نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: عدم ارتباط همسر با خانواده

971
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30736
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم ارتباط همسر با خانواده

    باسلام و احترام اينجانب 13 سال ازدواج كردم 2 فرزند دارم و و از اوايل ازدواج با خانمم دچار مشكل شديدم كه به اين شكل است كه بنده شديداً مسائل مربوط به رسوم خواستگاري را به جامياوردم و در هر موضوعي سعي ميكردم كه خانواده ها با آداب و سنن پيش برند ولي خانمم مخالف بود و عقيده داشت كه تو بينهانت مادر دوست هستي و هر چي آنها ميگويند انجام ميدهي و راستش را بخواهي درست ميگفت كه من ميخواستم با راهنمائي آنها مسائل جلو برود غافل از اينكه اجازه دخالت هم ميدادم و بعدا متوجه شدم كه بعضي مسائل نبايستي انجام ميگرفت ولي بهر حال با عذر خواهي از زنم زندگي ادامه يافته و تاكنون بهر بهانه او ميگويد كه تو جلو خانواده از من دفاع نميكني و مدام و مدام در گذشته زندگي ميكند و حاضر به فراموشي يا گذشت نيست و ... حال من با منزوي شده ديگر با كليه اقوامم قطع رابطه كردم و در هيچ يك از مراسم خير و شر آنها نسيتم و بسيار آزار ميكشم و همسرم هم هر دفعه به هر بهانه اي نميخواهد با خانواده من رفت و آمد كند كه من بسيار ناراحتم و نميتوانم ديگر اين وضيعت را كنترل كنم و قطع رابطه باشم بخصوص اخيرا كه در چند نوبت از اقوام نزديك برحمت خدا رفتند يا ازدواج نمودند و ... من ديگر نمدانم چه كنم و بتنهايي نميتوانم در مراسمها حاضر باشم و همسرم هم هر دفعه ميگويد آنها مرا اذيت ميكنند و در حالي كه در حال حاضر اين يك سو تفاهم است و من هر چقدر به خانواده ام ميگفتم كه با زنم مهربان باشيد و درشت گويي نكنيد حتي در صورت بي احترامي از طرف وي نميشد ولي در حال حاضر خانواده ام خودشان را مطلقند كنار كشيدند و من ديگر مستاصل شده ام لطفا راهنمائي بفرمائيد

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    بهتره در این مورد هیچ اصراری به خانمتون نداشته باشید.

    بعضی وقتا فقط عذرخواهی نمیتونه حلّال باشه، بهتره صبور باشید و بذارید با گذشت زمان ایشون به حال طبیعیشون برگردن.

    کاری کنید خانمتون بدونن که واقعاً دوسش دارین.

  3. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30736
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    در اين چند سال به انواع مختلف دوست داشتنم را نشون دادم و حتي با وضعيت مالي كه داشتم و نميتوانستم منزلي كه ايشان ميخواهد بخرم ولي با دو برابر بدهي قيمت منزل كه بسيار هم دچار مشكلات مالي شدم و هنوزم هم درگيرم خانه اي كه ميخواست را خريدم و قول داد بخاطر خانه هم شده دست از اين اخلاقها برداره و حتي ديگه در مورد اتفاقات گذشته صحبت نكنه و لي عمل نكرد و تقربيا روزي نسيت كه گذشته را به رويم نياره اما پاسخ سئوالم را نگرفتم كه من كه ميخواهم با اقوام خودم ارتباط داشته باشم چه كنم بدون ايشان بروم كه نميتوانم و يا خجالت ميكشم و با ايشان هم كه ايشان راضي نيست ارتباط داشته باشد
    لازم بذكر است كه با كليه اقوام پدرشان نيز قطع ارتباط است و با اقوام مادرش نيز كه در شهرستان هستند دوست دارد ارتباط داشته باشد ولي حتي حاضر نيست يك روز بدون من به آنجا برود چون چند مرتبه رفتيم و من بخاطر شغلم نميتوان زياد شهرستان بروم ولي مثلا مادربزگش مريض ميشود يا خاله اش الان مريضي بدي دارد و من ميگويم كه تو برو و سر بزن برگرد نميرود

