دختر 25 ساله ای هستم حدود 4 ماه است که با آقایی 30 ساله من باب آشنایی برای ازدواج چندباری تلفنی و پیامکی صحبت کردم(اما نه زیاد)... ایشون خیلی آدم احساساتی هستن و به من هم ابراز علاقه ی شدیدی می کنند...
تا اینکه به درخواست خانواده گفتم که تا قبل از خواستگاری ارتباط ها قطع شه(به ایشون گفتم نمی خوام تا قبل از نامزدی وابستگی ایجاد شه)... ایشون با من برخورد خیلی بدی داشتن .. و چون از خواستگاری قبلی خودشون که از دخترداییشون بوده و مدت زمان طولانی (حدود 15) طول کشیده و بالاخره ایشون جواب رد دادن خاطره ی بدی داشتن .... با پیامک به من گفتن اون عوضی گفت هر چی خانواده ام بگن و آخرش خودش گفت نه... و بعد همه چی و بهم زدن... حتی به من می گن که تو که نمی خواهی وابستگی ایجاد شه حتما تجربش و داشتی و باید من و قانع کنی... و یک سری مسائل دیگه بعد برای من آرزوی خوشبختی کردن و گفتن خداحافظ.... بعد از چند ساعت من خودم به ایشون پیام دادم تا سوء تفاهمایی که ایجاد شده بود رفع شه ،بعد همه چی تموم شه... و بعد از کلی صحبت ایشون قبول کردن که اشتباه کردن و از من معذرت خواهی کردن .... اما به ایشون گفتم باید دوباره فکر کنم... وطی این مدت ایشون با من تماسی نداشتن فقط یک بار درخواست کردن که حضوری همدیگرو ببینیم که من قبول نکردم... بعد از چند روز دوباره تلفنی با هم صحبت کردیم و ایشون سعی کردن که من و قانع کنند ...من قانع نشدم..
من نمی دونم واقعا باید چی کار کنم... می ترسم با ایشون ازدواج کنم و آدم شکاکی باشه...
ببخشید طولانی شد... لطفا راهنمایی کنید