نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: خاطرات تلخم آزارم میده

1075
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28860
    نوشته ها
    199
    تشکـر
    135
    تشکر شده 155 بار در 105 پست
    میزان امتیاز
    8

    خاطرات تلخم آزارم میده

    سلام دوستان.

    به راهنماییهای خوبتون نیاز دارم.

    من توی گذشته م از کودکی تا الان اتفاقات ریز و درشت تلخ زیادی رو از سر گذروندم.

    البته توی همشون خدا کمکم کرده و با تکیه بر منطقم یا تونستم حلش کردم یا باهاش کنار اومدم اما ضربه های روحی زیادی بهم وارد شده و آثار عمیقی درونم به جا گذاشته.

    تا الان بارها با خودم کلنجار رفتم و سعی کردم خودمو متقاعد کنم تا تمام اون اتفاقات رو با خودم حل کنم و به خاطراتم بسپرم و بزارمشون کنار و دیگه بهشون فکر نکنم اما انقد اذیت شدم و انقد درد عمیقی از روزهای تلخم تو قلبم حس میکنم که نمیتونم بهشون فکر نکنم.

    گاهی یهویی وسط حال خوبی که دارم ممکنه در عرض یک ثانیه یه کلمه ای بشنوم یا یه چیزی ببینم که منو یاد اون خاطرات بندازه٬ همین کافیه تا حالمو از این رو به اون رو کنه و حسابی به همم بریزه و به راحتی کل روزمو خراب کنه.

    متاسفانه احساسی بودن بیش از حدم باعث تشدید این حالت میشه.

    گاهی فک میکنم چقد خوب میشه اگه بتونم هیپنوتیز بشم تا همه چیو فراموش کنم و دیگه هیچی یادم نیاد. اما خوب یه جوراییم میترسم از اینکار.

    به نظر شما دوستان چیکار میتونم انجام بدم تا این حالتا حداقل کمتر بیاد سراغم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : خاطرات تلخم آزارم میده

    ببین برای فراموش کردن یه خاطره سعی کن اونو به یکی بگی یا روی کاغذ بنویسی تا از ذهنت خارج بشن یکی از مزیت های داشتن دفتر خاطرات همینه که ذهنتو ازون افکار خالی میکنه اگه بتونی پیش یه مشاور بری و درمورد تک تک اون ناراحتیات بهش بگی یا اینجا مطرحش کنی یا به خواهرت یا دوستات بگی کم کم از اسارت اون خاطرات رها میشی بعضی وقتا ما دنبال راه حل برای اون مشکلات نیسیم فقط میخوایم ازون افکار خالی بشیم .
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  3. 3 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28860
    نوشته ها
    199
    تشکـر
    135
    تشکر شده 155 بار در 105 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خاطرات تلخم آزارم میده

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    ببین برای فراموش کردن یه خاطره سعی کن اونو به یکی بگی یا روی کاغذ بنویسی تا از ذهنت خارج بشن یکی از مزیت های داشتن دفتر خاطرات همینه که ذهنتو ازون افکار خالی میکنه اگه بتونی پیش یه مشاور بری و درمورد تک تک اون ناراحتیات بهش بگی یا اینجا مطرحش کنی یا به خواهرت یا دوستات بگی کم کم از اسارت اون خاطرات رها میشی بعضی وقتا ما دنبال راه حل برای اون مشکلات نیسیم فقط میخوایم ازون افکار خالی بشیم .
    سلام.ممنون از پاسخت .قبلا یه بار پیش مشاور رفتم اما نتونستم باهاش خیلی راحت باشم و همه حرفامو اونجور که میخوام بگم . فک کنم واسه همین نتونست زیاد کمک کنه یه کم یه مدت بهتر بودم اما باز دوباره حالم همینجوری بود.در مورد دفتر خاطراتم که اصلا٬ نمیخوام به هیچ عنوان یه وقت حرفامو کسی از اطرافیانم متوجه بشه. به همین دلیلم اصلا نمیشه با کسانی که میشناسمشون حرف بزنم.اینجام راستش چون یه وقتایی میبینم بعضیا تو نظراتشون به جای راهکار انرژی منفی میدن ترجیح میدم چیزی نگم.اما موافقم با حرفت و احتمالا دوباره برم پیش مشاور.

  5. 2 کاربران زیر از asemun بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31363
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خاطرات تلخم آزارم میده

    من از حدودا چهار سال پیش دچار چند بار شکست عشقی شدم که حاضر به باور هیچ کدوم از اونا نیستم حتی پیش مشاور و روانپزشک رفتم و به خاطر فشارهای عصبی الان به دستور پزشک از دارو استفاده می کنم. نمی تونم فراموش کنم که چطور بهم خیانت شد بعد از گذشت چهار سال بعضی وقتا به فکرم میاد و به کلی داغونم می کنه. چطور امکان داره دختری که بهت ابراز علاقه می کنه جلو چشات گریه می کنه و دستشو میزاره روی قرآن میگه بیا به همین قرآن قسم بخور و بگو که همیشه با من می مونی بعدش یه هفته غیبش می زنه و دوستات بهت میگن که ازدواج کرده! مگه الکیه?

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خاطرات تلخم آزارم میده

    نقل قول نوشته اصلی توسط حمید علمشاهی نمایش پست ها
    من از حدودا چهار سال پیش دچار چند بار شکست عشقی شدم که حاضر به باور هیچ کدوم از اونا نیستم حتی پیش مشاور و روانپزشک رفتم و به خاطر فشارهای عصبی الان به دستور پزشک از دارو استفاده می کنم. نمی تونم فراموش کنم که چطور بهم خیانت شد بعد از گذشت چهار سال بعضی وقتا به فکرم میاد و به کلی داغونم می کنه. چطور امکان داره دختری که بهت ابراز علاقه می کنه جلو چشات گریه می کنه و دستشو میزاره روی قرآن میگه بیا به همین قرآن قسم بخور و بگو که همیشه با من می مونی بعدش یه هفته غیبش می زنه و دوستات بهت میگن که ازدواج کرده! مگه الکیه?
    سلام

    واقعا متاسفم حتما خیلی حالتون بد شده

    البته این تاپیک متعلق به شخص دیگه ای هست

    و شاید دوستان نخونن پست شما رو

    بهتره یه تاپیک جدا بزنید و با عنوان مناسب

    اونجا دوستان بهتون پاسخ میدن

  8. 3 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد