نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: درگیری های ذهنی

1079
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1135
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    8
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    درگیری های ذهنی

    سلام .خسته نباشید.
    من یک جوان 17 ساله هستم که آرزو های زیادی دارم اما ذهنیات منفی زیادی هم دارم.مشکلات و عیب های زیادی دارم که مرتب به خودم تذکر میدم که اگر میخوام موفق بشم باید اصلاحشون کنم اما نمیتونم. یکی از بزرگترین مشکلاتم هم اینه که نمیتونم به راحتی تصمیم بگیرم.تصمیم گیری برای من سخت ترین کاره.نمیدونم چیکار باید انجام بدم و فکر میکنم که بیشتر مشکلاتم هم به خاطر همین موضوع هست.

    یکی دیگه از مشکلاتم اینه که دوست دارم انسان مفیدی در جامعه باشم اما فکر میکنم اینطور نیستم.من تمام وقتم پر هست و تلاش میکنم اما به نظرم اون چیزی که میخوام نیستم.(این در حالی که خیلی از هم سن و سالان من تلاش من رو ندارند و تقریبا در سطح من هستند.و همیشه هم خوش میگذرونند).

    من به رشته های زیادی علاقه داشتم مثل ورزش .نویسندگی.کشاورزی.صنایع شیمی.ادبیات وکلا علاقه هام زیاد بود.اما رشته ی گرافیک رو انتخاب کردم.رشته ام رو هم خیلی دوست دارم و سال سوم هستم اما هنوز گاهی فکر میکنم که نکنه راهم رو اشتباه انتخاب کردم و تصمیمم اشتباه بوده. شاید اگه میرفتم رشته ریاضی و تمام سعی ام رو با وجود اینکه اونقدر ها علاقه بهش ندارم براش صرف میکردم و یک محقق یا دانشمند و.... میشدم بهتر بود یا اگه پزشک میشدم و بیماری های لاعلاج رو درمان میکردم شاید خیلی بهتر بود(با اینکه علاقه چندانی به فیزیک و زیست ندارم)

    فکر های زیادی توی سرم میاد و اگر های زیاد دیگه.از طرف دیگه همه ی دوستام و همه اطرافیان بهم میگن بهت نمیخوره گرافیست باشی و بیشتر بهت میخوره ریاضی تجربی یا ادبیات باشی و دوستام هم بهم میگن تو اگه رفته بودی ادبیات موفق تر بودی فقط به خاطر این دوستام این رو میگن چون من گاهی داستان مینویسم و از خواندن شعر لذت میبرم و به خاطر علاقه خانواده ام به ادبیات بیشتر از دوستام از ادبیات سردر میاوردم.اما من خودم قواعد و تاریخ ادبیات رو اونقدرها دوست نداشتم.

    الان گاهی با خودم میگم تغییر رشته بدم برم ادبیات بعد میگم نه برم کشاورزی(چون من علاقه ی تقریبا زیادی به گل و گیاه دارم) بعد میگم برم فیلسوفی چیزی بشم یا پلیس یا رزمی کار یا روانشناس(چون من همیشه میتونم به همه کمک کنم البته به غیر از خودم)و.......

    و همین ها اذیتم میکنه.
    و بیشتر اینکه گاهی فکر میکنم نکنه من گرافیست خوبی نشم و اونی که میخوام نتونم بشم.
    نکنه من خلاقیت و استعداد کافی نداشته باشم.این در حالی که خودم قانون راز رو میدونم اما نمیدونم با این افکارم چکار کنم.
    من برای آینده خودم در زمینه گرافیک برنامه ریزی در ذهنم دارم اما مشکلم اینه که من هیچ وقت برنامه ریزی درست و حسابی توی زندگی ام نداشته ام یا اگه داشتم هم نتونستم بهش عمل کنم.میترسم این برنامه ریزی برای آیند ه ام در رشته گرافیک درست از آب در نیاد مثل بقیه برنامه ریزی هام.باورتون میشه من یک برنامه هفتگی منظم ندارم و وقتی هم دارم نمیتونم بهش عمل کنم؟؟؟؟
    چه برسه به این برنامه که انقدر هم مهمه.....
    من تصمیم گرفتم پیش هنر بخونم و بعد رشته ی تصویر سازی که بهش علاقه ی خیلی زیاد دارم در دانشگاه تهران که بهترین دانشگاه هست قبول بشم با رتبه عالی و بعدهم فوق لیسانس انیمیشن بگیرم و وقتی لیسانس تصویرسازی گرفتم شغل ثابت پیدا کنم و همزمان با فوق لیسانس گرفتنم کار کنم.همه ی اینها خیلی عالیه و من واقعا اینها رو میخوام اما واقعا نمیدونم چیکار کنم؟؟؟آیا میتونم؟؟؟؟اون هم با این وضعم؟؟؟؟این در حالیه که خیلی از بچه های کلاسمون تا این حد برای خودشون برنامه نچیندن.اما اگر برنامه ریزی کنند دیگه تغییرش نمیدن.یکی دیگه از مشکلاتم اینه که من وقتی یک برنامه برای خودم میچینم دوستام تا مدت ها بعد از من برنامشون رو انتخاب نکردن اما وقتی اونها برنامشون رو انتخاب میکنند دیگه توش شک نمیکنند و همون رو اجرا میکنند اما من به دلایلی مثلا این خوب نیست این مشکل توش وجود داره اون رو تغییر میدم و تا مدت ها وقتی اونها در حال اجرای نقششون هستند من هنوز در حال تغییر نقشه هام هستم.
    نمونه اش همین انتخاب رشته ام بوده که قبلا هم گفتم.

