سلام من ۲۴ سالمه یه پسرو خیلی دوست داشتم یکسال باهم بودیم خونواده منم کاملا درجریان بودن و روز اول پسره با برادر وخواهربزرگترم راجبه از دواج با من صحبت کرد ومادرشم به مادرم زنگ زد که بیان خواستگاری وچون ما مشکل مالی داشتیم وخونمون ظاهر خوبی نداشت مادرم جواب کرد حالا که یکسال گذشته ما خونمونم عوض شده وضعیت بهتری داریم مادر پسره مخالفت میکنه ونمیاد و پسره هم میگه ما اخلاقامون باهم جور نیست والان بهم هیچ حسی نداره باهم درارتباطیم راهکار میخوام که دوباره احساسشو درست کنم چون خودشم این وقتو داده علاوه براین میخوام اخلاقمونو باهم درست کنم خیلی دوسش دارم سخته که جدا بشم تقریبا دوروز مونده بود که زنگ بزنن وبیان خواستگاری مادرش همه چیو ریخت بهم خیلی نا امیدم