واژه بهداشت(Health) و سلامتی همیشه ذهن انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامههای تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه، جلوگیری و درمان بیماری ها نمونهای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع بهداشت جسمی و بهداشت روانی تقسیم میشود. ولی آنها همپوشیهای زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر میگذارند).
بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با عملکرد فردی – اجتماعی و آسیبهای روانی – اجتماعی دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامههای متعدد بهداشت روانی در سه بعد پیشگیری، درمان و توانبخشی میشود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیتهای بهداشت روانی است.
روش های متفاوتی برای تقویت بهداشت روانی وجود دارد که با استفاده از آن ها، افراد می توانند بهداشت روانی خود را تقویت کنند. با نظارت دقیق بر رفتارها، می توانیم مشخص کنیم که چه نوع رفتارها و رویدادها، ناراحتی و رنج ما را موجب می شوند یا ما را به دردسر می اندازند. همچنین، کدام ها بیش از همه فایده می رسانند. با تلاش برای تحلیل انگیزه ها و توانایی های خود می توانیم تصمیم گیری از روی اراده را افزایش دهیم، منفعلانه دست روی دست نگذاریم و هرچه پیش آید را به سادگی نپذیریم. مشکلات مردم بسیار متفاوت است و از لحاظ روانی برای سالم ماندن، هیچ دستور العمل کلی وجود ندارد. با این حال، روانشناسان مجرب و با تجربه چند توصیه ارائه داده اند.
احساسات خود را قبول کنید
خشم، تأسف و احساس عدم دستیابی به آرزوها یا اهداف، همگی احساسات ناخوشایندی هستند. احتمال دارد که بخواهیم با انکار این احساسات، از اضطراب فرار کنیم. گاهی به شیوه ی بی احساسی و بی عاطفگی با رویدادهای زندگی برخورد می کنیم تا از اضطراب دور بمانیم. این کار ممکن است باعث باعث شود که به نوعی «بی خیالی» دروغین دست یابیم، حالتی که ممکن است مخرب باشد. ممکن است تلاش کنیم که همه ی هیجان ها را سرکوب کنیم، کاری که باعث می شود تا توانایی مهمی را از دست بدهیم: توانایی در پذیرفتن شادی ها و غم ها، که بخش عادی زندگی با دیگران را تشکیل می دهند.
هیجان های ناخوشایند، واکنش های عادی در مقابل بسیاری از رویدادهاست. هیچ دلیلی وجود ندارد که از احساسات و هیجان های مختلف خجالت زده شویم، مثلا احساس دلتنگی برای خانه و خانواده، ترس به هنگام تمرین های ورزشی خطرناک یا عصبانی شدن از دست مردم آزارها. این نوع هیجان ها طبیعی است و بهتر است که به جای انکار، آن ها را قبول کنیم. وقتی نمی توانیم احساسات خود را مستقیما ابراز کنیم (مثلا سر رئیسمان داد بزنیم و ...)، باید برای آزاد کردن تنش خود راه دیگری پیدا کنیم تا احساسات به صورت غیر مستقیم تخلیه شوند مانند: قدم زدن به مدت طولانی، ضربه زدن به توپ یا حرف زدن درباره ی مشکل با یکی از دوستان می تواند خشم را از بین ببرد.
نقاط ضعف خود را بشناسید
کشف رویدادهایی که ناراحتتان می کنند یا در شما واکنش افراطی به وجود می آورند، می تواند کمک کند تا از آن ها دور بمانید. ممکن است بعضی افراد ناراحتتان کنند، می توانید از این افراد دور باشید یا به این فکر بیافتید که کدام ویژگی آن ها شما را ناراحت می کند، شاید دیگران آن قدر اعتماد به نفس بالایی دارند که در مقابل آن ها احساس عدم اعتماد به نفس می کنید. اگر بتوانید روی علت ناراحتی خود انگشت بگذارید، احتمالا آن را از زاویه ای جدید و در پرتوی جدید خواهید دید. شاید از صحبت کردن در جلوی جمع به شدت مضطرب می شوید. می توانید برای غلبه بر اضطراب خود به این فکر کنید «حضار این جمع به آن چه می خواهم بگویم علاقه مند هستند و اگر اشتباهاتی هم مرتکب شوم، خواهم پذیرفت که این جزء ویژگی های همه ی سخنرانی هاست».
اکثر مردم وقتی تحت فشار قرار می گیرند، به شدت احساس اضطراب می کنند. برنامه ریزی دقیق و فاصله انداختن بین کارها می تواند از کلافه شدن های آخرین لحظه ها جلوگیری کند. یکی از استراتژی های خوب برای فرار از اضطراب و تخمین زمان لازم برای انجام دادن کارها، دست و دل بازی است. البته دست و دل بازی در تخمین زمان و زمان بندی. مثلا، اگر فکر می کنید که می توانید یک مقاله علمی را یک هفته ای ترجمه کنید، به خودتان بگویید که این کار دو هفته طول خواهد کشید، یا اگر فکر می کنید که رسیدن به کلاس دانشگاه یک ساعت طول می کشد یک ساعت و نیم زودتر از خانه بیرون بیایید.