    مشکلات و ذهنیات من خیلی زیاده این همه که نوشتم فقط گوشه ای از درگیری های ذهنی من بود.اینها که حل بشه بقیش رو هم بعدا بهتون میگم .با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1135
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    8
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    جواب منو ندادید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1135
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    8
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    احتمالا کسی نمیخواد جواب منو بده.خیلی وقته پیام دادم چرا کسی جواب منو نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    سلام
    به نظر من مشکل شما این هست که هدفهای کوتاه مدت رو نادیده گرفتین و در برنامه ریزیهاتون فقط به هدفهای بلند مدت اهمیت میدید . شما باید اهداف بلند مدتون رو ریز کنید مثلا با تلاش برای موفقیت در امتحانات مدرسه تلاش برای قبولی در آزمون کنکور برای ورود به دانشگاه تهران در رشته دلخواهتون و ... و در نهایت شکستن یک هدف بزرگ و تبدیل اون به هدفهای کوچکتر و در دسترس تر شمارو از سردرگمی در میاره و بعلاوه با موفقیتهایی که در این اهداف کوچک شده بدست میارید انگیزه ای برای ادامه در شما ایجاد میکنه .

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1135
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    8
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    ممنون.اما با مشکلم در تصمیم گیری چکار کنم؟در کل تصمیم گیری برام مشکله . در باره ی هر چیزی.تا جایی که گاهی انقدر کلافه میشم که شانسی یک چیزی رو انتخاب میکنم.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    خواهش میکنم و به نظرمن شما در تصمیم گیری مشکلی ندارید بلکه به پایبندی به تصمیماتتون مشکل دارید وقتی شما مشورت های لازم رو با اشخاص صاحب نظر داشتید و انتخابی انجام دادید حالا زمان پایبندی به اون انتخاب تا جای ممکن هست با تمرکز روی تصمیم انتخاب شده نگرانی و سردرگمیها از بین میره در واقع مثلا اگر شما مشغول به خوب درس خوندن در این رشته ای که انتخاب کردین دیگه ذهن شما فرصت خالی برای تردید پیدا نمیکنه پس پیشنهاد میکنم اگر خوب مشورت کردین و تصمیمتون رو گرفتین در هر موردی با روشی که پیشنهاد کردم شک رو از خودتون دور کنید . قرآن در اینباره راهنمایی میکند « در كارها، مشورت كن! اما هنگامي كه تصميم گرفتي، قاطع باش و بر خدا توكل كن. آل عمران ۵۹.»

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1135
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    8
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیری های ذهنی

    بله درسته بیشتر اوقات من در پایبندی در تصمیم هام مشکل دارم.خیلی منون
    اما گاهی نیز پیش میاد که در تصمیم گیری مشکل دارم.مثلا نمونه اش همین خرید کردن معمولی .معمولا توی تصمیم گیری برای خریدن چیزی میمونم.حتی گاهی شده که در آخر کلافه شدم و همینطوری چیزی رو انتخاب کردم و حتی گاهی هم شده از اون چیزی که خریدم خوشم میومده یا احساس خاصی بهش نداشتم اما در هر 3 حالت خیلی وقت ها شده بعد از گذشت چند هفته با خودم گفتم چه چیز مزخرفی خریدم.
    اگر با خواهرم برم مرتب گیر میده که این چیه میخوای بخری و.... و اگر خودم تنها برم خرید و چیزی بخرم بیام خونه همه بهم میگن این چیه خریدی؟خیلی بده.جنس نداره و......
    هرچند شده که لباسی رو به اصرار خریدم و خوشم اومده اما وقتی اومدم خونه و یک هفته گذشته احساس کردم این لباس مناسب تیپ و شخصیت من نیست و یا حتی جنسش خوب نیست و...
    کلا حتی توی لباس هام خیلی کم هستند که دوستشون داشته باشم.

    حالا این از خریدم بود بقیه چیزها که بماند.....
    ویرایش توسط فاطمه سادات : 12-12-2013 در ساعت 03:17 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد