اختلاف با همسرم

[zohrem]

سلام حدود سه سال عقدم شیش ماه اول همه چی خوب بود شوهرم با خونوادم خوب بود با فامیلام رفت و امد داشت ولی عید سال قبل خونواده ی شو هرم واسه اون یکی پسرشون اومدن خاستگاری خواهرم جواب ما منفی بود حالا نزدیک به یکساله با خونوادم قهره حالا هم اصرار داره بریم سر خونه زندگی خودمون میگه اگه تا یه ماه دیگه نریم قید منو بزن ادعا میکنه بعد از خونه رفتن همه چی بهتر میشه چیکار کنم من به طلاق فک میکنم من اینجور زندگی کردنیو دوس ندارم خواهش میکنم کمکم کنید دیگه تو این یکسال صبرم تموم شده

[sam127]

دلیل جواب منفی چی بوده؟
یعنی حرفش اینه چرا خانوادت جواب منفی دادن؟

[zohrem]

والا از شناختی که من از خونوادش داشتم دیگه صلاح نبود دوباره وصلت صورت بگیره اونا یه شب اومدن صحبت کردن ما هم گفتیم فکرامونو میکنیم وجواب منفی بود شوهرم میگه شما به خونواده من کم محلی کردین بی احترامی کردین خونواده شوهرم هم با خونوادم قهر کردن وضعیت خیلی بدی گیر کردم

[fateme.68]

کار خوبی کردین ک جواب رد دادین
حتی اگه بهترین ادمای دنیا باشن صلاح نیست دوتا ازدواج صورت بگیره
چون اختلاف تو یکی از زندگی ,زندگی اون دونفر دیگه هم به خطر میندازه


فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

[zohrem]

خب چرا صلاح نبود؟
شما چطوری صلاح دیدید که با اون پسر ازدواج کردین؟
برادرش چی کمتر از اون داره؟
اگر دلیل محکمی برای جواب منفی دارید بگید چون به هر حال برادر شوهرت بوده و بدون دلیل برادرشو رد کردین ناراحت شده

اخه با شناختی که تو این دوسال ازشون پیدا کردم به خونواده ما نمیخورن از لحاظ اجتماعی و فرهنگ مث ما نیستن ما خیلی اهل رفت و امدیم ولی اونا نیستن حتی پدرشوهرم با خونواده مادر زنش قهره البته ما این قضیه رو نمیدونستیم بعد از ازدواجم فهمیدیم به نظر خودم من میتونستم صبوری کنم دوست نداشتم دیگه خواهرم این شرایظو تحمل کنه
چه کازی از دستم برمیاد اصلا دوس ندارم زندگیم خراب بشه ولی همش حرص میخورم فک کنم تنها کسی هستم که از اومدن عید متنفرم همش حرص و ناراحتی ولی شوهرمو دوس دارم خیلی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری قشنگ و خوبه ولی میگه من خیلی ناراحتم

[sajjadebr]

سلام
اولا طولانی شدن دوران عقد مشکلات زیادی رو به وجود میاره که یکیش همین دلسردیه.
زودتر به سره خونه زندگیتون برید تو زندگی خیلی چیزا فرق میکنه و مطمئن باشید اخلاق همسرتون به همون اوایل بر میگرده
ولی اینکه جواب منفی خواهر شما باعث این تنش ها شده غیره منطقیه هرکی سلیقه ای داره و حق انتخاب
زودتر به سره زندگی برید این مشکلاتم گذراست و وقتی برادر شوهر شما ازدواج کنه این مشکلاتم میگذره
طلاق
آخرین راهه نه تنها ترین راه
برای زندگی باید جنگید

فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk

[peyman5]

سلام و درود
دلخوری شوهرتون بی دلیله و کاملا بی فکری و غیر منطقی.
با توجه به تجربیات هیچ موقع دو تا خواهر که پیش هم باشن ،{با یک خانواده ازدواج کنند}زندگی خوبی رو به دنبال نخواهند داشت.
تصمیم شوهرتون تنها از روی احساسه نه منطق.

این رو هم به شوهرتون بفهمونید که ، ازدواج خواهرتون با برادرشون ، تصمیمی نیست که شما گرفته باشید...لابد خانواده شما یکی دیگه رو برای خواهرتون در نظر گرفته اند... ویا این رو بگید که شاید خواهرتون بدون اینکه بخواد کسی بفهمه ،کسی دیگه ای رو دوست داشته باشه.
خب قسمت اینه.با قسمت و تقدیر که نمیشه جنگید.
این تصمیم اوناست نه تصمیم شما و شوهرتون.پس بی دلیل زندگی تون رو بر خودتون تلخ نکنید.

اگه شوهرتون با این حرفا قانع شدند که چه بهتر ، اگه نشدند طلاق .هر چند که طلاق به هیچ وجه پیشنهاد نمیشه.
بعدشم، چرا ازدواج نکردید...با این همه مدت عقد بودن میخوایید چی بشه؟منتظر چی هستید؟مرگ؟
کاری رو که خیلی قبل بایست میکردید ، الآن انجامش بدید.بهتره تشکیل خونواده بدید، تا مشکلات بیشتری پیش نیومده.