عاشقی و ازدواج

[abolfazl-fth]

سلام
این پیام رو یکی از آشنا ها داد و گفت که داخل انجمن بفرستم و ازتون در خواست مشاوره کنم:

سلام
میخوام که شرایطم و شرایط یه پسری رو بگم ، شما تصمیم گیری کنید در مورد شرایط ، که آیا میتونم با هم ازدواج کنیم یا نه.
ممنون
یه دختر 16 ساله هستم ( کلاس دهم و رشته تجربی ) تقریبا 3 ساله که با پسری دوست هستم و تا حالا از نزدیک ندیدمش ، اما مجازی زیاد با هم حرف میزنیم.
پسره ساکن بجنورد و منم ساکن تربت جام.
اول از پسره میگم
پسره 18 سالشه و الان دانشجویه و رشتش حسابداریه و احتمالا زیاد تو سپاه استخدام بشه چون برای سپاه زیاد کار میکنه ( خودشون بهش گفتن استخدامت میکنیم ) ، قسمت تعمیرات سیستم کامپیوتر و...
خانوادش ازش متنفرن و حتی نمیخان یک لحظه ببیننش و متقابلا پسره
پدرش کشاورزه و مادرش هم خانه دار ، وضع مالیشون هم زیاد خوب نیست. پدرش قبلا معتاده بوده و الان ترک کرده و الابته پرد خودم هم دستی به سیم داره :|:|:|
اخلاق تندی داره و سریع عصبی میشه و البته به همون سرعت هم پشیمون میشه و عذر خواهی میکنه و البته اخلاقش یه جوریه که تقریبا هیچ کس نمیتونه تحملش کنه. زیاد هم باهم بحث و دعوا کردیم ، تقریبا سر همه چی ، البته از اون دعوا هایی که قهرش یک روزست/
بهم گفته که اگه باهات ازدواج کنم نمیذارم دانشگاه بری چون دانشگاه محیط خوبی برای خانوم ها نیست.
و این مشکلی بزرگیه برام ، چون دوست دارم درس بخونم.
حالا شرایط خودم :
پدرم معلم ابتداییه و مادرم هم خانه دار.
و فقط عاشق این پسر شدم

بگید لطفا چیکار کنم؟
باهاش واقعا بمونم؟
میشه باهاش زندگی کرد؟
ممنون میشم یه پاسخ قانع کننده و کامل بدید.

[Dev]

سلام
این پیام رو یکی از آشنا ها داد و گفت که داخل انجمن بفرستم و ازتون در خواست مشاوره کنم:

سلام
میخوام که شرایطم و شرایط یه پسری رو بگم ، شما تصمیم گیری کنید در مورد شرایط ، که آیا میتونم با هم ازدواج کنیم یا نه.
ممنون
یه دختر 16 ساله هستم ( کلاس دهم و رشته تجربی ) تقریبا 3 ساله که با پسری دوست هستم و تا حالا از نزدیک ندیدمش ، اما مجازی زیاد با هم حرف میزنیم.
پسره ساکن بجنورد و منم ساکن تربت جام.
اول از پسره میگم
پسره 18 سالشه و الان دانشجویه و رشتش حسابداریه و احتمالا زیاد تو سپاه استخدام بشه چون برای سپاه زیاد کار میکنه ( خودشون بهش گفتن استخدامت میکنیم ) ، قسمت تعمیرات سیستم کامپیوتر و...
خانوادش ازش متنفرن و حتی نمیخان یک لحظه ببیننش و متقابلا پسره
پدرش کشاورزه و مادرش هم خانه دار ، وضع مالیشون هم زیاد خوب نیست. پدرش قبلا معتاده بوده و الان ترک کرده و الابته پرد خودم هم دستی به سیم داره :|:|:|
اخلاق تندی داره و سریع عصبی میشه و البته به همون سرعت هم پشیمون میشه و عذر خواهی میکنه و البته اخلاقش یه جوریه که تقریبا هیچ کس نمیتونه تحملش کنه. زیاد هم باهم بحث و دعوا کردیم ، تقریبا سر همه چی ، البته از اون دعوا هایی که قهرش یک روزست/
بهم گفته که اگه باهات ازدواج کنم نمیذارم دانشگاه بری چون دانشگاه محیط خوبی برای خانوم ها نیست.
و این مشکلی بزرگیه برام ، چون دوست دارم درس بخونم.
حالا شرایط خودم :
پدرم معلم ابتداییه و مادرم هم خانه دار.
و فقط عاشق این پسر شدم

بگید لطفا چیکار کنم؟
باهاش واقعا بمونم؟
میشه باهاش زندگی کرد؟
ممنون میشم یه پاسخ قانع کننده و کامل بدید.