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30736
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    پاسخ سئوالم را نگرفتم كه من كه ميخواهم با اقوام خودم ارتباط داشته باشم چه كنم بدون ايشان بروم كه نميتوانم و يا خجالت ميكشم و با ايشان هم كه ايشان راضي نيست ارتباط داشته باشn

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19270
    نوشته ها
    802
    تشکـر
    817
    تشکر شده 1,156 بار در 552 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahseba6588 نمایش پست ها
    پاسخ سئوالم را نگرفتم كه من كه ميخواهم با اقوام خودم ارتباط داشته باشم چه كنم بدون ايشان بروم كه نميتوانم و يا خجالت ميكشم و با ايشان هم كه ايشان راضي نيست ارتباط داشته باشn
    دوست عزیز بهت پیشنهاد میکنم یه سر به تایپیکهای من بزنی منم مشکل داشتم تو رابطه ارتباط مادرو همسرم
    امضای ایشان
    دل بردی
    از
    من
    به یغما
    ای ترک غارتگره من

  7. کاربران زیر از آراد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عدم ارتباط همسر با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahseba6588 نمایش پست ها
    باسلام و احترام اينجانب 13 سال ازدواج كردم 2 فرزند دارم و و از اوايل ازدواج با خانمم دچار مشكل شديدم كه به اين شكل است كه بنده شديداً مسائل مربوط به رسوم خواستگاري را به جامياوردم و در هر موضوعي سعي ميكردم كه خانواده ها با آداب و سنن پيش برند ولي خانمم مخالف بود و عقيده داشت كه تو بينهانت مادر دوست هستي و هر چي آنها ميگويند انجام ميدهي و راستش را بخواهي درست ميگفت كه من ميخواستم با راهنمائي آنها مسائل جلو برود غافل از اينكه اجازه دخالت هم ميدادم و بعدا متوجه شدم كه بعضي مسائل نبايستي انجام ميگرفت ولي بهر حال با عذر خواهي از زنم زندگي ادامه يافته و تاكنون بهر بهانه او ميگويد كه تو جلو خانواده از من دفاع نميكني و مدام و مدام در گذشته زندگي ميكند و حاضر به فراموشي يا گذشت نيست و ... حال من با منزوي شده ديگر با كليه اقوامم قطع رابطه كردم و در هيچ يك از مراسم خير و شر آنها نسيتم و بسيار آزار ميكشم و همسرم هم هر دفعه به هر بهانه اي نميخواهد با خانواده من رفت و آمد كند كه من بسيار ناراحتم و نميتوانم ديگر اين وضيعت را كنترل كنم و قطع رابطه باشم بخصوص اخيرا كه در چند نوبت از اقوام نزديك برحمت خدا رفتند يا ازدواج نمودند و ... من ديگر نمدانم چه كنم و بتنهايي نميتوانم در مراسمها حاضر باشم و همسرم هم هر دفعه ميگويد آنها مرا اذيت ميكنند و در حالي كه در حال حاضر اين يك سو تفاهم است و من هر چقدر به خانواده ام ميگفتم كه با زنم مهربان باشيد و درشت گويي نكنيد حتي در صورت بي احترامي از طرف وي نميشد ولي در حال حاضر خانواده ام خودشان را مطلقند كنار كشيدند و من ديگر مستاصل شده ام لطفا راهنمائي بفرمائيد

    در این مورد بهتر از هر کسی میدونید رابطه همسر شما با خانوادتون به این سادگیا بهبود پیدا نخواهد کرد

    پس برای جلوگیری از تنش بیشتر بهتره مدتی شما به تنهایی با خانواده خودتون رفت و آمد کنید و اینقدر حساس برای آشتی دادن نباشید

    به قول دوستمون باید زمان بگذره و این تنش ها از تب و تاب بیفته تا زمینه برای آشتی دوباره برقرار بشه

    البته بهتر از هر کسی میدونید با چنین گذشته ای نباید انتظار معجزه داشت مگر اینکه دو طرف از این شرایط خسته شده باشند
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : عدم ارتباط همسر با خانواده

    سلام

    دوست عزیز 13 سال گذشته و هنوز حرفای گذشته زیرو رو میشه .

    اگر هریک از طرفین میتونستن فراموش کنن تا الان فراموش میشد .

    پس تلاش نکنید که رابطه ی همسرتون با خانوادتون به طور کامل بهبود پیدا کنه بلکه زندگیه خودتون رو دو دستی بچسبید که از دستتون نره .

    با همسرتون بشینید صحبت کنید

    بشینید و سنگاتونو وا بکنید

    بهش بگید من نمیتونم به طور کامل قطع رابطه کنم با خانوادم

    احترام حکم میکنه که در مراسمات حضور داشته باشم

    به تو هم هیچ اصراری نمیکنم که بیای یا نیای

    اگه راحت نیستی و دوست نداری نیا هیچ اشکالی نداره و درکت میکنم که معذب باشی

    اگه راحتی بیا ولی باید قول بدی یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه ، هرچی گفتن نشنیده بگیری ، هرکاری کردن نادیده بگیری و تو خونه نیاریش با خودت اون حرفا و گلایه هارو چون خودمم میدونم حرفاشون درست نیست پس با تکرار کردنشون اعصاب خودتو خورد نکن


    دوست عزیز اینکه این مشکل تا الان حل نشده یک مقداریش بخاطر اینه که نتونستید مدیریت کنید مشکلتون رو

    آقایون کارشون یکم سخت میشه اینجور مواقع که هم باید خانواده ی خودشون رو راضی کنن هم همسرشون رو و این به مهارت مدیریت شما بستگی داره


    از الان به بعد تلاشتون رو بکنید که حلش کنید این ماجرارو که با هر مراسمی شما بهم نریزید .

    همسرتون نمیتونه شمارو منع کنه از دیدن خانوادتون ولی به شرطی که تو گوشتون نخونن و شمارو علیه همسرتون پر نکنن

    شماهم نمیتونید همسرتون رو وادار کنید که ارتباط داشته باشه با خانوادتون چون زخم زبون و ناراحتیای بعدش خیلی یه زن رو از نظر روحی اذیت میکنه .

    پس خودتون به تنهایی برید

    و سعی کنید همسرتون رو هم همیشه آروم نگه دارید ، اینکه بهش بگید میدونم خانوادم بهت بد کردن ولی مهم ما دوتا هستیم که نباید بزاریم شیرازه ی زندگیمون از هم بپاشه ، نباید بزاریم آرامشمونو هیچ کسی بهم بزنه و ...

    این مشکل رو طوری حل کنید و به حد تعادل برسونیتش که نه شما عذاب بکشید نه همسرتون .

  11. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30736
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    ببخشيد چطوري و از كجاي سايت ميتوانم تاپيكهاي شمارا ببينم و پيگيري كنم

  13. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عدم اعتماد به نفس و درماندگي در موضوع ارتباط با اقوام

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahseba6588 نمایش پست ها
    ببخشيد چطوري و از كجاي سايت ميتوانم تاپيكهاي شمارا ببينم و پيگيري كنم
    تاپیکهای کاربر آراد

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عدم ارتباط همسر با خانواده

    یعنی شما قبول دارین که خانواده تون به همسرتون بی احترامی میکنن؟
    پس چرا اصرار دارین نشنیده بگیره و جورب رفتار کنه که انگار اتفاقی نیفتاده؟
    به نظر من تا وقتی نتونستین روابط همسر و خانواده تون رو مدیریت کنین، وارد رابطه مجدد نشین، حتی به تنهایی.
    چون وقتی اینقدر تحت تاثیر حرفهای خانواده تون هستین، اثر بدی روتون میذارن و شما هم اونو به خونه منتقل میکنین. در نتیجه با اینکه همسرتون با اونها رابطه ای نداره، ولی مشکلات به قوت خودش باقی می مونه.
    هر وقت یاد گرفتین حریم خانوادگیتون رو حفظ کنین و اجازه دخالت و بی حرمتی دیگرون رو به همسرتون ندین، اونوقت میتونین برای رابطه مجدد تلاش کنین.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد