سلام.پدرومادرم۳۰ساله دارن باهم زندگی میکنن ولی ازهم راضی نیستند.بابام اخلاقش جوریه ک بیشتر دوست داره تحقیر کنه و حرف منطقی نمیشنوه و منطقی حرف نمیزنه مامانمم بیشتر میریزه توخودش.باارثیه پدربزرگم مامانم سعی و تلاش کرد خونه ساخته که یذره هم بابام کمک کرد ولی همه زحمتاش با مامانم بود.الان بابام میگه سی ساله من سرکاررفتم زحمت کشیدم پس حق منه.الان ۶ماهه هرکدوم خونه مادراشون هستن بابام خرج مامانمو نمیده.خانواده بابام مخشو شست و شو دادنو زندگیمونو خراب کردن.ب به جای اینکه نصیحتش کنن .بابام رفته تو کل محل ابروی مامانمو برده و حرف زندگیه شخصیشو به همه زده و شکایت کرده البته قبل این ماجراهاهم برای هرکی میدید حرف میزد یا ناخواسته باعث اختلاف بین بقیه میشد. مامانمم میخوادبرای طلاق اقدام کنه.من این وسط هم اشک دوتاشونو میبینم و داغون میشم بابام میگه تصادف کردم زنم منو ول کرده یه سر بهم نمیزنه خونه رو برداشته واسه خودش.ازطرفی مامانم میگه مخالف این نیستم ک نصف خونه رو به اسمش کنم ولی اخلاقشو عوض کنه.ولی باز حاضرنیست به بابام فرصت بده و ازطرفی بابام همه محل رو خبردارکرده فرصتی نمونده.نمیدونم چیکارکنم نه میتونم از یکیشون دفاع کنم نه میتونم ساکت وایسم .توروخدا بگید چیکارکنم