سلام تمام موارد را بزاریم کنار این سن اصلا شخصیت فرد شکل نگرفته که بخواد معنی عشق را بدونه . نمونش هم همین که عاشق شده ولی ندیده و نشناخته .
کسی که برای ازدواج تکمیل شده باشه و بتونه درک کنه عشق یعنی چی اولا به این راحتی و اینجوری عاشق نمیشه و وقتیم عاشق شد نمیتونه دل بکنه و حتی عاشق وجود طرف میشه نه ظاهر و حتی عیب های ظاهری هم نمیبینه .
این اسمش عشق نیست یک کنجکاوی از روی بچگی و کنجکاوی نوجوانیه و ادامه دادنش هم باعث ضربه های روحی بسیار زیادی میشه هرچند الانم خیلی طول کشیده و باید زودتر قطع بشه.

ازدواج و عشق و عاشقی الکی نیست که یکی ندیده و نشناخته عاشق بشه اونم توی این سن . هرچقدر سن میره بالا فهم شخص از عشق بالاتر میره و خودش میفهمه .
اصلا از کجا میدونه راست میگه ؟‌از کجا میدونه پسره و در مورد خودش درست گفته ؟

حتما باید ضربه بخوره تا بفهمه ؟ این همه دختر اینجوری مورد سو استفاده قرار گرفتن بس نیست واقعا ؟؟؟ نمیدونم چه وقت ما میخوایم بفهمیم گول نخوریم .

زودتر باید تمام بشه وگرنه بعد ممکنه با ترفند های مختلف مورد سو استفاده قرار بگیره اون وقت خودش میاد اینجا تاپیک میزنه همین داستانا با ادامش دیگه تعریف میکنه و میگه حالا چکار کنم ؟

حالا باید قطع بشه چون هیچ شناختی نیست و این سن هم سن ازدواج نیست و هیچ درکی از عشق و دوست داشتن نیست و همش کنجکاوی و احساس زودگذره و وابستگی الکیه که فقط باعث افسردگی و سو استفاده میشه .

[fateme.68]

سلام
این پیام رو یکی از آشنا ها داد و گفت که داخل انجمن بفرستم و ازتون در خواست مشاوره کنم:

سلام
میخوام که شرایطم و شرایط یه پسری رو بگم ، شما تصمیم گیری کنید در مورد شرایط ، که آیا میتونم با هم ازدواج کنیم یا نه.
ممنون
یه دختر 16 ساله هستم ( کلاس دهم و رشته تجربی ) تقریبا 3 ساله که با پسری دوست هستم و تا حالا از نزدیک ندیدمش ، اما مجازی زیاد با هم حرف میزنیم.
پسره ساکن بجنورد و منم ساکن تربت جام.
اول از پسره میگم
پسره 18 سالشه و الان دانشجویه و رشتش حسابداریه و احتمالا زیاد تو سپاه استخدام بشه چون برای سپاه زیاد کار میکنه ( خودشون بهش گفتن استخدامت میکنیم ) ، قسمت تعمیرات سیستم کامپیوتر و...
خانوادش ازش متنفرن و حتی نمیخان یک لحظه ببیننش و متقابلا پسره
پدرش کشاورزه و مادرش هم خانه دار ، وضع مالیشون هم زیاد خوب نیست. پدرش قبلا معتاده بوده و الان ترک کرده و الابته پرد خودم هم دستی به سیم داره :|:|:|
اخلاق تندی داره و سریع عصبی میشه و البته به همون سرعت هم پشیمون میشه و عذر خواهی میکنه و البته اخلاقش یه جوریه که تقریبا هیچ کس نمیتونه تحملش کنه. زیاد هم باهم بحث و دعوا کردیم ، تقریبا سر همه چی ، البته از اون دعوا هایی که قهرش یک روزست/
بهم گفته که اگه باهات ازدواج کنم نمیذارم دانشگاه بری چون دانشگاه محیط خوبی برای خانوم ها نیست.
و این مشکلی بزرگیه برام ، چون دوست دارم درس بخونم.
حالا شرایط خودم :
پدرم معلم ابتداییه و مادرم هم خانه دار.
و فقط عاشق این پسر شدم

بگید لطفا چیکار کنم؟
باهاش واقعا بمونم؟
میشه باهاش زندگی کرد؟
ممنون میشم یه پاسخ قانع کننده و کامل بدید.

نه کات کن
دیگه قطعی تر از این نمیشه گفت

یا علی مدد

[abolfazl-fth]

ممنونم ازتون
در این که حرفاش راست بوده شکی نیست