سلام دوستان
من یه مشکلی دارم که ممنون میشم کمکم کنید. من کانادا زندگی میکنم و ساله قبل اومدم. همون ماه اول با یه پسری تو محیط کاری خودم آشنا شدم و یه رابطه را شروع کردیم. اوایل همچی خیلی خوب بود و هردومون فک میکردیم که یه معجزه بوده که همدیگر رو پیدا کردیم. همون اوایل رابطه حرف از اینکه باهم زندگی کنیم پیش اومد من استقبال کردم. ولی بد از یه مدت کوتاهی اون گفت که اصلا کار درستی نیست و فعلا بهتره اینکار رو انجام ندیم. تو این مدت من همیشه فک میکردم که یه مشکلی تو رابطمون پیش اومده و راستش بخاطر فرار از تنهایی دوست داشتم باهم زندگی کنیم. تا اینکه بده ۹ ماه بهم گفت که اگه مایل هستم میتونیم خونه بگیریم و باهم زندگی کنیم. من البته همیشه دوست داشتم که ازدواج کنم و بعدش زندگی مشترک با کسی شروع کنم ولی از همون اول میدونسم که برای ازدواج کردن یون حتما میخواد که یه مدتی با طرف مقابل زندگی کنه تا مطمئن شه که اخلاقشون باهم جور هست و مشکله خاصی نیس. ما تقریبا ۴۵ روز که زندگی مشترک و شروع کردم و تمام این مدت خیلی نه آرومم. همش به ازدواج فک میکنم و آذین میترسم که بد از این مدت ربطم بهم بخوره. مدام ازش میپرسم که میخواد بهام ازدواج کنه یا نه. و همیشه وقتی جواب اینجوری میشنوم که من آمدگی ازدواج و فعلا ندارم، سرم شلوغه ، یا بده یه سال در موردش فک میکنیم من ناراحت میشم.