ترس شدید و ناجور از رانندگی

[amir111]

سلام دوستان
من دوماهی میشه ماشین خریدم.و از همون اول که خریدم ترس های عجیب و غریبی توی من شکل گرفته
1-ترس از تصادف(ترس از برخورد عابرا ترسیه که فکر میکنم چیز خوبیه و باعث میشه حواسم بهشون باشه)ولی هر لحظه فکر میکنم الانه که یه ماشین بهم بزنه یا من به کسی بزنم.
2-ترس از سوار کردن خانواده-همش به این موضوع فکر میکنم که نکنه تو ماشین من بلایی سرشون بیاد که اونموقع تا آخر عمر خودمو نمیبخشم و فکر میکنم اگه کوچکترین آسیبی بهشون برسه دست به خودکشی میزنم.
3-ترس از گیر کردن توی موقعیتی که نتونم ازش بیرون بیام و ماشینا برام بوق بزنن و کار به فحش کاری برسه(این موضوع نسبت به اوایل بهتر شده چون چندین و چند بار پیش اومده قبل از این که کار به فحش کاری برسه مدیریت کردمو و تا حالا از این نظر مشکلی نداشتم.
4-ترس از گم شدن توی جاده ها و جاهای ناشناس.(مثلا اگه یه پیچ رو اشتباه برم و مسیرمو گم کنم و این سردرگمی باعث تصادف بشه)
تو این مدت نتونستم از ماشین خوب استفاده کنم یعنی مسیرهای دورمو با وسایل نقلیه عمومی این ور اون ور رفتم و مسیرهای نزدیک با ماشین.
خیلی وقتا فکر می کنم ادم با نداشتن ماشین و با سواری و اژانس برای بعضی وقتا همون هزینه های ماشین رو میده و خیلی راحت تره ولی الان نمیتونم ماشین رو بفروش چون بین اطرافیان باعث نشون دادن ناتوانی و سرشکستگیم میشه.از طرفی ماشینو برای کاری که در مدت کوتاهی میتونم راه بندازم و سود خوبی داره گرفته بودم ولی با این وضعیت فکر نمیکنم بتونم برفرض یک روز یا دوروز در هفته و روزی پنج شیش ساعت این ور و اون ور برم و این موقعیتو از دست میدم.
لطفا راهنمایی کنید خیلی د اغونم.

[amir111]

به نظر خودم مشکلم نداشتن اعتماد به نفسه .به خاطر همینم خیلی وقتا ترجیح میدم یه مسیر رو پای پیاده برم ولی ماشینو نبرم که یهو مشکلی پیش نیاد

[پریماه.]

سلام دوستان
من دوماهی میشه ماشین خریدم.و از همون اول که خریدم ترس های عجیب و غریبی توی من شکل گرفته
1-ترس از تصادف(ترس از برخورد عابرا ترسیه که فکر میکنم چیز خوبیه و باعث میشه حواسم بهشون باشه)ولی هر لحظه فکر میکنم الانه که یه ماشین بهم بزنه یا من به کسی بزنم.
2-ترس از سوار کردن خانواده-همش به این موضوع فکر میکنم که نکنه تو ماشین من بلایی سرشون بیاد که اونموقع تا آخر عمر خودمو نمیبخشم و فکر میکنم اگه کوچکترین آسیبی بهشون برسه دست به خودکشی میزنم.
3-ترس از گیر کردن توی موقعیتی که نتونم ازش بیرون بیام و ماشینا برام بوق بزنن و کار به فحش کاری برسه(این موضوع نسبت به اوایل بهتر شده چون چندین و چند بار پیش اومده قبل از این که کار به فحش کاری برسه مدیریت کردمو و تا حالا از این نظر مشکلی نداشتم.
4-ترس از گم شدن توی جاده ها و جاهای ناشناس.(مثلا اگه یه پیچ رو اشتباه برم و مسیرمو گم کنم و این سردرگمی باعث تصادف بشه)
تو این مدت نتونستم از ماشین خوب استفاده کنم یعنی مسیرهای دورمو با وسایل نقلیه عمومی این ور اون ور رفتم و مسیرهای نزدیک با ماشین.
خیلی وقتا فکر می کنم ادم با نداشتن ماشین و با سواری و اژانس برای بعضی وقتا همون هزینه های ماشین رو میده و خیلی راحت تره ولی الان نمیتونم ماشین رو بفروش چون بین اطرافیان باعث نشون دادن ناتوانی و سرشکستگیم میشه.از طرفی ماشینو برای کاری که در مدت کوتاهی میتونم راه بندازم و سود خوبی داره گرفته بودم ولی با این وضعیت فکر نمیکنم بتونم برفرض یک روز یا دوروز در هفته و روزی پنج شیش ساعت این ور و اون ور برم و این موقعیتو از دست میدم.
لطفا راهنمایی کنید خیلی د اغونم.

سلام

چه جالب فکر میکردم فقط خودمم که این فکر ها به سرم میزنه موقع رانندگی ولی فرق. من و شما این من به خودم قبولوندم که باید با ترس مقابله کنیم.

تو همین سایت یادم مدیر سایت بهم گفت چرا از چیزی که هنوز اتفاق نیافتاده میترسی!

تغییر کردن خیلی اسون تر از اون چیزی که فکر میکنی پیچیده و سختش نکن واسه خودت نذاره ترس برات تصمیم بگیره

اگر بترسی هیییچ وقت نمیتونی پیشرفت کنی

ترس به ما میگه حساس هستیم و قدرت ریسک نداریم. اما اینها فقط تلقین های منفی و بی اساسی هستند که خودمون به خودمون میکنیم. ولی باید بر آنها غلبه کرد.

حالا که شما میترسید دو سه جلسه مربی خصوصی بگیرید از همون آموزشگاه ها باز بیان بهشون بگو ببرتت جاهای شلوغ چند بار رفتی ترست میریزه

وقتی همه قوانین و رعایت کنی اتفاق خیلی بدی نمیافته اگرم بیافته مقصر هیچ وقت شما نیستید

تا باهاش روبه رو نشی نمیتونی با مشکلت کنار بیایی

[Dev]

منم این مشکلا دارم . 8 ماهی هست ماشین خریدم ولی با اینکه دست فرمونم خیلی خوب شده و تا حالا خدا را شکر هیچ مشکلی پیش نیومده ولی بازم میترسم .

خانوادما کم بیرون میبرم فقط وقتی مجبور باشم . همش از تصادف و چیزایی که ممکنه پیش بیاد میترسم و مثل شما گاهی فکر میکنم پیاده برم بهتره . مسیرای کوتاها پیاده میرم ولی بدون ماشین خیلی سختمه چون هزینه هام خیلی میره بالا و وقتم تلف میشه .

البته نسبت به اوایل خیلی خیلی بهتر شدم ولی بازم هنوز ترسه هست چون صحنه های درگیری بعد تصادف و این چیزا زیاد دیدم باعث ترس توی وجودم شده.

یکبارم فقط سپر ماشین خیلی اروم توی ترافیک به ماشین کناری خورد که داشت سبقت میگرفت و با اینکه چیز خاصی نشد و خودشم اومد پایین خندید گفت چیزی نشد برو من خیلی ترسیدم و گفتم الان درگیری میشه .

یکبارم با ماشین دوستم بودیم تصادف شد اونا داشتن دعوای لفظی میکردن و خیلی من ترسیدم چون همش میگفتم نکنه توی درگیری اتفاقی برای طرفین بیفته و داستان بشه . زیاد توی تلویزیون و جامعه دیدیم دیگه تمام وجودم پر ترس و استرس میشه اینجور مواقع .
تقریبا هیچ جا با ماشین نمیرم و این بده .
منم دنبال راه حلم ...

[amir111]

بله دوستان منم دقیقا شرایطم همینه مثلا امروز تقریبا20 کیلومتری رو با ماشین راه رفتم.داشتم تو جاده با سرعت 60 تا میرفتم که تابلوی سرعت مجاز هم 60 تا بود دو تا ماشین پشت سرم برام بوق میزدن چرا اروم میری اخرشم سبقت گرفتن رفتن یه جا یه موتوری داشت خلاف حرکت جاده میومد که اگه من حواسم نبود مالیده شده بود کف اسفالت.توی یه کوچه میخواستم بپیچم که یارو با 20 تا سرعت از کوچه به اون باریکی زد بیرون با همون سرعت هم مماس ازم رد شد رفت یعنی یه لحظه دیرتر ترمز کرده بودم میشد تصادف.
توی این موارد هم اگه چیزی پیش میومد مقصر من نبودم.ولی رفتار حق به جانب این أدما آدمو روانی میکنه.یه نفر میگفت ما دوجور رانندگی داریم:یا موقع رانندگی یه جوری بری که همه حواسشون به شما باشه یا شما حواست به همه باشه.
واقعا رانندگی چیز پیچیده ای نیست ولی کسایی که مقررات رو رعایت نمیکنن و فکر میکنن همیشه حق با اوناست پیچیدش میکنن.