نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

901
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33422
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    با سلام و خسته نباشید .من 4ماهه که ازدواج کردم و خونمون 1کوچه با خونه خانواده شوهرم فاصله داره.اونا هرشب بدون استثنا ساعت 6به بعد میان خونمون و تا12شب نمیرن،جوری که این موضوع روی روابط جنسیمونم تاثیر گذاشته و خیلی خسته هستیم برای رابطه.این وضعیت من رو عصبی کرده و دارم روی همسرم خالیش میکنم.نمیتونم بهش بگم چون خانوادش رو خیلی دوستداره و پسر عصبی هم هست چندین بار به طور غیرمستقیم که گفتم دعواموم شد.من نمیدونم باید چکار کنم خیلی عصبی شدم و افسرده.حوصله خودمم ندارم،حتی بیرون رفتنمون هم با اونا هست.همسرم فقط شبهاخونه هست که اونا هستن پس چه زمانی با همسرم باشم من؟.احساس میکنم این وضعیت داره زندگیم رو نابود میکنه.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    قبلش تماس نمیگیرن؟
    اگه تماس گرفتن بگید امشب نیستیم یا با همسرم قراره وقت بگذرونم.
    یا هفته ای یکی دوشب شما برین خونه اونا یا اقوام دیگه که خانواده همسرتون بفهمن شما هم برنامه های خودتون رو دارین.
    تا وقتی شما در دسترس اونهایین وضعیت همینه.
    بهتره با بهانه اوردن و عذرخواهی چند شب از اومدن شون جلوگیری کنین یا بگین به جای امشب میتونیم جمعه نهار در خدمتتون باشیم.
    اینجوری کم کم از سرشون میفته و مزاحمتون نمیشن.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33422
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    نه تماس نمیگیرن خودشون میان.
    من داخل شهری هستم که کل اقوام شوهرم اینجان و از خانواده خودم دور هستم.
    وقتی به شوهرم میگم بریم بیرون از خواهراشم واسه بیرون اومدن دعوت میکنه،یکبارم تذکر دادم که بحث شدیدمون شد.گاهی اوقات احساس میکنم همسرم هم این موضوع رو میدونه و ناراحته اما نمیتونه با خانوادش عنوانش کنه چون شدیدا احترام میگذاره بهشون انگار یجور ترس داره گاهی وقتها که یکم دیرتر میان به حالت تعارفی میگه انگار نیومدید تحویلمون نمیگیرید،ضمناخونه هم هنوز به اسم پدرشه ومن احساس میکنم پدرشوهرم یجور احساس مالکیت داره به همچیز

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    در خصوص مسئله ای که مطرح کردید من تا حدی هم شرایط شما رو درک میکنم و هم شرایط همسرتون رو. ببینید همسر شما توی این خانواده بزرگ شده و احتمالا زمانی که با ایشون نامزد بودید هم شاهد این مهمانیها بودید. اصولا خانمها از مهمانی لذت میبرن و شاید به دلیل وابستگی زیادی که همسر شما نسبت به خانوادش داره احساس میکنه اگه بخواد نره شاید خانوادش فکر کنن برای اونها اهمیت قائل نیست یا اینکه شما مانعش شدید. به نظر من با خوشرویی و بدون تعصب با همسرتون صحبت کنید و به جای اینکه دلیل عدم تمایلتون برای حضور در مهمانیها رو خصوصیات اخلاقی و سطح شغلی افراد مطرح کنید خستگی از کار روزانه و نیاز به استراحت مطرح کنید و ارادت خودتون رو در ظاهر هم که شده نشون بدید .

    قرار نیست با تمام آدمهایی که رفت و آمد میکنیم از طبقه ما باشن یا شغل و سطح فکرشون مثل ما باشه . خوبه یادمون بمونه ما توی ایران زندگی میکنیم با فرهنگها و سنتهای خاص خودش که بعضا هم ممکنه غلط باشن ولی پایه و اساس اکثر آدمهاست و نباید به این راحتی نادیده گرفت.در مورد تعدادش هم من فکر میکنم برای اینکه همسرتون بی جهت حساس نشه تا اونجا که میتونید همراهیش کنید و جاهایی که واقعا براتون مشکله ایشون رو به همراه فرزندتون ببرید منزل پدرش یا فامیل و بگید که یک سری کار دارید که باید انجام بدید ولی با روی خوش لطفا.

    و یه جاهایی هم ایشون باید شما رو درک کنه و اگر مهمونی خیلی مهمی نیست نره و با یه بهانه ساده خانوادش رو راضی کنه. در خصوص فرزندتون من فکر میکنم بچه ها بزرگترین الگو برداری رو از پدر مادر میکنن در هر صورت فرزند شما وارد اجتماع میشه و اونجا هم با هزار جور آدم برخورد میکنه و اگه قرار باشه از رفتار اونها الگو برداری کنه نقش تربیتی خانواده چی میشه؟ در مورد اینکه میفرمایید هر وقت یکی از اقوام همسرتون رو دعوت میکنید خانوادشم باید د عوت کنید به نظر من هیچ ایرادی توی این کار نیست و بسیار طبیعیه چون خانواده همسر شما هم واجب میدونن و دوست دارن هر کسی رو دعوت میکنن شما هم حضور داشته باشید. سعی کنید به خانواده همسرتون مثل اعضای خانواده خودتون نگاه کنید در عین اینکه خصوصی بودن زندگیتون محترمه.

    در مورد سفر آیا ایشون فقط سفر گروهی دویت داره یا اینکه هر دو . اینکه شما فقط دلتون میخواد فقط با همیر و فرزندتون برید سفر یه مقدار ناشی از اینه که عواطف همسرتون رو نسبت به خانوادش در نظر نمیگیرید. آیا همسر شما سفر با خانواده شما رو هم دوست داره؟ اگه جواب مثبته به نظر من سعی کنید ترتیبی بدید که هر دو نوع سفر توی زندگیتون باشه.

    هم سفر دست جمعی و هم سفر خانوادگی سه نفره(یادتون باشه ما توی ایرانیم با فرهنگ ایران).در مورد اینکه برای همسر شما رضایت فامیل و خوانوادش مهمه تا شما من فکر میکنم به خواست اونها اهمیت میده چون باهاشون رودروایسی داره و میترسه که مبادا ازش ناراحت بشن چون شما نزدیکترین شخص بهش هستید توقع داره بیشتر از همه درکش کنید یا به عبارت دیگه نه گفتن بهتون براش راحت تره.ازش عصبانی نشید با محبت میشه این چیزها رو درست کرد . واقیعت اینه که عقایدتون با هم فرق میکنه.

    اگه همسر شما نسبت به خانوادتون بد بود اون موقع جای ناراحتی داشت ولی اینجوری ببینید که خصوصیت اخلاقیش اینه و منظوری نداره. من بهتون توصیه میکنم با توافق همسرتون پیش یه مشاور برید البته قبلش به همسرتون بگید دلتون می خواد برید پیش مشاور که اگه اشکالی توی کار خودتون هست برطرف کنید چون به همسرتون و زندگیتون علاقمند هستید.( توپ رو بندازید توی زمین خودتون تا اعتمادش به شما جلب بشه و احساس امنیت کنه). امیدوارم که به نتایج خوبی برسید. یادتون باشه دنیای خانمها با آقایون فرق میکنه و طبعا لذتهاشون هم متفاوته.

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32417
    نوشته ها
    996
    تشکـر
    607
    تشکر شده 1,197 بار در 635 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین70 نمایش پست ها
    با سلام و خسته نباشید .من 4ماهه که ازدواج کردم و خونمون 1کوچه با خونه خانواده شوهرم فاصله داره.اونا هرشب بدون استثنا ساعت 6به بعد میان خونمون و تا12شب نمیرن،جوری که این موضوع روی روابط جنسیمونم تاثیر گذاشته و خیلی خسته هستیم برای رابطه.این وضعیت من رو عصبی کرده و دارم روی همسرم خالیش میکنم.نمیتونم بهش بگم چون خانوادش رو خیلی دوستداره و پسر عصبی هم هست چندین بار به طور غیرمستقیم که گفتم دعواموم شد.من نمیدونم باید چکار کنم خیلی عصبی شدم و افسرده.حوصله خودمم ندارم،حتی بیرون رفتنمون هم با اونا هست.همسرم فقط شبهاخونه هست که اونا هستن پس چه زمانی با همسرم باشم من؟.احساس میکنم این وضعیت داره زندگیم رو نابود میکنه.
    خب
    شما روش درستی رو انتخاب نکردی واسه بیان ناراحتیت وقتی میای غیرمستقیم مطلب رو با کنایه میگی
    معلومه دعوا میشه
    باید تو یه موقعیت خوب که حال همسرت خوبه با نوازش و احترام بهش بگی که
    قدم پدرو مادرت سر چیم ولی من دوست دارم بعضی شبها تنها باشیم ببین چی میگه
    نه نگفتنش درسته نه گفتنش با کنایه و دعوا
    امضای ایشان
    أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ

    حرفی که می‌زنی می‌شه بذری که
    می‌کاری توی دل آدم‌ها
    و یه روز
    درخت می‌شه

  7. کاربران زیر از حناء بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفت و آمد زیاد خانواده همسرم

    سلام عزیزم.

    شما تازه ۴ ماهه ازدواج کردی و اوایل ازدواج همه یه کم نابلدن توی جزئیات زندگی و همسرداری٬ و تا قلق زندگی دستشون بیاد یه کم طول میکشه و این طبیعیه!

    منم با حنا جان موافقم٬ توی زندگی مشترک رسوندن منظور از راه غیر مستقیم معمولا برداشت درستی ازش نمیشه و جواب عکس میده !

    به خصوص اگر دلت پر باشه و به بهانه های مختلف عصبانیتتو خالی کنی!

    به عنوان یک خانوم متاهل که تجربه زندگی مشترک داره خواهرانه میگم که هیچ وقت هیچ ناراحتی رو توی خودت نریز؛

    اول واسه خودت چون رفته رفته عصبی و پرخاشگر و کم تحمل میشی که خودش ناراحتیهای جسمی زیادی به دنبال داره!

    دوم واسه زندگیت٬ چون هیچ وقت هیچ مردی زن پرخاشگر و عصبی رو تحمل نمیکنه حالا به هر دلیلی که میخواد باشه٬ این اوضاع براش غیر قابل تحمل میشه و دلش سرد میشه از خونه و زندگیش!

    همیشه حرفتو بگو و خواسته هاتو به زبون بیار٬ البته از راهش!

    اینجوری هم مشکلاتت بهتر و درست تر حل میشه هم خودت اذیت نمیشی هم به زندگیت لطمه ای نمیخوره!

    اما همونطور که حنا جانم گفتن دقت کن که توی یک شرایط آروم و مناسب و در این مورد ترجیحا عاشقانه مطلبو عنوان کنی!

    اونم با زبون نرم و قشنگ و گفتن حرفایی که میدونی به دلش میشینه و انجام کارایی که دیوونش کنه!

    اونوقت میبینی که همسرت برای گذروندن حتی یک ساعت بیشتر لحظات عاشقانه در کنار شما چجوری با وجود هر سختی به تنهایی این مشکلو حل میکنه!
    ویرایش توسط رامونا : 01-15-2017 در ساعت 10:35 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-29-2015, 01:00 PM
  2. تابلوهایی زیبا از گل‌ها و گیاهان زیر اشعه ایکس
    توسط Artin در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 12:59 AM
  3. زیبایی های جزیره بوراکای (Boracay) در فیلیپین
    توسط Artin در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-19-2013, 12:51 AM
  4. تصاویر سرسبز و زیبای جزیره یاکوشیما
    توسط R e z a در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-09-2013, 01:53 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد