکان نباید بدون هماهنگی قبلی با هم، برنامه ای بریزین و قبلش حتما با طرف مقابل مشورت کنین.

    و....


    از همسرتون هم بخواین توقعاتش رو لیست کنه و بعد راجع به لیست هاتون تبادل نظر کنین تا به توافق برسین.
    به هرحال طول میکشه تا کاملا با هم هماهنگ بشین.

    یادتون باشه اولا به دور از جنگ و جدال صحبت کنین.
    دوما برای هر بندی که می نویسین یه تبصره یا استثنا قائل بشین که اگه بنا به هر دلیلی هرکدومتون نتونستین به اون بند عمل کنین، دنیا به اخر نرسه و کار به دعوا نکشه.

    موفق باشین.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشكل با خانواده شوهر

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30811
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشكل با خانواده شوهر

    سلام . من یه محقق اجتماعی (دانشجوی دکتری جامعه شناسی)هستم خودم خیلی با مادرشوهرم مشکل داشته و دارم و به همین خاطر برای کمک به خودم و افرادیکه مثل من اند، دارم در رابطه با روابط مادر شوهر عروس کار میکنم. برای انجام تحقیقم به کمک شما نیاز دارم اگه لطف کنید آدرس ایمیلتان را برایم ایمیل کنید تا یک پرسشنامه در این رابطه برای پرکردن برایتان بفرستم . من هم بعدا نتیجه تحقیقم را برایتان ایمیل می کنم در پرسشنامه هم اصلا نیازی نیست شما خودتان را معرفی کنید. بامید روزهای خوش. این آدرس ایمیلم است h1390@yahoo.com

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد