نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: میخواهم دوست صمیمی یا همدم داشته باشم

1837
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31474
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    میخواهم دوست صمیمی یا همدم داشته باشم

    سلام من پسری 19 ساله دانشجوی پزشکی هستم
    مشکل من از جایی شروع شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم هیچ کسو ندارم که باهاش حرف بزنم.نه که ادم منزوی باشم .نه اتفاقا هم اعتماد به نفس خوبی دارم هم دوستای زیاد ولی با هیچکدوم صمیمی نیستم هرکسی یه دوست صمیمی داره یا یه برادر یا یه خواهر یا یه نامزد یا همسر که باهاش راحته و در کنارش ارومه من تقریبا هیچ کسی رو واسه درد و دل کردن ندارم رابطم با خانوادم خوبه ولی مادر یا پدر کسایی نیستن که بشه باهاشون در مورد همه چی حرف زد من دوس دارم یه نفرو داشته باشم که بهش بگم از چی خوشم میاداز کی بدم میاد یا مثلا امروز روز خوبی بود و.... هر چقد تلاش میکنم رابطمو با دوستام صمیمی کنم اما بازم این رابطه منو اروم نمیکنه بابا ادم باید حد اقل با یییییه نفر احساس ارامش کنه؟
    دارم امیدمو از دست میدم کسی که تو زندگیش هیچ کسو (به جز پدر و مادر) از ته دل دوس نداره به معنی واقعی کلمه تنهاست
    دیگه کم اوردم چیکار کنم

  2. 4 کاربران زیر از ...sahand... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تنهایی آزار دهنده

    سلام
    چیزی که من می دونم اینه که هر چقدرم آدم اطرافت باشن و هر چقدرم دوستان رنگ و وارنگ داشته باشی و حتی همسر بازم یه سری مواقع هست که باید تنها باشی و تنهایی بار یه سری چیزها رو به دوش بکشی بدون اینکه کسی باشه که حتی درک کنه شرایط رو. منم هم سن شما که بودم خیلی به این جور چیزها فکر می کردم ، اما به نظرم وقتت رو روش نذار به زودی خواهی دید که کسی میاد که همسرت می شه و دوستانی پیدا می کنی که خیلی وقتها کنارت هستن. اما تا رسیدن اون روز بهتره کارهایی رو بکنی که احتیاج داره تنها باشی و تمرکز لازم داره.

  4. کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31420
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    5
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی آزار دهنده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ...sahand... نمایش پست ها
    سلام من پسری 19 ساله دانشجوی پزشکی هستم
    مشکل من از جایی شروع شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم هیچ کسو ندارم که باهاش حرف بزنم.نه که ادم منزوی باشم .نه اتفاقا هم اعتماد به نفس خوبی دارم هم دوستای زیاد ولی با هیچکدوم صمیمی نیستم هرکسی یه دوست صمیمی داره یا یه برادر یا یه خواهر یا یه نامزد یا همسر که باهاش راحته و در کنارش ارومه من تقریبا هیچ کسی رو واسه درد و دل کردن ندارم رابطم با خانوادم خوبه ولی مادر یا پدر کسایی نیستن که بشه باهاشون در مورد همه چی حرف زد من دوس دارم یه نفرو داشته باشم که بهش بگم از چی خوشم میاداز کی بدم میاد یا مثلا امروز روز خوبی بود و.... هر چقد تلاش میکنم رابطمو با دوستام صمیمی کنم اما بازم این رابطه منو اروم نمیکنه بابا ادم باید حد اقل با یییییه نفر احساس ارامش کنه؟
    دارم امیدمو از دست میدم کسی که تو زندگیش هیچ کسو (به جز پدر و مادر) از ته دل دوس نداره به معنی واقعی کلمه تنهاست
    دیگه کم اوردم چیکار کنم
    منم مشکل شما رو دارم
    منتهی 17 سالمه
    رفیق زیاد دارم خداروشکر اما دوست صمیمی نه

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31474
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی آزار دهنده

    نقل قول نوشته اصلی توسط merina نمایش پست ها
    سلام
    چیزی که من می دونم اینه که هر چقدرم آدم اطرافت باشن و هر چقدرم دوستان رنگ و وارنگ داشته باشی و حتی همسر بازم یه سری مواقع هست که باید تنها باشی و تنهایی بار یه سری چیزها رو به دوش بکشی بدون اینکه کسی باشه که حتی درک کنه شرایط رو. منم هم سن شما که بودم خیلی به این جور چیزها فکر می کردم ، اما به نظرم وقتت رو روش نذار به زودی خواهی دید که کسی میاد که همسرت می شه و دوستانی پیدا می کنی که خیلی وقتها کنارت هستن. اما تا رسیدن اون روز بهتره کارهایی رو بکنی که احتیاج داره تنها باشی و تمرکز لازم داره.
    من شاید از نظر مالی به خانوادم وابسته بام اما از نظر عاطفی نه...شما قبول دارید انسان موجودیه که خودشو تو اجتماع میشناسه ...من تا حالا با هیچکس رابطه عمیقی نداشتم ...به جرئت میگم هیچکس
    ..شما اگه جای من بودین میفهمیدین چی میگم ...خانوما معمولا راحت تر جلو همه سفره دلشونو باز میکنن ولی اقایون با چن نفر معدود معمولا راحتن که ما از همونا هم با بهره ایم کلا تا حالا یادم نمیاد کسی از زندگیم چیزی دونسته باشه...

