نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: بی توجهی نامزدم

5459
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی توجهی نامزدم

    با سلام
    مدتی هست که من از نامزدم دلخورم و این موضوع خیلی من رو ناراحت کرده. دلیل دلخوری ها و ناراحتی های من،تنها بی توجهی اوست. با هر روشی که توانستم گفتم که از او دلخور هستم؛ زیرا به بودنش، محبتش و هم صحبتی او نیاز دارم اما تنها پاسخِ او به من سکوت است. هر بار که در این باره با او صحبت میکنم موضوع حرف را تنها با گفتن " اینجوری نیست عزیزم" عوض کرده. این رفتار او بسیار مرا آزرده کرده که گاها دلم خواسته تلافی کنم.
    هر بار این بی توجهی های او را به قول معروف زیر سیبیلی رد کردم و به روی خودم نیاوردم او نیز بارها عذرخواهی کرده اما تغییری بوجود نیامده. زمانی که تصور میکنم در اوج خوشحالی هستیم و همه چیز خوب پیش میرود، بی توجهی میکند و خوشیمان را نابود میکند و این عمل او مرا روزها به هم میریزد و باعث می شود از او فاصله بگیرم. بیشتر اوقات احساس تنهایی می کنم زیرا هیچ گوشی برای شنیدنم و هیچ چشمی برای دیدنم نیست. برخی اوقات احساس می کنم دیگر دوستش ندارم و گاهی از دوست داشتنش نفسم بند می آید. دیگر من چه کنم؟؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    سلام
    خوب شما تازه نامزد کردید و اینو نگفتید که قبل از ازدواج شناختی از نامزدتون داشته اید یا نه ...ولی خوب چیزی که مشخص هست اینه که نامزدتون ابراز علاقه را بلد نیست . شما بررسی کنید روابط عاطفی در خانوادشون به چه صورته. یعنی مادر و پدرش چطوری با هم صحبت میکنن. ایا اعضای خانواده ابراز علاقه یا احساساتشان را راحت بیان می کنند یا نه زندگی سردی دارند .
    موضوع شما بعید میدونم با توجه به اینکه میگید از شما به خاطر رفتارش عذرخواهی میکنه خیلی بزرگ باشه مگر اینکه شما یواش یواش بزرگش کنید.
    نامزدتون ممکن است ابزار محبت را توی خانواده یاد نگرفته باشه و طبیعتا بلد نیست که به نظرم با دعوا و ناراحتی وضعیتتو بدتر میکنی .
    رفته رفته محبت بیشتر میشه. به قول معروف تب تند زود میخوابه دنبال عشق اتشین از اول رابطه نباش مطمئن باش محبتی که کم کم و ذره ذره ایجاد بشه خیلی بهتره.

  3. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1080
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    عزیزم خیلی ناراحت نباش اکثر مردم همینطورین. به هر حال توی هر خونه ای اختلاف سلیقه و دلخوری هست ولی مهم اینه که بتونی باهاش کنار بیای و تسلیم نشی. منم شوهرم رو خیلی دوست دارم بعضی وقتا بین ما هم این بحث ها پیش میام و اگه قهری هم بوده همیشه من بودم که توی آشتی پیش قدم شدم. زیاد ناراحت نباش مردها اکثراً توی ابراز احساسات و این طور مسائل کمی ضعیف هستن و شایدم کمی مغرور. متأسفانه همیشه خانوم ها هستن که باید تحمل کنن.

  5. 3 کاربران زیر از amish بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    ضمن تشکر از راهنمایی های شما عزیزانفکر میکنم لازم باشه که بگم خیلی وقت هست که رفتارهامون از حالت عادی و معمولی هم بسیار فاصله گرفته. به حدی احساس میکنم ازش دور شدم که در خلوت خودم ساعت ها جمله ها را سر هم میکنم تا وقتی همدیگه رو دیدیم با او در میان بگذارم اما به هنگام رو در رو شدن نمی توانم هیچکدام از آنها را به زبان بیاورم، هیچ اشتیاقی در او برای شنیدن نمی بینم. تمام مکالمات ما به هنگام بیرون رفتن که گاها 1.5-2 ساعت طول می کشد در حد 100 کلمه است و بیشترِ زمانی که در کنار هم هستیم در سکوت مطلق باهم بودن را میگذرانیم...من حرف هایم را با چه کسی باید در میان بگذارم پس؟ چه کسی باید جوابگوی احساسات من باشد؟؟؟من تمام شرایط و موقعیت او را درک میکنم،خواسته ای از او ندارم تنها 1 همراه و هم صحبت می خواهم اما ...

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    سلام عزیزم به نظرم هرکس شیوه خاص ابراز احساسات خود را دارد و اگر ایشون اونطور که شما دوست دارین واکنش نمی دن شاید بخاطر همین شیوه خاص ایشون باشه ولی اگر فکر میکنید که با تمذم تلاشی که میکنید نمی تونین این شیوه روبپذیرین بهتره روراست از ناراحتیتون در اینباره باهاشون صحبت کنید و بخواین که شیوه شونو عوض کنن و حتی می تونید بهشون کمک کنید برای یاد گرفتن مهارتهای ابراز احساسات به شیوه های دیگه که باعث دلخوری شما هم نشه

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  8. 2 کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    به هر طریقی که تونستم این موضوع رو بهش گوشزد کردم، با تمام احساسم بهش گفتم که دوستش دارم و تنها چیزی که ازش انتظار دارم توجه کردن بمن و وقت گذاشتن برای من هست. اما متاسفانه باز هم کارساز نبوده.
    هرچقدر که میگم دلیل این کار یا رفتارت چی هست جوابی ندارد. شرایطمون جوری هست که نمی دانم باید بهش زنگ بزنم یا اینکه منتظر باشم تا او بمن زنگ بزند؛ من اس ام اس بدم یا منتظر باشم بعد از کارش و در زمان استراحت با من تماس بگیرد.

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1215
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    21
    تشکر شده 56 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    با سلام به نظر من شوهرت مشكلى نداره طبيعت مردا اينجوره كه مثل زنا نميتونن همدردى كنن توجه ازنظر مردا يعنى وسايل راحتى و رفاه رو فراهم كردن وقتى با يه مرد درد دل ميكنى اون دنبال راه حله ولى تو دلت همدردى ميخواد اينكه دركت كنه به زبون بياره ولى اون ياد كرفته درسكوت دنبال راه حل باشه مطمئن باش دوستت داره فقط دنياش با تو فرق داره از رفتاراش مردانه قضاوت كن نه دخترانه مردا زياد حرف نميزنن مثل زنا مردا توجهشون رو بيشتر عملى نشون ميدن نه با حرفاى عاشقانه مردا كلى فكر ميكنن ولى زنا به تموم جزئيات فكر ميكنن مردا دوس ندارن وقتى سركار هستن مدام با زنشون مكالمه داشته باشن سعى كن تفاوتهاى اخلاقى و رفتارى زن و مرد رو بيشتر بخونى

  11. کاربران زیر از شادى بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    من این موضوع رو کاملا درک میکنم. هیچوقت سعی نکردم کنترلش کنم یا امر و نهی کنم یا اینکه مثله مامان ها باهاش برخورد کنم. اما خب حداقل اونم باید منو درک کنه یا نه؟
    راستش فکر کنم خرابکاری کردم... بازم ازش خواستم که به من توجه کنه و اینبار گفتم که خیلی ازش ناراحتم و اون هیچ کاری واسه بهبود رابطمون نمی کنه و یک مقدار هم درد دل زیادی... کلی گله کردم
    فکر کنم دیگه دوستم نداره... 2 روزه که بهم زنگ نزده... خیلی ناراحتم...
    حالا چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    3
    تشکر شده 31 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    دنیای عزیزم...نمیدونم چند سالته نمیدونم چند وقته شوهرتو میشناسی...اما باید بهت بگم این دوره ها تو زندگی هرکسی ممکنه پیش بیاد حتی تو دوران نامزدی که انتظار میره زندگی خیلی عاشقانه باشه...من خودم هم این دوران رو تجربه کردم احساس میکردم نامزدم بهم بی توجه شده دوسم نداره و هزار تا چیز دیگه میومد تو فکرم..اما وقتی من داشتم به این چیزا فکر میکردم اون به فکر آیندمون بود..
    ببین مردا مثل ما زنا نیستن که وقتی خوشحالن جیغ بززنن ذوق کنن.وقتی هروقت به شوهرم هدیه میدم یا یه کار سورپرایزانه میکنم انتظار داشتم جیغ بزنه محکم بغلم کنه کلی ازم تشکر کنه...کاری که همیشه اگه اون سورپرایزم میکرد خودم انجام میدادم اما.......اما.....اما..... مردا اینجوری نیستن شاید خیلی بیشتر از من خوشحال میشد از اینکارم اما مدل خوشحالیش با من فرق داره چون من یه زنم!! اون یه مرد!!!
    اگه گاهی بهت بی توجه میشه!!مطمئن باش فکرش مشغوله مطمدن باش یه مرد خیلی دغدغه های بیشتری نسبت به یه زن داره!!!!یه زن روزی هزار بار به ست کردن لباساش و مدل موهاشو و آرایشو غذا درست کردنو در درجه آخر به درس و کار فکر میکنه اما یه مرد هیچوقت به این فکر نمیکنه فلان جا که رفتم چی بپوشم!!!!!!خودتو با اون مقایسه نکن....
    فکر میکنم رابطتون داره یکم یکنواخت میشه.....شاید حق با تو باشه و اون بی تفاوت شده اما ....یکی باید باشه که سر ذوق و شوق بیاردش...پس تو باید اینکارو بکنی...یه تنوع ...یه کار نو....اصلا انقدر بهش گوشزد نکن که تو بی توجه شدی....چون تجربه کردم بهت میگم ...منم هر روز بهش میگفتم بهم بی توجهی اما اونم میگفت اینجوری نیست عزیزم...این اونو حساس تر میکرد و کم کم این جمله برای نامزدت عادی میشه!!!دیگه این جمله رو تکرار نکن...یه چیزی رو هم بدون وقتی یه بی توجهی میبینی بیشتر حساس میشی و همه کاراشو به بی توجهیش نسبت میدی...اگه دوست نداشت نمیومد دنبالت پس این فکرارو از سرت بیرون کن.... اینم بدون زنا دوست دارند محبت و عشق و علاقه زبونی باشه روزی هزار بار بشنونن اما مردا اینطوری نیستن دوست دارن زنشون تو عمل اینو پابت کنه بخاطر همینم فکر میکنه توام اینجوری دوست داری....
    اینکاراو بکن
    1) ما زنا و مردا باید بدونیم که باهم متفاوتیم نه اینکه مشکل داریم فقط متفاوتیمم!!!! بهت توصیه میکنم کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی رو بخونی
    2)این جمله هارو دیگه بهش نگو...بی توجهی دوسم نداری و..و...و....
    3)یه تنوع تو زندگیتون ایجاد کنه نمیدونم چی خودت بهتر میدونی.... مثلا تو وقتای فراغتتون یه سرگرمی جدید حتی شده یه بازی مسخره و بچگونه...وقتی باهمید راجع به چیزایی حرف بزن که میدونی بحثای مورد علاقشه...بزار تشویق بشه به حرف زدن باهات...
    4) محبت....مردا تشنه ی محبتند...حتی تو بدترین شرایط...که خودت ناراحتی
    اینم بدون مردا خیلی ساده اند این ما زناییم که پیچیده ایم.
    و اینکه این یه دورستو مطمدن باش میگذره.
    امیدوارم خوشحال و خوشبخت باشی.

  14. کاربران زیر از راحیل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    راحیل جون!
    هرکاری که فکرشو کنی کردم
    هر سال تولدش سورپرایزش کردم، هر چیزی که میدونستم باید انجام بدم رو انجام دادم
    من درک میکنم که اون الان تو شرایطِ خوبی نیست اما خب من فقط یه ذره توجه ازش خواستم...
    هیچ سالی روز تولدم کنارم نبوده... بغض میکنم ،تو خودم میریزم، سیستم دفاعی بدنم هم کم آورده. با کوچکترین اتفاق و ناراحتی مریض میشم...
    میترسم از همه چیز...
    باورامو از دست دادم
    به عشق اعتقادی ندارم دیگه...
    نمیدونم دوستش دارم یا نه، اون منو دوست داره یا فقط عادت کرده به بودن من...
    هر بار احساس میکنم این دفعه آخری هست که میبینمش...
    الان حدود 2 ماه هست که ندیدمش... احساس غریبی میکنم باهاش...
    چه جوری بعد از این همه مدت نبودنش وقتی باهاش روبه رو میشم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیوفتاده... بخاطر دلخوریم میترسم باهاش روبرو شم...
    از ترسِ اینکه مبادا چیزی بگم که احساس کنه بازهم میخوام گله کنم آخرین باری که با هم رفتیم بیرون هیچ حرفی نزدم باهاش. فقط با هم احوالپرسی کردیم...
    به این میگن زندگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    3
    تشکر شده 31 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    دنیا جان.... با این وجود باید بهت بگم...به نظر من با یه روانشناس مشورت کن.....نه تو همچین جای مجازی عزیزم برو حضوری با یه روانشناس مشورت کنن ببین نظر اون چیه....
    خب هربار سوپرایز کردنم تکراری میشه نزار همیشه عادت کنه به این کارات.

