شوهر ساکت وسرد

[medhat]

سلام،من خانومی 28 ساله هستم تو سن 18 سالگی ازدواج کردم الن هم یه پسر10ساله دارم.بعداز ازدوج با همسرم وخوانواده اش مشکلات زیادی داشتم.همسرم یه ادم سرد وبی روح وبی عاطفه است.ولی من پر از عشق واحساس.در 2 سال گذشته با خوانواده همسرم سر یه مشکل قطع رابطه کردم که این عامل خیلی ازارم داد.در حال حضر خوانواده همسرم به اشتباه خود پی بردند ومی خوان که با هاشون رفت وامد کنم.ویل من امی ترسم باز تکرار بشه رفتارهای گذشته اشون.ازطرفی خیلی احساس افسردگی می کنم دلم می خواست شوهرم منو درک می کرد.من توی زندگیم خلا یه مرد خوب وبا احساس وخیلی دارم ،بارها از همسرم خواستم به خواسته تای من اهمیت بده ملی اون فقط با تمسخر از کتارحرفام می گذره.بد احساس یاس می کنم .من فوق لیسانس معماری دارم ادم موفقیم ولی اصلا شادی وامید در زندگی خودم حس نمی کنم .خواهش می کنم منو راهنمایی کنید چیکار کنم با این مرد بی احساس وبا خوانواده اش.

[اسمان]

سلام.شايد سرديش از زياد توجه کردن شماست تا حالا بهش بي محلي کردي ببيني چه اتفاقي ميافته من فکر مي کنم جواب بده

[شادى]

وقتى باهاتون ازدواج كرد همين جور بود يا در حال حاضر سرد شده؟ شايد علت سردى رفتارش متاثر از سردى رفتار شما با خانوادشه! ازكجا فهميدين بى احساسه؟ شايد نتونه به عنوان مرد احساساتشو بروز بده اونطور كه شما دوس دارى

[medhat]

باتشکر از پاسخ اتون،شوهر ام از همون اول رفتارش همین جور ی بود ولی اونموقع من بچه سال بودم نمی فهمیدم .ولی الان که دیگه به حدی رسیدم که هم میفهمم رفتارشو هم نیاز دارم به عشق واحساس یه مرد توی زندگیم ،مشکل اش با خوانوادش ربطی به من نداره شاید من بتونم حلش کنم ولی بخاطر من نیست.پرسیدید ازکجا فهمیدم که بی احساسه از اونجایی که من زن بعد از 10سال زندگی مشترک به شدت احساس تنهایی وخلا می کنم .من حتی به خاطر اون حاضرم پا رو غرورم بذارم وبا تمامی بی احترامی های خوانواده اش با هاشون رفت وامد کنم اما ذایا واقعا ققراره اتفاقی توی زندگی من بیافته!!

[medhat]

یه مسئله دیگه هم که باعث ازار من شده ،البته ربطی به همسرم نداره ،برادر همسرم به تازگی ازدواج کرده و من شاهد بودم احترام ها وتوجه ای که به همسر برادر شوهرم شده توسط خانواده شوهرم هیچوقت با من نشده بود.حتی یه مدتی طولانی من وهمسرم و بخاطر اون خانوم طرد کردن.ولی چند وقته خیلی اصرار دارن که با من خوب هستن واصرار می کنن که من با هاشون رفت وامد کنم ولی من به صداقت رفتارشون شک دارم حتی مادر شوهرم با خواهش وتمنا از من خواسته برم منزلشون .من نمی دو نم باید چیکار کنم.لطف کنید منو راهنمایی کنید .

[شادى]

در مورد شوهرت شايد بلد نيست محبتشو ابراز كنه به نظرم واسش كتاب بخر كتابهايي كه در زمينه وظايف مرد نسبت به همسرشه ولى مجبورش نكن بخونه! يه جورى كه خودش راغب بشه. يا درصورتى كه از مطالعه بدش مياد از طريق برنامه هاى تلويزيون يا سى دى هاى مربوط به اين زمينه استفاده كن. در مورد روابط با خانواده همسرت هم طبيعى رفتار كن نه افراط نه تفريط! وبا حسن ظن به رفتارشون سعى كن دوباره روابط خوبى باهاشون برقرار كنى

[medhat]

باتشکر از سایت خوبتون،اتفاقا قبلا این کارو کردم مطالب زیادی از اینترنت براش جمع اوری کردم .یا وقتی برنامه تلوزیونی راجب مسائل خانوادگی هست از دیدنش طفره میره.حتی دوره زوج درمانی هم تاثیری نداشت.بارها سعی کردم من هم مثل اون بشم اما نتونستم من خیلی احساساتی هستم،وحتی بارها دلم خواست توی جامعه با مرد های دیگه ارتباط برقرار کنم اما نتونستم ،من خیلی احساس تنهایی وسر خوردگی می کنم .اصلا شادی در زندگی خودم حس نمی کنم زندگیم خیلی یکنواخت وسرده رابطه من وشوهرم به حرفای روزانه خلاصه میشه .این وسط اون از زندگیش راضی هست ولی من دارم دچار افسردگی وناراحتی روحی وحتی نارحتی قلبی میشم.لطف میکنید بیشتر برام توضیح بدید که رابطه طبیعی باخانواده همسرم یعنی چه جوری.

[REYHANEH]

سلام
راستی شوهرت چند سالشه
با خانواده شوهرت رفت و امد کن جوری که بی احترامی بهت نشه
یعنی خانومه خودت باش انگار نه انگار اتفاقی افتاده سیاست داشته باش یه ادم پر احساسی مثل شما نباید تو زندگی کم بیاره
نباید احساس شکست و تنهایی کنه هیچوقت لجبازی کردن کارت پیش نمیره که خواستی با دیگر مردا ارتباط داشته باشی
مواظب باش این احساسات نسبت به شوهرت روی بچت تاثیر نذاره

[medhat]

سلام،خسته نباشید،دلم نمیاد نگم چقد خوبه که ادمایی مث شما هستن که برای دیگران بدون چشم داشت وقت میذارید وارزش قائل میشید واقعا ممنونم.
شوهر من 29 ساله اشه 1 سال از خودم بزرگتره،همیشه تلاش کردم که قوی باشم اما دیگه کم اوردم چون انقدسرکوب شده همه احساساتم که تبدیل به یه ادم زود رنج شدم.شاید اگه شوهرم یه ذره ارامش وگرما بهم میداد خیلی چیزا برام مهم نبود.

[شادى]

در مورد رابطه با خانواده همسرت منظورم اينه نه اونقدر محبت بى اندازه نشون بده كه فكر كنن وظيفته و ازت انتظارات زيادى بخوان نه اونقدر سرد وبى تفاوت باش كه واسشون مهم نباشى وحتى مثل خودت رفتار كنن. ولى راجع به شوهرت بايد بدونى اين هنر خود زنه كه بتونه به همسرش نزديك بشه و دنياى مردانشو بشناسه تا بهترين دوست صميمى اش بشه اونوقت هركارى واسه خوشحالى و رضايت شما انجام ميده. لازم نيست محبت زيادى نشون بدى خودت باش

[مامان ایلیا]

سلام منم مثل مشکل شما دامن گیرمه 28 سالمه و واقعا با همسرم و خونوادش مشکل دارم نمی دونم میتونم کمکی برای شما باشم یا نه میخوام ازتون بپرسم آیا شوهر شما فقط با شما سرده یا نه در محیط کاریش یا با دوستاش میگه و میخنده و احساس داره چون همسر من دقیقا با همه خوبه و میخنده ولی به من که میرسه نه حرفی داره نه احساسی انگار از دو دنیای متفاوت هستیم اینجا مشخص می شه که یا کلا همینطور فرد سرد و بی روحی است که ناشی از مشکلاتیه که خونوادش براش داشتن و یه جور احساس ضعف میکنه از خونوادش خجالت می کشه نمی شه کاریش کرد یا نه ریشه مشکل دست خودمونه مثلا من الان چند روزه دارم کتاب رازهایی در مورد مردان رو می خونم به پیشنهاد یکی از بچه های همین سایت یه چیزایی دستگیرم شد که احساس می کنم خودم هم مقصرم ولی راهکارش خیلی ریسک بزرگی داره احتمالا زندگیم بدتر ازینی بشه که هست ولی می ارزه می خوام یه مدت من هم مثل خودش برخورد کنم در ظاهر سرد و بی تفاوت باشم البته هنوز جواب نداده یعنی متوجه شده اخلاقم عوض شده ولی فکر می کنه قهرم که اینطور نیست من همیشه برای حرف زدن پیشقدم بودن برای هر رابطه ای پیش قدم بودم برای همه چیز اول من بودم حالا می خوام به خودش واگذار کنم که دو نتیجه ممکنه بگیرم یا اینکه اون احساس درونیشو میریزه بیرون و از اون سردی در میاد که این نشون دهنده ی اینه که منو دوست داره ولی موقعیتشو نداشته خودش باشه یا بیشتر سرد میشه و این نشون می ده که عشقی یکطرفه داشتم و به خاطر محبتهای بیش از حدم در کنارم بوده و در غیر اونصورت منون نمیخواد که می دونم با یه بچه ی 3 ساله خیلی سخته به این نتیجه برسم و مطئنم به خاطر بچه هم که شده زندگیمو بهم نمیریزم و خودمو قربانی پسرم می کنم ببخشید اینقدر طولانی شد امیدوارم بدردت بخوره

[medhat]

ممنون ازشما،می دونید من به این نتیجه رسیدم که این جور ادما توخونوادشون باید یاد می گرفتن که متاسفانه یاد نگرفتند. رفتار همسر من دقیقا مثل رفتار مادرشه سرد وبی عاطفه.ما ها این وسط قربانی شدیم .من همه این راه ها رو امتحان کردم بی فیده بود امیدوارم شما موفق بشید.

[azita]

سلام کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو بخون کتاب معروفیه حتما نتیجه میبینی