  7. کاربران زیر از ...sahand... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تنهایی آزار دهنده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ...sahand... نمایش پست ها
    سلام من پسری 19 ساله دانشجوی پزشکی هستم
    مشکل من از جایی شروع شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم هیچ کسو ندارم که باهاش حرف بزنم.نه که ادم منزوی باشم .نه اتفاقا هم اعتماد به نفس خوبی دارم هم دوستای زیاد ولی با هیچکدوم صمیمی نیستم هرکسی یه دوست صمیمی داره یا یه برادر یا یه خواهر یا یه نامزد یا همسر که باهاش راحته و در کنارش ارومه من تقریبا هیچ کسی رو واسه درد و دل کردن ندارم رابطم با خانوادم خوبه ولی مادر یا پدر کسایی نیستن که بشه باهاشون در مورد همه چی حرف زد من دوس دارم یه نفرو داشته باشم که بهش بگم از چی خوشم میاداز کی بدم میاد یا مثلا امروز روز خوبی بود و.... هر چقد تلاش میکنم رابطمو با دوستام صمیمی کنم اما بازم این رابطه منو اروم نمیکنه بابا ادم باید حد اقل با یییییه نفر احساس ارامش کنه؟
    دارم امیدمو از دست میدم کسی که تو زندگیش هیچ کسو (به جز پدر و مادر) از ته دل دوس نداره به معنی واقعی کلمه تنهاست
    دیگه کم اوردم چیکار کنم

    سلام دوست عزیز
    من هم تقریبا مثل شما بودم، البته با مادرم بیشتر صمیمی هستم ولی خب همه چی رو آدم نمیتونه به مادر بگه
    همیشه آرزو داشتم کسی رو داشته باشم مثلا یه خواهر که باهاش درددل کنم و بتونم بهش تکیه کنم
    سال ها توی این حصار تنهایی خودم بودم
    وقتی راهنمایی بودم یه حدیث از امام علی خوندم که گفته بودن همه محبتت رو نثار دوست کن اما به طور مطلق بهش اعتماد نکن
    بعد اون همیشه ترس اینو داشتم که اگه با یکی از دوستام درددل کنم و یه وقت حرفمون بشه چه بلایی سرم میاد و از نظر روحی چقدر داغون میشم
    البته یه جورایی هم غرورم نمیذاشت
    خیلی وقت ها دوستام فکر می کردن من هیچ مشکلی ندارم توی زندگیم ولی خب از درونم بی خبر بودن...
    دوستای زیادی داشتم و خیلی هم دخترای خوبی بودن و هستن با اینکه بعضیاشون پیش من حرف میزدن ولی خب من هیچوقت نتونستم با هیچکدومشون راحت باشم
    تنه همدم تنهایی های من خدا بود و خیلی از وقت ها آرزو می کردم ای کاش بتونم صداشو بشنوم وقتی باهاش حرف میزنم..!
    تا وقتی که به این سایت اومدم
    خداروشکر خیلی حالم بهتر شد با کمک مشاوران و دوستان خیلی خوب و دلسوز اینجا
    وقتی بعد سال ها حرف های دلم رو نوشتم اونم تو یه محیط مجازی اما خب بازم خیلی احساس سبکی کردم
    تازه فهمیدم درددل کردن چقدر خوبه...
    به قول مادرم تنهایی فقط خاص خداست
    آدم ها احتماعی خلق شدن و همیشه باید تو جمع باشن
    باید یکیو داشته باشن که باهاش راحت باشن
    فکر کنم من اون فرد رو پیدا کردم امیدوارم اینطور باشه و از اعتمادم پشیمون نشم...
    خداروشکر دوستای گلی هم اینجا پیدا کردم
    شما هم به نظرم اگه برادر دارین و فاصله سنیتون زیاد نیست و کلا باهاش راحتین میتونین باهاش درددل کنین
    اگه هم این شرایط رو ندارین،
    با یکی که خیلی ازش مطمئن هستین و مثل برادر میتونه واسه تون باشه اگه میتونین ارتباط برقرار کنین البته دو طرفه باشه
    اینجا هم کاربرای خوبی هستن
    ولی خب آدم باید طرف مقابلش رو اول خوب خوب بشناسه بعد درددل کنه
    و دو طرفه هم باشه
    موفق باشین.