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    سلام .

    دنیا جان .بشین باهاش قشنگ صحبت کن . بگوش این رفتارات داره منو عذاب میده منو خسته کرده . ببین دلیلش چیه . ببین دلیل این سرد بودنش و سکوتش چیه ؟

    اونوقت قضاوت کن .بلکی مشکلی داره و چون تاحالا ازش نپرسیدی حرفی نزده ؟

    توهمچین مشکلات و رابطه هایی . آدم بخاطر عشقش تاجایی میتونه تحمل کنه .خوب. باید بشینی باحرف زدن مشکلتو باهاش حل کنی .وگرنه خودتو نابود میکنی . هی بگی عیبی نداره .هی بگی میگذره .و.... هیچی رو عوض نمیکنه فقط خودتو داغون میکنی .

    قبول داری حرفامو ؟ حالا میخوای چکار کنی ؟ تصمیمت چیه ؟

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    آره امین
    حرفاتو متوجه میشم اما حرف زدن در موردش فکر نکنم فایده ای داشته باشه
    چون هر بار که کلی حرف رو 1000 بار تمرین میکنم که بهش بگم، به هیچ عنوان نمیتونم بهش بگم اصلا انگار بلد نیستم حرف بزنم...
    بعدشم اون جوری رفتار میکنه که انگار بهم میگه تمومش کن،حوصله ی شنیدن ندارم... وقتی دستمو میگیره تمام ناراحتیام از یادم میره انگار نه انگار که اتفاقی افتاده...
    هیچ وقت سعی نکردم مشکلاتی که قبل داشتیم رو پیش بکشم. وقتی با وجود تمام ناراحتیام دستمو میگیره و 1 کلمه حرف میزنه انگار آب ریختن رو آتش و منم سعی میکنم فراموش کنم اما این فراموشی فقط واسه 1-2 ساعت هست و بعد باز هم بی توجهی و تنهایی شروع میشه. اما این مدت که ندیدمش خیلی منو ناراحت کرده اصلا سعی نکرده واسه من وقت بذاره... 2ماهه که نیست...
    من اصلا واسم مادیات مهم نیست، هیچ وقت توقع کادو یا چیزای دیگه رو نداشتم ازش فقط میخوام بهم توجه کنه و با هم خوشحال باشیم... خوشبختی از نظر من شاد بودن در کنار هم هست... من میخوام خوشبخت باشم
    همین...

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    سلام .

    دنیا جان .تمام حرفاتو قبول دارم . ولی آخه تا کی ساکت بشی و تحمل کنی ؟ آخرش برای اینکه بتونی زندگی کنی و شاد باشی و از همه مهمتر با آرامش زندگی کنی .باید این مشکلاتو حل کنی ؟

    آدم وقتی ازرفتاری .دیگه خسته میشه .هزاربارم که شوهرش دستشو بگیره فایده نداره .چون دلش ناراحته .دیگه تحملش تموم شده . یه جوری مثلا اعتراض خودشو نشون میده ( مثلا میگش دستمو ول کن . از وضعیت زندگیمون خسته شدم .اینجوری فایده نداره) که اونم یه خورده جدی تر خودشو بگیره و ببینه چی داره شمارو اذیت میکنه . منظورمو میفهمید . نه اینکه از خونه بزنید بیرون یا خونه پدرتون برید . فقط درحد اعتراض جدی

    شما نظرتون چیه الان ؟

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    آره!
    دقیقا باید 1 چنین اتفاقی بیفته اما در صورتی که کارساز باشه...
    واقعا دلم آرامش میخواد، زندگی میخواد
    تنها میتونم امیدوار باشم اما همواره ناراحتم از این وضعیت...
    نمیدونم کی میتونم شاهزاده رو ملاقات کنم و ایشون واسه من وقت دارن...
    امیدوارم که این بار جوابی واسه رفتارش داشته باشه و همه چیز خوب پیش بره...

