سلام آقای دکتر
ازاینکه وقت گذاشتید خیلی ممنونم
اما باید عرض کنم شما یه مقدار یه طرفه دارید به موضوع نگاه می کنید، نحوه زندگی کردن من درسته تا حدود زیادی به خودم مربوط میشه ولی خب خونواده هم خیلی نقش داره تو زندگی فرد
دندون قروچه من فقط به خاطر مشکلات خودم نیست، حالا بعضی ها میگن از استرس و اضطرابه بعضیا میگن فشار عصبیه ولی خب واسه کسایی مثل من که زمینه اش رو دارم هر موقع روز آرومی داشته باشم شب هم آروم میخوابم و بدون دندون قروچه
علاوه بر مشکلات زندگی خودم، اختلافات والدینم با همدیگه از همون بچگی باعث استرس و اضطراب در من میشد
و مشکلات دیگه ای که تو خونواده ام بوده
پارسال که برادرم با همسرش مشکل داشت هر روز و شب تو خونه ما بحث و دعوا بود من هم فقط مثل یه هیزم که تو یه آتیش انداخته باشن نظاره گر بودم و میسوختم، همش فشار عصبی همش بحث، همش دعوا، همه این ها روحیه حساس من رو داغون می کرد ، روزها هم باید به مادرم دلداری میدادم، سر این قضیه ترم آخر دانشگاهم معدلم خراب شد، پروژه ام خراب شد، داغون شدم در واقع...
از اون طرف آبروی خونواده ام، زندگی لب مرز طلاق برادرم ، رفتارهای نامناسب همسر برادرم ،فشارهای عصبی پدرم و همه و همه برای من انباشته میشد
کلا زندگی من چند ماه شده بود روزها غصه خوردن شب ها هم تا شب کشیدن دندونام توی هم توی خواب... تو خواب هم آرامش نداشتم...
این بین تنها کاری که از دست من بر میومد فقط کمک خواستن از خداوند بود وقتی دیدم حرف زدن با بقیه کار زیادی از پیش نمیبره همه آرامشم شده بود حرف زدن با خدا و کمک خواستن ازش تا اینکه بالاخره خدا کمک کرد و تا حدود زیادی مشکلشون حل شد، بعد چند ماه تازه فرصت کردم به خودم فکر کنم و بتونم خودم رو پیدا کنم، بعد مدتی هم که اینجا اومدم و شما فرمودید که باید برم پیش روانشناس من قبول داشتم و الان هم دارم ولی کجاست یه مشاور مجرب برای من که باعث آرامشم بشه؟
حرف زدن با مشاور هم واسم شده یه غول بزرگ...
اما خب من نمیشناسم، خیلی از وقتا شروع کارها برام خیلی سخت میشه این مورد هم اینطوری
ولی خب میدونم هر چی زودتر برم به نفعم هست
امروز که داشتم ناهار می خوردم دوباره احساس شکستن دندونم تو دهانم حس کردم و بعد دیدم تراشه های دندونم تو دهنم خورد شدن!
امروز که نشد برم ولی خب فردا اول باید برم دندونپزشکی
دو روزه که دندونم شکسته همش کارم شده حرص خوردن امروز دیگه قلب درد و معده درد هم بهش اضافه شد!
می ترسم چیزی بخورم می ترسم دندونای دیگم هم بشکنن............. این ترس های لعنتی ذره ذره داره داغونم می کنه...
یه نکته دیگم هست من یه روز قبل اینکه دندونم بشکنه یه نخ دندان دستم بود میخواستم این دندونم رو تمیز کنم جلو آیینه نبودم یه لحظه که نخ رو تو دهانم فرو کردم احساس کردم تو دندونم گیر کرد بعد کشیدم ، دندونای من فاصله ندارن و بهم چسبیدن واسه همین من برای نخ کشیدن سختمه همیشه ولی خب اگه دندون من سالم بود با این نخ کشیدن و فشار دادن فکر نکنم باید میشکست، من همیشه مراقب دندونام بودم و از بابت دندون قروچه هم روزایی که استرس داشتم یا شب های امتحان و یا وقتایی که فشار عصبی داشتم سعی کردم قبل خواب آروم بشم بعد بخوابم که دندون قروچه نداشته باشم ولی خب گاهی بوده دست من هم نبوده که کنترل کنم، اینطوری هم نیست که هر شب داشته باشم معمولا شب های امتحان و یا وقتایی که استرس و فشار عصبی دارم اینجوری میشم
تقریبا از ماه رمضان خیلی آروم شدم و چند بار که مادرم پیشم خوابیده میگه که دیگه مثل قبل ها دندون قروچه نداری
بعضی وقتا که چیزی اذیتم میکنه مینویسمش یا با نماز و قران و حرف زدن با مادرم خدا و بقیه سعی می کنم خودم رو آروم کنم و بعد بخوابم، خیلی هم موثر بوده ولی خب میدونم یه مشاور خوب میتونه خیلی کمکم کنه
و یه نکته دیگه میگن جویدن آدامس خیلی بده واسه دندون قروچه چون ماهیچه های دهان رو عادت به ت************ خوردن میده و شب ها دندون قروچه میاره به خصوص برای افراد مستعد
و متاسفانه من گاهی عادت دارم هر روز آدامس میجوم
اون روزی هم که دندونم شکست آدامس توی دهانم بود.
خیلی سخته که تو اوج جوونی این همه درد داشته باشی
اون از قلبم بعد معده ام این هم از دندونم...
تا میام خودم رو پیدا کنم و آروم باشم یه اتفاقی میفته که دوباره آرامشم رو بهم میریزه
مثل اینکه یه خونه رو بخوای از اول بسازی دوباره همه چی آوار بشه روی سرت...
ببخشید طولانی شد
خیلی ممنونم از راهنماییاتون
ای کاش شهر شما بودم و میتونستم حضوری ازتون کمک بگیرم.