نوشته اصلی توسط
...sahand...
سلام من پسری 19 ساله دانشجوی پزشکی هستم
مشکل من از جایی شروع شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم هیچ کسو ندارم که باهاش حرف بزنم.نه که ادم منزوی باشم .نه اتفاقا هم اعتماد به نفس خوبی دارم هم دوستای زیاد ولی با هیچکدوم صمیمی نیستم هرکسی یه دوست صمیمی داره یا یه برادر یا یه خواهر یا یه نامزد یا همسر که باهاش راحته و در کنارش ارومه من تقریبا هیچ کسی رو واسه درد و دل کردن ندارم رابطم با خانوادم خوبه ولی مادر یا پدر کسایی نیستن که بشه باهاشون در مورد همه چی حرف زد من دوس دارم یه نفرو داشته باشم که بهش بگم از چی خوشم میاداز کی بدم میاد یا مثلا امروز روز خوبی بود و.... هر چقد تلاش میکنم رابطمو با دوستام صمیمی کنم اما بازم این رابطه منو اروم نمیکنه بابا ادم باید حد اقل با یییییه نفر احساس ارامش کنه؟
دارم امیدمو از دست میدم کسی که تو زندگیش هیچ کسو (به جز پدر و مادر) از ته دل دوس نداره به معنی واقعی کلمه تنهاست
دیگه کم اوردم چیکار کنم