  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    به نظرتون چه جوری سرِ صحبت را باهاش باز کنم تا سعی کنیم باهم مشکلات رو حل کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    مثلا وقتی که میاد و تنها هستید . بگوش ( بیا باهم کمی حرف بزنیم . من یه مشکلاتی دارم . و...بعدش قشنگ بهش بگو و صحبت کن ) نگا دنیا جان هیچی مثل صادقانه حرف زدن و بیان کردن مشکلات نیست . مطمن باش . وقتی مشکلت ایشالا حل شد . اونوقت به خودت میگی .چقد خرم( شوخیدم .ببخشید. چقد گلم) که قبلا .یا از اون اول ننشستم اینجوری باهاش حرف بزنم و مشکلمو صادقانه بگم و حل کنم .

    شوهرته . غریبه خو نیست . به شوهرت مشکلتو راحت نگی پس میخوای به کی بگی ؟ اگه نتونی حرفتو قشنگ به شوهرت بزنی .پس میخوای به کی بزنی ؟ یعنی محرم تر از شوهرت به خودت تو زندگیت هست ؟ یه خورده فکرکن دنیا جان

    ایشالا مشکلت حل میشه

  23. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1109
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    18
    تشکر شده 12 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    من واسه حرف زدن با اون مشکلی ندارم اما اون هست که حوصله ی شنیدن نداره...
    متوجه میشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بزرگترین زجرم اینه که دارم با نگفته هام زندگی میکنم...
    اون دلش نمی خواد چیزی بشنوه... منم که گاهی به زور حرفامو میزنم مدام میگه گله نکن...
    دارم سعی خودمو میکنم که بالاخره به 1 نحوی باهاش حرف بزنم اما امیدوارم که بشه...
    بعد از 2 ماه دیدمش اما فقط 20دقیقه... تا چشم باز کردم که بفهمم و ببینمش دیدم که خونه هستم...
    کلی گریه کردم... تنها کاری که ازم بر میومد تو اون شرایط...
    روزگار من این شده...

  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2022
    شماره عضویت
    48440
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با احساسم چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیا نمایش پست ها
    راحیل جون!
    هرکاری که فکرشو کنی کردم
    هر سال تولدش سورپرایزش کردم، هر چیزی که میدونستم باید انجام بدم رو انجام دادم
    من درک میکنم که اون الان تو شرایطِ خوبی نیست اما خب من فقط یه ذره توجه ازش خواستم...
    هیچ سالی روز تولدم کنارم نبوده... بغض میکنم ،تو خودم میریزم، سیستم دفاعی بدنم هم کم آورده. با کوچکترین اتفاق و ناراحتی مریض میشم...
    میترسم از همه چیز...
    باورامو از دست دادم
    به عشق اعتقادی ندارم دیگه...
    نمیدونم دوستش دارم یا نه، اون منو دوست داره یا فقط عادت کرده به بودن من...
    هر بار احساس میکنم این دفعه آخری هست که میبینمش...
    الان حدود 2 ماه هست که ندیدمش... احساس غریبی میکنم باهاش...
    چه جوری بعد از این همه مدت نبودنش وقتی باهاش روبه رو میشم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیوفتاده... بخاطر دلخوریم میترسم باهاش روبرو شم...
    از ترسِ اینکه مبادا چیزی بگم که احساس کنه بازهم میخوام گله کنم آخرین باری که با هم رفتیم بیرون هیچ حرفی نزدم باهاش. فقط با هم احوالپرسی کردیم...
    به این میگن زندگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تقریبا منم شرایط مثل تو رو دارم
    همسرم روزای خاص و مهم کنارم نیس
    دو سه روزی یک بار به زور زنگ میزنه
    منم نامزدم خیلی اهل درد و دل و ابراز احساسات نیس

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. بی توجهی همسر و عدم ابراز علاقه
    توسط parry در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 04-01-2015, 01:08 AM
  3. قابل توجه افراد حساس
    توسط farokh در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 07-20-2014, 05:33 PM
  4. توجه همسرم به مادرش
    توسط minahosseinzadeh در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 05-24-2014, 08:02 PM
  5. سرما نمی تواند عامل درد کلیه باشد!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-30-2014, 11:08 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد