میدانیم که انسان به دلیل دو ویژگی کاملا اختصاصی، یعنی آزادی و آگاهی با نظام اخلاقی و ارزشی در ارتباط است و به خاطر آن، مسئولیت پیدا میکند یعنی انسان تنها موجودی است که آزاد است و علاوه بر آگاهی که در بقیه موجودات دیده میشود انسان هم خودآگاه و هم این امید است که خداآگاه باشد. بنابراین انسان به زیور اخلاق و نظام ارزشی و انسانی آراسته شده، بخشش با تحمل، گذشت و فداکاری متفاوت است. زیرا در تحمل و گذشت و فداکاری ما به دیگری اجازه میدهیم که کار بد و غلطی انجام بده و به نوعی او را در این کار تشویق میکنیم و متاسفانه در بسیاری از موارد ای بسا تقریبا همه موارد، ریشه این تحمل و گذشت و فداکاری ما، یا در نادانی یا در نیازمندی و یا در نگرانی ما است.بنابراین فرد آگاه توانای خودکفای امن و امان، تحمل گذشت و فداکاری را جز در موارد استثنایی آن هم یک بار به عنوان تنها راهحل و با امید و اطمینان به دگرگونی در فرد و رابطه هیچ زمان دیگری انجام نمیدهد. اما موضوع بخشش، اصولا مربوط به نظام اخلاقی و در چهارچوب و زمینه دیگری است. انسان آزاد و آزاده به این نتیجه میرسد که جهانی که در آن زندگی میکند فقط چند درصد کم آن درست و غلط و خوب و بد هستند. بلکه جهان، جهان تفاوت و اختلاف است و بنابراین آنچه را که در دیگران میبیند تفاوت و اختلاف میبیند تا بد و غلط.
همچنین میدانیم که تعربف دقیق و درست انسان این است که انسان موجودی است ناقص که به سمت کمال حرکت میکند ولی هرگز کامل نمیشود و گر چه در حد و سطح خودش تکمیل میشد یعنی Complete اما کامل یعنی Perfect هرگز نخواهد شد. بنابراین چنین موجودی در مسیر رشد و تکامل خودش همیشه با خطا و اشتباه همراه است و بنابراین انسان نه جایزالخطا که حتمیالخطا است یعنی هیچ انسانی نیست که هر روز خطا و اشتباه نکند. مهم این است که انسان از اشتباه خودش بیاموزد و با آن برخورد درستی داشته باشد تا هم از آسیب به خود و دیگران و هم از تکرار آن جلوگیری کند.
امروز میدانیم که اصولا خمیره حرمت نفس یا عزت نفس یا Self-esteem شفقت و مهربانی است و میدانیم که عنصر اصلی شفقت و مهربانی در بخشیدن خود و دیگران است یعنی کسی که خود را میبخشد دیگران را میبخشد و کسی که دیگران را میبخشد خود را میبخشد. اما بخشش، صفتی است که وقتی به درستی مورد استفاده قرار بگیرد همه فواید لازم را خواهد داشت و با اشکالات و گرفتاریهای تحمل و گذشت و فداکاری، متفاوت خواهد بود. ما برای بخشیدن خود و دیگری باید مراحلی را مورد نظر و توجه داشته باشیم.
اول: اینکه اگر درباره خطا و اشتباه خودمان فکر میکنیم به این نکته توجه کنیم که موضوع اشتباه، همیشه بعدا معلوم میشود یعنی یک ثانیه بعد، یک دقیقه بعد، یک سال بعد من متوجه میشوم که کاری که انجام دادم اشتباه بوده است پس بنابراین عامل زمان همیشه در اینجا مطرح است. اگر به این مسئله توجه کنیم شاید بتوان گفت که باید سراغ آن زمان یا لحظهای برویم که تصمیم گرفتیم و یا آنچنان اشتباهکارانه عمل کردیم . بنابراین برای رسیدن به مرحله درست بخشش، باید دانست که در وقتی که ما اشتباه کردیم و یا احتمالا دیگران، چه علم و اعتقاد و یاوری داشتیم. یعنی اگر به آن علم، اعتقاد و باور خودمان توجه کنیم خواهیم دید که اگر همچنان نیز همان علم و اعتقاد و باور را میداشتیم همان اشتباه را میکردیم و یا اگر دیگران چنین علم و اعتقاد و باوری داشتند آن اشتباه را میکردند. پس بنابراین اگر اشتباهی شده، نتیجه اشکالی بوده که در آن آگاهی، در آن شناخت، در آن علم، در آن اعتقاد، در آن باور، در آن برداشت و دریافت بوده و آن موضوع، موضوع دیگری است.
دوم: در وقتی که ما اشتباه کردیم چه احتیاجات و نیازهایی داشتیم. در بسیاری از موارد اشتباه ما ناشی از احتیاج و نیاز ما است . احتیاج و نیازی که بیش از هر عامل دیگر در زندگی، هم انگیزه و علت را و هم جهت و هدف را میسازد یعنی هیچ موضوع دیگری به اندازه نیاز و احتیاج تعیین کننده ما نیست تا آنجا که به راحتی میتوان گفت بگویید که چگونه نیاز و احتیاجاتی دارید یا چه احتیاج و نیازی دارید و مخصوصا آن را چگونه برآورده میکنید تکلیف روشن است که شما چگونه انسانی هستید. بنابراین در بسیاری از موارد علت اشتباه این است که در آن زمان من چنین احتیاج و نیازی داشتم بنابراین اگر دوباره در همان شرایط و موقعیت قرار بگیرم احتمالا همان اشتباه را خواهم کرد و اگر بیشتر مردم دنیا در همان شرایط نیازمندی قرار بگیرند اشتباه من را تکرار خواهند کرد. پس بنابراین اشتباه شده که شده این موضوع مرتبط به نظام احتیاجات و نیازهای من بوده است.
سوم: در وقت اشتباه چه احساسات، عواطف و هیجاناتی داشتم، چه حالی داشتم و در چه شرایط و وضعیتی از نظر داخلی و درونی بودم به طوریکه اگر دوباره به همان مرحله برسم احتمالا همان اشتباه را تکرار خواهم کرد و اگر بیشتر مردم آن حال را میداشتند احتمالا همان اشتباه را میکردند. شما فردی را دوست داشتید و به خاطر دوست داشتن او همه این کارها را کردید اگر دوباره نیز کسی را دوست داشته باشید چنین میکنید و اگر دیگران نیز کسی را آن اندازه که شما آن فرد را دوست داشتید دوست بدارند مانند شما عمل خواهند کرد. بنابراین اگر ما به بیشتر اشتباهات خودمان و یا دیگران با چنین دقتی نگاه کنیم که در وقت اشتباه، چه علم و اعتقاد و باوری، چه احتیاج و نیازی و چه احساسات و عواطف و هیجاناتی داشتیم غالب اوقات حتی بیش از ۹۰% موارد به این نتیجه میرسیم که اشتباه شده، من اشتباه کردم دوباره در همان موقعیت و شرایط احتمالا این اشتباه را خواهم کرد دیگران نیز به احتمال زیاد چنین خواهند کرد از آنچه که اتفاق افتاده در چهارچوب رفتار انسان و حالات انسانی است و موضوع عجیب و غریبی نیست که من انسان بد و بدکاری نیستم و دیگران نیز چنین هستند.
چهارم: گفتن این مطلب به خود، روشن و مشخص که ای کاش نشده بود اشتباهی صورت گرفته گرچه علل و عواملش را میشناسم ولی امیدوارم و امیدوار خواهم بود که چنین اشتباهی را تکرار نکنم و آن شرایط و موقعیت و روابط، موجب خطاکاری و اشتباه کاری مرا به وجود نیاورد.
اما اگر این اشتباه را در حق دیگری کردم مرحله پنجم، پشیمانی و معذرتخواهی از آن فرد خواهد بود، آن فرد و نه فرد دیگر، نه با خدای خودم نه با سایر بندگان خدا بلکه با خود آن فرد که نسبت به او رفتار ناشایستی انجام دادم. بعد از آن، آمادگی برای جبران خسارت و به نوعی از میان بردن آسیبی که به دیگری زده شده در حد ممکن آن. بنابراین بعد از معذرتخواهی و بیان پشیمانی آمادگی خودم را به جهت جبران همه خسارات اعلام میکنم و در این زمینه آنگونه عمل میکنم که با خاطر آسوده بدانم که هر چه که باید و درست بوده انجام دادم.
پنجم: بخششخواهی و انتظار فراموشی در خود و دیگران است اگر در چنین مرحلهای آن فرد نبخشد احتمالا ما دیگر کاری نه باید و نه میتوانیم انجام دهیم. ما باید مطمئن باشیم که بعد از قبول اشتباه و مسئولیت مربوط به آن، همه اقدامات لازم را با حسن نیت و خوبی به آخر رساندیم.
بنابراین اگر کسی موضوع اشتباه خود و دیگران را با بخشش به پایان برساند آرامشی پیدا میکند حساب گذشته را تسویه کرده صفر میکند و آماده است که رفتار درست و مناسب را از این به بعد داشته باشد. امروزه میدانیم که برخورد نادرست با موضوع اشتباه، ریشه بسیاری از گرفتاریها است.
منبع: وبسایت گفتاره