سلام
از طرف خانواده پدریم یک دختری را برای ازدواج بهم معرفی کردند.ایشان معتقد بود که باید رابطه طولانی و 6 ماهی حد اقل باشه.پس از یک ماه دیدارهای هفته ای دوبار و صحبتهای تلفنی، ایشان قصد مسافرت با خانواده کردند.و خیلی دوست داشت که من هم بروم.من هم از طرف اداره جایی را گرفتم و رفتم .خیلی همه چیز خوب بود و تصمیم گرفتیم که برگشتیم تهران رابطه را رسمی کنیم.در همان مسافرت رابطه جنسی بین من و این خانم اتفاق افتاد اون لحظه اون خانم هیچ مشکی با این قضیه نداشت و همه چیز عادی بود، در حدی که میگفت در ارتباط پسر ودختر ، ************ پیش میاد.حتی این خانم هنگام برگشت یک روز زودتر از پدر مادرش و همراه من برگشت. و تمام طول را ه ایشون تو ماشین من بود.
اما فردای اون روز که ما خونه رسیدیم.ایشان نظرش کاملا عوض شد و رابطه را با من قطع کرد.ایشان میگفت ما مثل هم نیستیم و در کنار من احساس خوشحالی نمیکنه و اون را بطه احساسش را به من عوض کرده.من ایشون را خیلی دوست دارم و خانواده ایشون هم من را تایید کرده اند.فقط ایشون منو دیگه نمیخواد.لطفا بگید من چیکار باید بکنم تا با این خانوم بتونم ازدواج.کنم.این راهم بگم که ایشون هنوز دختر هستند و هیچ مشکی هم در رابطه جنسی براش پیش نیامده.