سلام خدمت بزرگواران
من 30 سالمه و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد یک رشته مهندسی از یک دانشگاه خیلی خوبم.
به مدت 4 سال تو یه شرکتی در قسمت مدیریتی مشغول به کار بودم که بی ربط هم به رشته م نبود. من تو زمینه مدیریتی ادم بسیار موفقی بودم تو محل کارم و همه من رو به چشم یک مدیر اجرایی خیلی قوی میشناسند. بصورت امتحانی ازمون دکترای رشته خودم رو شرکت کردم و در یه دانشگاه خیلی خوب قبول شدم.
الان با گذشت یک ترم از سال تحصیلی میبینم هیچ علاقه ای به مباحث و درسها ندارم. و همش ذهنم تو مدیریته. من تو این 4 سال که کار کردم تازه خودمو علاقه هام رو پیدا کردم. به نحوی که اگر برگردم سر خونه اول و انتخاب رشته حتما میرم سراغ رشته مدیریت. ولی الان نمیدونم چیکار کنم.
از طرفی رشته خودم رشته نون و آبداریه. ولی خیلی خیلی سخته. یعنی من رسما تو تمام مدت دکترا باید پوست خودمو بکنم تا بتونم به جائی برسم. از طرفی هم هیچ علاقه ای به مباحث درسهای خودم ندارم و همه رو از سر اجبار دارم میخونم. همش برنامه نویسی و سر کله زدن با امار و ریاضیه که اصلا تو خون من نیست. فقط به این امید که شاید از این رشته فارغ شدم بتونم یه جای خوب پست مدیریتی بگیرم.
این فکر من رو آزار میده که نکنه دارم اشتباه میکنم. وقتی من هیچ علاقه ای ندارم چرا باید منتظر زمان بمونم تا منو یه جایی قرار بده؟ چرا از الان تغییر رشته ندم برم مدیریت که منو برای مدیریت آماده کنه!؟؟؟ ولی باز نا امید میشم میگم نکنه همین فرصتی هم که این دکترا جلو پای من گذاشته از دست بدم و برم وارد یه راه دیگه بشم که نمیدونم تهش چه اتفاقی میفته؟
نمیدونم چکار کنم.. از طرفی به رشته م بی علاقه م و اصلا دوست ندارم... اونقدر که با گریه درس میخونم از بس بدم میاد.. از طرفی هم وسوسه دکترا و اینده ای که در پیش داره نمیذاره من درست تصمیم بگیرم.
چیگار کنم