نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

2615
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34311
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

    سلام. یکسال با همسرم دوست بودیم بعد از یکسال ازدواج کردیم. قبل از ازدواج خیلی از سختی هایی ک کشیده برام تعریف میکرد. واقعا دلم میسوخت و دوس داشتم کمکش کنم واس همین تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم. یکسال بعد از ازدواجمون دختر دار شدیم ولی وجود بچه هم کمکی ب رابطمون نکرد. یه مدت از هم دور شدیم تا دادگاه هم رفتیم ولی طلاق نگرفتیم و برگشتیم سر زندگیمون بعد از چند سال پسردار شدیم. من پسرمو خ دوس دارم یه جورابی عاشقشم و اون رو تنها دلیل ادامه زندگیم میدونم. الان چند ماهه هیچ رابطه ای نداشتیم راستش بی میلی از خودمه ن که بی میل باشما میل دارم ولی حس خوبی ب زنم ندارم ینی لذت نمیبرم کنارش.
    نمیدونم چکار کنم. ن همفکریم ن همجنسیم ن حرف مشترک. احساس میکنم بمن ب چشم کیف پول و عابربانک نگاه میکنه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

    سبلام
    خوب شما یک فرصت به همسرتان بدهید دوباره با او حرف بزنید سعی کنید دوباره با همسرتان رابطه داشته باشید دوباره از سر همدیگر را ارزیابی کنید یک بار از خواسته هاتان به همسرتان حرف بزنید بلکه بتوانید دوباره رابطه عاشقانه بین شما و همسرتان ایجاد شود شاید بتوانید همدیگر ببخشید و زندگی با روح و نشاطی آغاز کنید ان شاءالله موفق باشید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

    سلام آقای محترم. میتونم سن شما و همسرتون رو بپرسم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط دلمرده نمایش پست ها
    سلام. یکسال با همسرم دوست بودیم بعد از یکسال ازدواج کردیم. قبل از ازدواج خیلی از سختی هایی ک کشیده برام تعریف میکرد. واقعا دلم میسوخت و دوس داشتم کمکش کنم واس همین تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم. یکسال بعد از ازدواجمون دختر دار شدیم ولی وجود بچه هم کمکی ب رابطمون نکرد. یه مدت از هم دور شدیم تا دادگاه هم رفتیم ولی طلاق نگرفتیم و برگشتیم سر زندگیمون بعد از چند سال پسردار شدیم. من پسرمو خ دوس دارم یه جورابی عاشقشم و اون رو تنها دلیل ادامه زندگیم میدونم. الان چند ماهه هیچ رابطه ای نداشتیم راستش بی میلی از خودمه ن که بی میل باشما میل دارم ولی حس خوبی ب زنم ندارم ینی لذت نمیبرم کنارش.
    نمیدونم چکار کنم. ن همفکریم ن همجنسیم ن حرف مشترک. احساس میکنم بمن ب چشم کیف پول و عابربانک نگاه میکنه

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط دلمرده نمایش پست ها
    سلام. یکسال با همسرم دوست بودیم بعد از یکسال ازدواج کردیم. قبل از ازدواج خیلی از سختی هایی ک کشیده برام تعریف میکرد. واقعا دلم میسوخت و دوس داشتم کمکش کنم واس همین تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم. یکسال بعد از ازدواجمون دختر دار شدیم ولی وجود بچه هم کمکی ب رابطمون نکرد. یه مدت از هم دور شدیم تا دادگاه هم رفتیم ولی طلاق نگرفتیم و برگشتیم سر زندگیمون بعد از چند سال پسردار شدیم. من پسرمو خ دوس دارم یه جورابی عاشقشم و اون رو تنها دلیل ادامه زندگیم میدونم. الان چند ماهه هیچ رابطه ای نداشتیم راستش بی میلی از خودمه ن که بی میل باشما میل دارم ولی حس خوبی ب زنم ندارم ینی لذت نمیبرم کنارش.
    نمیدونم چکار کنم. ن همفکریم ن همجنسیم ن حرف مشترک. احساس میکنم بمن ب چشم کیف پول و عابربانک نگاه میکنه
    سلام

    مشکل شما از حرفهاتون مشخصه

    1.فقط بخاطر حس ترحم ازدواج کردید(این کار غلطه)

    2.بچه دار شدید فقط بخاطر نگه داشتن زندگی زناشویی(این کار غلطه)

    3.دوباره بچه دار شدید برای زندگی زناشویی


    نباید توقع داشته باشید زندگی رو بخاطر ترحم شروع کنیدو بعد یک دفعه توش عشق موج بزنه

    زندگی زناشویی و نگه داشتن یه رابطه مثل یه گیاه میمونه نگهداری دونفره می خواد عشق دونفره می خواد.

    از فکر ترحم که بیاید بیرون حتما همسرتون ویژگی های خوبی دارن سعی کنید بیاد بیارید ویژگی های خوبشونو..

    به هرحال الان پای دو تا طفل وسطه و نمیشه به همین سادگی پای طلاق رو پیش کشید...

    یه زندگی رو به اشتباه شروع کردید پای اشتباهتون بایستید و درستش کنید ، با تموم کردنش و اواره کردن دو تا بچه اشتباه

    دوم مرتکب نشید.

    درباره احساستون با همسرتون صحبت کنید راحت و صریح بگید که چه چیزهایی دوست دارید و دوست دارید چه طوری باشه

    از ایشونم سوال کنید چه توقعاتی از شما داره..

    در صورت نیاز با مشاوره مشورت کنید

    با شماره های تیم مشاوره همین سایت تماس بگیرید پله پله کمک بگیرید عشقی که به فرزندتون دارید

    قدرت خوبی بهتون میده

    نگذرید از زندگیتون درستش کنید



    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی میلی و عدم احساس آرامش کنار همسر

    مهمترین فاکتوری که مرد رو به زندگی با همسر و ادامه آن ترغیب میکنه علاقه است وجود 10 تا بچه هم نمیتونه این کار رو انجام بده.
    راهنمایی خاصی نمیتونم واسه شما داشته باشم چون کاملا" درک میکنم چه حالی دارید
    انگیزه ادامه زندگی مشترک در هر شرایطی دوست داشتن هست

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد