كلبرگ پس از تحليل پاسخ به اين معماها سه سطح قضاوت اخلاقي را معين كرد كه هر يك به دو مرحله فرعي تقسيم مي شوند كه در اينجا به ذكر خلاصه اي از مراحل رشد اخلاقي او مي پردازيم .

ميان نظريه كلبرگ و برخي ديگر از نظريه هاي رشد وجوه متشابه چيزي ديده شده است . كلبرگ همانند فرويد ، اريكسون و پياژه معتقد است كه رشد اخلاق طي مراحل از قبل برنامه ريزي شده پيش مي رود ، يعني با اتمام يك مرحله ، مرحله بعدي ، كه تلفيقي از عناصر مرحله ي قبل و تجارب جديد است ، ظاهر شود . ( اشاره به اصل اپي ژنتيك در رشد . ) افزون بر اين ، كلبرگ نيز مدعي است كه مراحل رشد جنبه همگاني يا جهانشمول دارند .
منظور اين است كه اين مراحل به صورت برنامه ريزي شده ي ژنتيكي به دنبال يكديگر ظاهر مي شوند . ( ترنر، جفري ، س و همكارانش . 1991 ص 23 ) از آنجا كه كلبرگ به ديدگاه شناختي تمايل داشت ، معتقد بود كه رشد اخلاق و تحول شناختي رابطه اي نزديك و تنگاتنگ دارند .

يكي از معروفترين معماهاي اخلاقي كلبرگ در باره ي مردي است به نام هانز كه زنش در حال مردن است . هانز به اندازه كافي پول ندارد تا داروئي را كه جان زنش را نجات مي دهد تهيه كند . داروساز هم تخفيف نمي دهد و نمي پذيرد كه پول را بعداً دريافت كند . از اين رو هانز دارو را از دارخانه مي - دزدد . سئوال اين است ( كه آيا هانز لازم بود اين كار را بكند و چرا ؟ ) سطح قضاوت اخلاقي بستگي دارد به ساخت يا نوع استدلالي كه شخص بكار مي- برد ، نه محتواي قضاوت . در صورتيكه شخص بگويد كه هانز كار درستي كرده يا اشتباه كرده در هر دو حالت مي تواند در قضاوت اخلاقي نمره بالايي بياورد ، نمره اي كه مي آورد بستگي دارد به دلايلي كه در مورد قضاوتش ارائه ميدهد . ( كلبرگ 1963-1964) ( مراحل رشد اخلاق كلبرگ )

كلبرگ پس از تحليل پاسخ به اين معماها سه سطح قضاوت اخلاقي را معين كرد كه هر يك به دو مرحله فرعي تقسيم مي شوند كه در اينجا به ذكر خلاصه اي از مراحل رشد اخلاقي او مي پردازيم .

سطح 1- اخلاق پيش عرف( 1 ) ( پيش قرار دادي ) از 4 تا 10 سالگي
در اين سطح قضاوت اخلاقي كودكان بشر مبتني بر اجتناب از مجازات يا كسب پاداش است . از ديد كودكان معيارهاي اخلاقي از سوي ديگران تعيين مي شوند و افراد بايد براي گريز از مجازات يا كسب پاداش از آنها پيروي كنند . اين سطح شامل دو مرحله است .
مرحله 1- اجتناب مجازات . در اين مرحله كودك براي گريز از مجازات از معيارهاي اخلاقي ديگران تبعيت مي كند و به انگيزه عمل فرد توجه چنداني ندارد بلكه بيشتر به پيآمد آن فكر مي كند .
مرحله 2- كسب پاداش .
در اين مرحله اطاعت از مقررات براي رسيدن به پاداش و نوعي سودجوئي متقابل ، معيار قضاوت اخلاقي است . كودكان عملي را اخلاقي مي دانند كه براي آنان فايده داشته باشد . بطور كلي مي توان گفت كه در سطح اخلاقي پيش عرف ( پيش قرار دادي ) كودكان در مورد درست و نادرست بر حسب عواقب عمل قضاوت مي كنند .

در ابتدائي ترين مرحله ( 1 )[1] تعريف كودك از درست و نادرست بر اين اساس است كه شخص بايد از قواعد پيروي كند تا تنبيه نشود . در مرحله دوم رابطه متقابلي ايجاد مي شود هر كس بايد براي بر آوردن نيازهايش كاري كند و بگذارد ديگري هم همين كار را بكند . انجام دادن آنچه عادلانه است مبادله اي برابر ايجاد مي كند .
اين گفته كه ( تو پشت مرا بخاران و من پشت تو را مي خارانم ) مصداق اين مرحله است . ( در اين مرحله شناخت اخلاقي كودك هنوز هم جنبه فردي دارد ، خود مدارانه و عيني است هر چند كودك حقوق خود را به نوعي منوط به حقوق ديگران ميداند . ) ( كوسبي ، كلبرگ ، گيبز وليبر من 1983 ) .

سطح 2 – اخلاق متعارف[2] ( قرار دادي ) از 10 تا 13 سالگي :

در اين سطح افراد علاقمند ند كه با اعمال خود ديگران را خشنود كنند ، يعني تحسين آنها را بر انگيزند، به خصوص تحسين افرادي كه از نظر آنها مهم هستند . در همين سطح آنها گرايش به اطاعت كامل از قوانين دارند . در اين سطح ، اطاعت از قوانين لزوماً براي اجتناب از مجازات يا كسب پاداش نيست ، بلكه بيشتر دليل آن حفظ نظم جامعه است .
اين سطح نيز شامل دو مرحله است :
مرحله 3 – تحسين و تأييد از جانب ديگران :
در اين مرحله عملي كه تأييد ديگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقي قابل دفاع است . افراد ، بر خلاف سطح پيش عرف ، به نيت اهميت مي دهند و نه به پي آمد آن .
مرحله 4-حفظ نظم اجتماعي ، اطاعت از قانون و انجام وظيفه :
در اين مرحله ، هر عملي كه مطابق با مقررات بوده و مورد تصويب مراجع قدرت باشد ، از لحاظ اخلاقي قابل قبول است . در ضمن ، هر انسان موظف است كه به تعهدات خود ، به گونه اي كه جامعه تعيين كرده است عمل نمايد . بطور كلي در سطح متعارف ( قراردادي ) تأكيد بر روابط بين افراد و ارزشهاي اجتماعي است ، اينها بر علائق شخصي مقدم است . در مرحله سوم ابتدا كودك سعي مي كند كه به چشم خودش و ديگران خوب جلوه كند . ( كلبرگ ، 1976-ص 34 ) .
و در مرحله چهارم ديدگاه اجتماعي مقدم بر همه چيز است . كودك نه تنها خود را با نظم اجتماعي هماهنگ مي كند بلكه از آن حمايت مي كند و در توجيه آن ميكوشد .

سطح 3 – اخلاق پس عرف[3] ( ما فوق قراردادي ) از 13 سالگي به بعد :
رسيدن به اين سطح نشانه اي از رسيدن به اخلاق واقعي است . در اين سطح ، فرد براي اولين بار متوجه مي شود كه ممكن است بين دو معيار پذيرفته شده اخلاقي تضاد وجود داشته باشد و او بايد به نوعي آنها را براي خود حل و فصل كند . او ضمن اقرار به قوانين ممكن است از نا رسائي بعضي از موارد قانوني نيز آگاه شده و دريابد كه افراد ديگر ممكن است عقايد و ارزشهاي متفاوتي داشته باشند .د رهمين سطح ، فرد بعضي از اصول را در خود دروني كرده و به آنها پايبند شده است .

اين سطح نيز داراي دو مرحله است :
مرحله 5 – اخلاق قرار دادي :
در اين مرحله فرد به اين واقعيت پي مي برد كه قوانين و مقررات نوعي قرار داد اجتماعي است كه هدف عمده ي آن ، تأمين خواسته هاي اكثريت و به حد اكثررساندن رفاه اجتماعي است . در حاليكه در مرحله ( 4 ) به قدرت اعتبار قانون زير سئوال مي رود ، در اين مرحله ممكن است صحت و حقانيت بعضي قوانين مورد ترديد قرار گيرد .

مرحله 6 – پاي بندي به اصول و وجدان فردي
در اين مرحله ، آخر ين و عاليترين مرحله رشد اخلاقي است ، فرد بر اساس تعاريفي كه موازين اخلاقي دارد ، شخصاً اصولي را انتخاب كرده و در هر موقعيتي به انها پايبند است . فرد عمدتاً قانون را به نوعي بيان خاستگاه همگان مي بيند . در اين مرحله اگر قانون با اصول انتخاب شده فرد مغايرت داشته باشد ، وي از آن پيروي نخواهد كرد . بطور كلي قضاوت هاي اخلاقي در اين سطح بر اساس اصول انتزاعي گسترده اي قرار دارد به اصولي كه قابل قبول است چون في نفسه درست است نه اينكه چون جامعه آن را درست مي داند .
در مرحله 5 ، فرد با علاقه در نظم اجتماعي شركت ميكند و وارد قرارداد اجتماعي با ديگران مي شود كه بموجب آن توزيع عادلانه قدرت و حفظ حقوق و آزادي تك تك افراد تضمين مي - شود . در اين مرحله بر فرايند هاي دموكراتيك ، عدم تبعيض در كار برد قوانين اجتماعي و مخالفت با قوانين در صورتيكه با اصول برابري ، آزادي و عدالت مغايرت داشته باشد تأكيد مي شود .
مرحله ( 6 ) كه بالاترين و ( آرماني ترين ) مرحله رشد اخلاقي است شامل كار برد اصول مطلق و جهاني عدالت ، برابري و احترام به حقوق و زندگي انسانها ست . وقتي كه مارتين لوتركينگ گفت كه عدم اطاعت از قوانين تبعيض نژادي از لحاظ اخلاقي درست است . چون او از قانون ديگري پيروي مي كند ، در حقيقت بحث اخلاقي پس عرفي را پيش مي كشد . مشخصه اين سطح عبارت است از جهش اساسي به سمت اصول اخلاقي انتزاعي كه بطور همگاني قابل كار برد است و مقيد به گروه اجتماعي خاصي نيست . كلبرگ تأكيد داشت بر اينكه شركت در نهادي دموكراتيك بلوغ اخلاقي بيشتري را به همراه خواهد داشت . غالب بزرگسالان در مرحله 3 يا 4 از سلسله مراتب كلبرگ هستند . هرچند كه در اواخر دوران نوجواني و در دوران دانشكده تعداد افراد بيشتري به اين مرحله مي رسند ولي درصد كمي از اين جمعيت به اين مرحله خواهند رسيد .
نادرند افرادي كه به مرحله ( 6 ) مي رسند به همين دليل اين مرحله از سيستم نمره گذاري خارج شده است ( كلبرگ 1978 ) .ظاهراً اين مرحله خاص افراد خارق العاده اي مثل گاندي ، مارتين لوتر كينگ و مادر ترزا و رهبران ديني است ! براي نمونه ، مارتين لوتر كينگ در يك مصاحبه تلويزيوني يك بار گفت كه او به برادري جهاني و عشق دارد مصاحبه گر ظاهراً متعجب شد و پرسيد ، ( آيا مقصود شما اين است كه به دوست داشتن آن نژادپرستاني كه با شما بد رفتاري مي كنند و مي كوشند جنبش شما را متوقف كنند اعتقاد داريد ؟ ) پاسخ كينگ چيزي شبيه اين بود . ( آري ، من گفتم اعتقاد دارم كه اين يك ازرش جهاني است . اگر من مي گويم به عشق به همه بشريت معتقدم ، منظور من همه بشريت است ) . كينگ اين نياز دروني را حس مي كرد كه بايد در رابطه با اصلي كه بر گزيده است از نظر منطقي هماهنگ باشد .

به گونه اي مشابه ، امانوئل كانت ( 1788) فيلسوف آلماني عمري را به جستجوي اصلي كه بتواند كار برد جهاني و فراگير داشته باشد گذرانيد – اصلي كه آنرا Categorical Imperative ناميده است .
بدين معني كه ما بايد هميشه با ديگران همچون هدف رفتا ر كنيم و هرگز آنها را وسيله قرار ندهيم . براي نمونه ما تنها براي پيشبرد موقعيت اجتماعي خود نبايد وانمود كنيم كه دوست كسي هستيم و پس چون به آنچه كه خواستيم رسيديم اين دوستي را قطع كنيم . بر عكس ما بايد با ديگران همچون هدف رفتار كنيم ، كه به سهم خود مهم هستند و احساسات آنها را در نظر آوريم . خود كلبرگ معتقد است كه همه اصول جهاني ، شامل مفهومي از عدالت است .
عدالت به اين معني است كه ما به راه حلي برسيم كه هر كس آنرا مناسب بيابد و راه حل مناسب هنگامي بدست مي آيد كه هر كس بي طرفانه خود را به جاي ديگران فرض كند . ( كلبرگ ،والفن باين، 1975 ) .

انتقاداتي از نظريه كلبرگ :
كلبرگ معتقد است كه نظريه او همگاني است و تمام كودكان جهان ، مراحل كمابيش مشابهي را ميگذرانند با اين وصف بسياري از روان شناسان در مورد ماهيت جهاني مراحل شش گانه وي ابراز ترديد كرده اند . پاره اي از داستانهاي كلبرگ بيشتر مناسب افرادي است كه در جوامع صنعتي غرب زندگي مي كنند به همين دليل كلبرگ براي بررسي رشد اخلاق در كشورهايي چون تايوان ، كره ، مكزيك ، تركيه ، بافت داستانهاي خود را تغيير داده است . افزون بر اين ، پسران در مقايسه با دختران در پاسخ به داستانهاي كلبرگ ، امتيازهاي بيشتري كسب مي كنند . ناگفته نماند كه پاره اي از فرهنگ هاي جهان براي ارزش هاي اخلاقي معيارهاي خاصي دارند و به همين دليل ممكن است در آزمونهاي كلبرگ امتيازهاي بالايي كسب نكنند . يكي ديگر از انتقادهاي وارد به نظريه كلبرگ اين است كه در بسياري از موارد بين پاسخ هاي اخلاقي افراد و اعمال آنان در موقعيتهاي واقعي ، همبستگي ضعيف است . با همه اين تفاسير نظريه كلبرگ نفوذ چشم گيري بر روان شناسي رشد و شكل گيري اخلاق داشته است .

دو نمونه از معماها و داستانهاي اخلاقي كلبرگ :
داستان اول : در اروپا زني مبتلا به نوع خاصي از سرطان بود و در آستانه مرگ قرار داشت . پزشكان معتقد بودند كه تنها يك نوع دارو ممكن است جان او را از مرگ نجات دهد اين دارو نوعي راديوم بود كه توسط يك داروساز كه در همان شهر زندگي مي كرد به تازگي كشف شده بود . ساختن دارو براي دارو ساز گران تمام شده بود ، ولي او دارو را به 10 برابر قيمت ساخت آن مي فروخت . او مبلغ 400 دلار بابت راديوم مي پرداخت ، ولي مقدار كمي از آن را به قيمت 4000 دلاري فروخت . هانس ، شوهر اين زن بيمار براي قرض كردن اين مبلغ به تمام كساني كه مي شناخت مراجعه كرد و از تمام راههاي قانوني نيز اقدام نمود ، ولي تنها مبلغ 2000 دلار را به دست آورد ، يعني نصف قيمت دارو . با اينحال به دارو ساز مراجعه كرد و به وي گفت كه همسرش در شرف مرگ است و تقاضا كرد كه دارو را به قيمت ارزانتري در اختيار او قرار دهد ، يا به او فرصت دهد كه اين مبلغ را بعداً به وي بپردازد اما دارو ساز در جواب به اين تقاضا چنين گفت : نه خير ، من دارو را كشف كرده ام و مي خواهم با استفاده از آن پولدار شوم بعد از اين هانس نا اميد مي شود و به فكر مي افتد كه در داروخانه را بشكند و دارو را براي همسرش بدزدد . در ارتباط با داستان فوق كلبرگ سئوالهايي را به شكل زير مطرح مي كند .

1- آيا هانس بايد دارو را بدزدد ؟ چرا ؟
2- آيا سرقت دارو توسط هانس عمل درستي است يا خير ؟ چرا ؟
3- آيا اين وظيفه هانس است كه دارو را سرقت كند ؟ چرا ؟

داستان دوم : جوپسرچهارده ساله اي است كه شديداً دوست دارد به اردو برود . پدر جو به او وعده مي دهد كه اگر بتواند شخصاً هزينه سفرش را پس انداز كند به او اجازه چنين كاري را خواهد داد . جو با توزيع روزنامه به منازل مردم مبلغ 100 دلار پس انداز مي كند . اين مبلغ حتي بيش از مقداري است كه براي رفتن به اردو لازم است . ولي به مجرد اينكه تاريخ سفر نزديك مي شود ، پدرش عقيده خود را در مورد رفتن به اردو تغيير مي دهد . زيرا بعضي از دوستان پدر جو تصميم گرفته اند كه به ماهيگيري بروند . از آنجائيكه پدر جو براي اين سفر پول كافي نداشت از جو خواست پولي را كه از طريق فروش روزنامه مجمع كرده است به او بدهد . جو قصد ندارد از رفتن به اردو منصرف شود ، و به همين دليل، به اين فكر افتاد كه از دادن پول به پدرش امتناع ورزد .
در مورد داستان فوق كلبرگ سئوالهايي را به شكل زير مطرح كرد .
1- آيا جو بايد از پرداخت اين پول به پدرش امتناع ورزد ؟ چرا ؟
2- آيا پدرش حق دارد از او بخواهد كه پول پس انداز شده را به او بدهد ؟ چرا ؟
3- آيا ندادن اين پول رابطه اي با يك پسر خوب بودن يا نبودن دارد ؟ چرا ؟ ( اقتباس از استدورا ، ستر 199 ص 412 )
تهيه و تنظيم : سميه ابراهيم زاده گرجي

فهرست منابع :
1- پيشگامان روان شناسي رشد – تأليف ويليام سي . كرين – ترجمه دكتر فربد فدائي – انتشارات اطلاعات – تهران 1379.
2- رشد و شخصيت كودك – تأليف پاول هنري ماسن ، جروم كيگان و ...ترجمه مهشيد ياسايي – تهران – نشر مركز – كتاب ماد – 1380 .
3- روان شناسي رشد ( مفاهيم بنيادي در روان شناسي كودك ) – مؤلفين دكتر حسن احدي و دكتر شكوه السادات بني جمالي –انتشارات پرديس ( سهامي خاص ) تهران 1378 .
4- روان شناسي رشد ( 2 ) نوجواني ، جواني ، ميانسالي ، پيري . مولفين دكتر حسن احدي و فرهاد جمهري – انتشارات پرديس – تهران 1378 .