نوشته اصلی توسط
سارا رحيمي زاده
سلام
من يه مساله ي كوچيك تو زندگيم پيش اومده ، دوس دارم نظر بقيه رو هم در موردش بدونم. من و شوهرم سه ماهه عقد كرديم. همسرم ساكن تهران و من ساكن شهرستان هستم. من ديشب با دوستم بيرون بودم ، وقتي خواستم برم خونه ،همسر دوستم كه تا حالا يكي دو بار باش سلام عليك داشتم اما معاشرتي نداشتم اومد دنبالمون و چون من كليد نداشتم بهم گفتن بريم سه تايي شام بخوريم تا مامانت اينا بيان من اصرار كردم كه نميام و به دليل اصرار اونا قبول كردم، اين موضوع رو هم تو ذهنم مرور كردم كه شوهرم هم با دوستش و خانم دوستش خيلي وقتها ميرن بيرون، بعد كه به همسرم گفتم شديدا ناراحت شد و گفت نبايد اين كارو مى كردي به دو دليل يكي اينكه محيط شهرستان با تهران فرق مى كنه و يكي ديگه اينكه تو شوهر دوستتو نميشناختي از قبل و من هم اونو نديدم،
من دليل اولش رو مى تونم قبول كنم ولي دليل دومش رو تو دوره زمونه اي كه اين قضيه كاملا عاديه و خودش هم چنين رابطه هايي داره برام قابل قبول نيس، مخصوصا اينكه قبلا به من گفته بود من دوس دارم با دوستات و همسراشون رابطه داشته باشيم