سلام
من وهمسرم یک سال و نیم هست که عقد کردیم. علت زیاد بودن مدت عقدمون هم فوت پدرم بود که یک هفته به شب چله امسال سالگردشون هست.
مشکل ما دقیقا بعد از عقدمون با تغییر رفتار و اخلاق ایشون شروع شد. همسرم قبل از عقد قول داده بودند که مهریه(1369 عدد سکه تمام بهار آزادی- هزینه حج تمتع-آینه شمعدان نقره) و تمام حق هایی (حق طلاق-تحصیل-مسکن)که بهشون دادم رو بخاطر رضایت والدینم بیان محضر و بهم برگردونن اما اینکارو نکردن. والدین من صرفا با این شرط با عقدمون موافقت کردند.
همسرم خیلی دروغ میگه( چیزی که من ازش متنفرم ) جوری که حتی به گذشته و روابطش هم شک میکنم. تمام حرفهای من و اطرافیانمو میاد به مادرش و خانوادش میگه. میگه من اگه کار اشتباهی کردم شما چیزی نگو من بچه ام!!! در حالی که شخصیتی که قبل از عقدمون از خودش نشون میداد چیز دیگه ای بود.
تو ذهنش از مادرم یه غول ساخته . اما بنده خدا مادرم هروقت تلفنی باهاش صحبت میکنه کلی قربون صدقش میره و میگه تو رو بیشتر از پسرم دوست دارم.
تو مجلس بله برونمون حرفی از جهاز و این چیزا نشد اما حالا میگه فلان وسایل هارو تو باید بگیری! و کلی چیزهای دیگه.....من تمام این موارد رو با دایی کوچکترشون که همه کارشون هست درمیون گذاشتم بخاطر اینکه شاید مشکلمون حل بشه اما مثل اینکه از دست اون بنده خدا هم کاری بر نیومد.
حالا به نظر شما با توجه به اینکه هفته گذشته سر مسئله ای باهم جروبحثمون شد البته به صورت اس ام اسی و یک هفتس جواب گوشی منو نه خودش نه خانوادش نمیدن من چکار کنم؟
مادرم بعد چند روز دیشب تونسته با مادر خانومم صحبت کنه گفته باید برن پیش مشاور و از هم دور باشن نمیدونم ایشالله هرچی خیره پیش بیاد.
من دیروز ظهر ساعت 3 قبل این حرف مادر خانومم هم وقت مشاوره حضوری از مرکز مشاوران غرب تهران تو میدان سرو گرفته بودم که ایشون تشریف نیاوردند .
حالا چه تصمیمی بگیرم؟؟