  9. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تنهایی آزار دهنده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ...sahand... نمایش پست ها
    سلام من پسری 19 ساله دانشجوی پزشکی هستم
    مشکل من از جایی شروع شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم هیچ کسو ندارم که باهاش حرف بزنم.نه که ادم منزوی باشم .نه اتفاقا هم اعتماد به نفس خوبی دارم هم دوستای زیاد ولی با هیچکدوم صمیمی نیستم هرکسی یه دوست صمیمی داره یا یه برادر یا یه خواهر یا یه نامزد یا همسر که باهاش راحته و در کنارش ارومه من تقریبا هیچ کسی رو واسه درد و دل کردن ندارم رابطم با خانوادم خوبه ولی مادر یا پدر کسایی نیستن که بشه باهاشون در مورد همه چی حرف زد من دوس دارم یه نفرو داشته باشم که بهش بگم از چی خوشم میاداز کی بدم میاد یا مثلا امروز روز خوبی بود و.... هر چقد تلاش میکنم رابطمو با دوستام صمیمی کنم اما بازم این رابطه منو اروم نمیکنه بابا ادم باید حد اقل با یییییه نفر احساس ارامش کنه؟
    دارم امیدمو از دست میدم کسی که تو زندگیش هیچ کسو (به جز پدر و مادر) از ته دل دوس نداره به معنی واقعی کلمه تنهاست
    دیگه کم اوردم چیکار کنم
    منم ١٧سالمه و همين مشكل رو دارم،يني خودم نميخوام با كسي صميمي بشم ميترسم خيييلي ميترسم از دوست صميمي اخه من وابسته ميشم شديد جوري ك اصلا قابل تو صيف نيست،من يه شخصيت وابسته دارم اول بار به يكي اعتماد كردم و متاسفانه هر چي پدر مادرم گفتن گوش نكردم و باهاش ادامه دوستي دادم اصلا فك نميكردم اينجوري من ول كنه اصلا حتي شبا بخاطرش تا يك دو شب بيدار ميموندم و گريه ميكردم و....منم خييلي دلم ميخواد يه دوست داشته باشم كه تا اخر عمر همدمم باشه اخه من اصلا خواهر ندارم،يكي از دوستام ك هفت سالمه باهم رفيقيم كمكم كرد و محبت بهم كرد تا قبليو فراموش كنم ولي من زود بهش وابسته شدم،اونم وقتي فهميد تا يه مدت باهام همش قهر ميكرد خدا شاهده چه زجرايي كشيدم ولي بعد دوسه ماه باهام خوب شد ولي كلا باهام رابطش عوض شد كلااا
    من از ادما كم كم دارم ميترسم نميدونم كي دوسته كي دشمن كي تا اخر هست كي رفيق نيمه راهه شبي كه واسه عمل اپانديس تو بيمارستان بودم قششنگ معني تنهايي رو فهميدم هيييشكي نيومد ااحوال گيريم با اين ك من اوضام بدتر بود و دوشب بيمارستان بودم،گريه ام ميكگرف ولي هيشكي نكيفهميد گريه ام از درد عملم نيس از درد تنهاييه
    خداييش هميشه حواسم به دوستام بوده هميشه كمكشون كردم حتي اگ اونا بهم نامردي كردن من باهاشون موندم هميشه دعام اينه خدا كمكم كنه دوستاي خوب و واقعي پيدا كنم ولي وقتي ميبينم تو يه جامعه اي هستم ك افراد بخاطر سود و منفعت خودشون باهات دوست ميشن،اميدي به براورده شدن دعام ندارم،حرف من اينه بنظرم نبايد به هيشكي اعتماد كنا و وقتي با يكي دوست صميمي ميشي خود بخود نميتوني جلو خودتو بگيري تا بهش راز دلتو نگي مخصوصا شما ك مدت زيادي رو تنها بودي،من خودم همش يه سنگ دارم ميشينم اونو ميذارم جلوم باهاش درد و دل ميكنم اينقد ارومم ميكنه ك نگو حداقل ترسي ندارم كسي راز دلمو به ديران بگه يا مثلا تنهام بزاره و...
    فقط خواستم بگم خيليا اين مشكلو دارن و دوست دارم حراقل يكي تو زندگيشون بشه همدمشون ولي با اين دنياي بي رحم چه ميشه كرد غير از تحمل؟؟؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 10-13-2019, 10:54 AM
  2. اینگونه از دوست پسر یا دوست دختر خود ببرید!!!
    توسط saeed021 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 02-01-2017, 10:12 PM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-28-2015, 01:31 PM
  4. فقط ميخواد دوست پسر دوست دختر باشيم
    توسط آگرين در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 06-23-2015, 02:20 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد