نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: برخورد خواهرشوهر

839
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    برخورد خواهرشوهر

    سلام . من یکسال و نیمه ازدواج کردم و سه خواهرشوهر دارم . که خواهر وسطی ازدواج کرده . تو این یکسال و نیم تاحالا من حتی رنگ خونه ایشون رو هم ندیدم فقط چون هررررررر شب خونه پدرشوهرمه هروقت ما بریم اونجا مجبوریم برسونیمش . و ایشون ساعت 12 شب میگه بچه هد بی تعارف بفرمایید ولی تا الان نشده که ما رو دعوت کنه . حتی عیدپارسال چندبار زنگ زدیم که میایم عید دیدنی هردفعه یه بهانه ایی اورد . از قدیم الایام رسم بوده عروس رو دعوت میکردن ولی من بعنوان تازه عروس ایشون و شوهرشو رسما دعوت کردم ولی شوهرش با اینکه هیچی نیست هیچی از هرلحاظ که فکرشو کنید ولی نیومد و خانمش با دخترش اومدن . بهرحال این خواهرشوهر من هر دفعه که منو ببینه یچیزی بهم میچسبونه .اینو بگم که قبل از ازدواج شوهر من خیلی با خواهرش و بچه اش میرسیده ولی از وقتی ازدواج کردیم دیگه تمام شد . حتی پول پیش منزل خواهرشوهرم رو هم شوهر من داده و تمام خرج و مخارج بچه اش با شوهرمن بوده . بهرحال این خواهرشوهرگرامی هر بار که منو میبینه یه تیکه میپرونه . مثلا همین دیشب گفتم خونه ت************ی کردم گفت چه عجب یه ت************ی به خودت دادی . یا چون همسرم اینقدر کمک حاله منه تو تمام کارام که بدش میاد .دیشب به شوخی به شوهرم گفتم الان کلاهمون قاطی میشه بعد خودشو انداخت وسط و گفت چقدر زود کارتون به اینجا رسید . در صورتیکه ما داشتیم شوخی میکردیم . یا اینکه ما یه سفر رفتیم و این خانم و پدرشوهر مادرشوهرمم با ما اومدن . بعداز مدتی بهم گفت چرا شوهرت صد تومن یواش نذاشت تو کیف من . من واسه خانواده شوهرم سوغات بخرم ؟ غرض از این حرفا فقط اینکه با اخلاق و رفتارش اشنا بشید و اینکه من هیچوقت جوابشو ندادم و لبخند زدم ولی بعدش کلی حرص میخورم که چرا هیچی نگفتم یا چرا من که باهاش کاری ندارم اون چکار به کار من داره . مثلا هروقت میرم دوسه روز خونه مادرم بعدش میگه وای بچه ات لاغر شده یا اینه سیاه شده درصورتیکه بچه من شش ماهه است و نمیدونم منظورش از این حرفا چیه . من همیشه بخاطر حرفای خانواده شوهرم به شوهرم چیز میگفتم و البته خودم محکوم میشم چون شوهرم با تمام خوبیهاش بر این عقیده است که خواهرتی من حرف ندارن باهات شوخی میکنن یا اینکه تو دروغ میگی .الان میخوام شما دوستان منو راهنمایی کنید که چه رفتاری داشته باشم که به حرفاش توجه نکنم چون به خودم قول دادم که دیگه به شوهرم اعتراض نکنم چون فهمیدم که ناراحتی من و شوهرم باعث خنده اونا میشه . و البته دوست ندارم که جواب بدم و کسی رو از خودم ناراحت کنم . دوستان لطفا راهنماییم کنید ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایتکین نمایش پست ها
    سلام . من یکسال و نیمه ازدواج کردم و سه خواهرشوهر دارم . که خواهر وسطی ازدواج کرده . تو این یکسال و نیم تاحالا من حتی رنگ خونه ایشون رو هم ندیدم فقط چون هررررررر شب خونه پدرشوهرمه هروقت ما بریم اونجا مجبوریم برسونیمش . و ایشون ساعت 12 شب میگه بچه هد بی تعارف بفرمایید ولی تا الان نشده که ما رو دعوت کنه . حتی عیدپارسال چندبار زنگ زدیم که میایم عید دیدنی هردفعه یه بهانه ایی اورد . از قدیم الایام رسم بوده عروس رو دعوت میکردن ولی من بعنوان تازه عروس ایشون و شوهرشو رسما دعوت کردم ولی شوهرش با اینکه هیچی نیست هیچی از هرلحاظ که فکرشو کنید ولی نیومد و خانمش با دخترش اومدن . بهرحال این خواهرشوهر من هر دفعه که منو ببینه یچیزی بهم میچسبونه .اینو بگم که قبل از ازدواج شوهر من خیلی با خواهرش و بچه اش میرسیده ولی از وقتی ازدواج کردیم دیگه تمام شد . حتی پول پیش منزل خواهرشوهرم رو هم شوهر من داده و تمام خرج و مخارج بچه اش با شوهرمن بوده . بهرحال این خواهرشوهرگرامی هر بار که منو میبینه یه تیکه میپرونه . مثلا همین دیشب گفتم خونه ت************ی کردم گفت چه عجب یه ت************ی به خودت دادی . یا چون همسرم اینقدر کمک حاله منه تو تمام کارام که بدش میاد .دیشب به شوخی به شوهرم گفتم الان کلاهمون قاطی میشه بعد خودشو انداخت وسط و گفت چقدر زود کارتون به اینجا رسید . در صورتیکه ما داشتیم شوخی میکردیم . یا اینکه ما یه سفر رفتیم و این خانم و پدرشوهر مادرشوهرمم با ما اومدن . بعداز مدتی بهم گفت چرا شوهرت صد تومن یواش نذاشت تو کیف من . من واسه خانواده شوهرم سوغات بخرم ؟ غرض از این حرفا فقط اینکه با اخلاق و رفتارش اشنا بشید و اینکه من هیچوقت جوابشو ندادم و لبخند زدم ولی بعدش کلی حرص میخورم که چرا هیچی نگفتم یا چرا من که باهاش کاری ندارم اون چکار به کار من داره . مثلا هروقت میرم دوسه روز خونه مادرم بعدش میگه وای بچه ات لاغر شده یا اینه سیاه شده درصورتیکه بچه من شش ماهه است و نمیدونم منظورش از این حرفا چیه . من همیشه بخاطر حرفای خانواده شوهرم به شوهرم چیز میگفتم و البته خودم محکوم میشم چون شوهرم با تمام خوبیهاش بر این عقیده است که خواهرتی من حرف ندارن باهات شوخی میکنن یا اینکه تو دروغ میگی .الان میخوام شما دوستان منو راهنمایی کنید که چه رفتاری داشته باشم که به حرفاش توجه نکنم چون به خودم قول دادم که دیگه به شوهرم اعتراض نکنم چون فهمیدم که ناراحتی من و شوهرم باعث خنده اونا میشه . و البته دوست ندارم که جواب بدم و کسی رو از خودم ناراحت کنم . دوستان لطفا راهنماییم کنید ممنون

    سلام

    ببخشید بخاطر رک بودنم ولی شما درگیر مسایل خیلی سطح پایین هستین

    یکم سرتونو گزم کارهای متفاوت و زیاااااد کنید . این چیزها براتون کمرنگ میشه

    ختی خواهر و برادر . یا بچه و والدین هم گاهی اینجور حرف ها بینشون هست . خب طبیعیه ...
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایتکین نمایش پست ها
    سلام . من یکسال و نیمه ازدواج کردم و سه خواهرشوهر دارم . که خواهر وسطی ازدواج کرده . تو این یکسال و نیم تاحالا من حتی رنگ خونه ایشون رو هم ندیدم فقط چون هررررررر شب خونه پدرشوهرمه هروقت ما بریم اونجا مجبوریم برسونیمش . و ایشون ساعت 12 شب میگه بچه هد بی تعارف بفرمایید ولی تا الان نشده که ما رو دعوت کنه . حتی عیدپارسال چندبار زنگ زدیم که میایم عید دیدنی هردفعه یه بهانه ایی اورد . از قدیم الایام رسم بوده عروس رو دعوت میکردن ولی من بعنوان تازه عروس ایشون و شوهرشو رسما دعوت کردم ولی شوهرش با اینکه هیچی نیست هیچی از هرلحاظ که فکرشو کنید ولی نیومد و خانمش با دخترش اومدن . بهرحال این خواهرشوهر من هر دفعه که منو ببینه یچیزی بهم میچسبونه .اینو بگم که قبل از ازدواج شوهر من خیلی با خواهرش و بچه اش میرسیده ولی از وقتی ازدواج کردیم دیگه تمام شد . حتی پول پیش منزل خواهرشوهرم رو هم شوهر من داده و تمام خرج و مخارج بچه اش با شوهرمن بوده . بهرحال این خواهرشوهرگرامی هر بار که منو میبینه یه تیکه میپرونه . مثلا همین دیشب گفتم خونه ت************ی کردم گفت چه عجب یه ت************ی به خودت دادی . یا چون همسرم اینقدر کمک حاله منه تو تمام کارام که بدش میاد .دیشب به شوخی به شوهرم گفتم الان کلاهمون قاطی میشه بعد خودشو انداخت وسط و گفت چقدر زود کارتون به اینجا رسید . در صورتیکه ما داشتیم شوخی میکردیم . یا اینکه ما یه سفر رفتیم و این خانم و پدرشوهر مادرشوهرمم با ما اومدن . بعداز مدتی بهم گفت چرا شوهرت صد تومن یواش نذاشت تو کیف من . من واسه خانواده شوهرم سوغات بخرم ؟ غرض از این حرفا فقط اینکه با اخلاق و رفتارش اشنا بشید و اینکه من هیچوقت جوابشو ندادم و لبخند زدم ولی بعدش کلی حرص میخورم که چرا هیچی نگفتم یا چرا من که باهاش کاری ندارم اون چکار به کار من داره . مثلا هروقت میرم دوسه روز خونه مادرم بعدش میگه وای بچه ات لاغر شده یا اینه سیاه شده درصورتیکه بچه من شش ماهه است و نمیدونم منظورش از این حرفا چیه . من همیشه بخاطر حرفای خانواده شوهرم به شوهرم چیز میگفتم و البته خودم محکوم میشم چون شوهرم با تمام خوبیهاش بر این عقیده است که خواهرتی من حرف ندارن باهات شوخی میکنن یا اینکه تو دروغ میگی .الان میخوام شما دوستان منو راهنمایی کنید که چه رفتاری داشته باشم که به حرفاش توجه نکنم چون به خودم قول دادم که دیگه به شوهرم اعتراض نکنم چون فهمیدم که ناراحتی من و شوهرم باعث خنده اونا میشه . و البته دوست ندارم که جواب بدم و کسی رو از خودم ناراحت کنم . دوستان لطفا راهنماییم کنید ممنون

    سلام دوست عزیز
    به نظرم الان که تمام این جزئیات رو متوجه شدین یه سری کارارو بهتره انجام بدین و یه سری ها رو هم نه
    مثلا مسائل بین شما و همسرتون رو در حضور جمع و برای کسی بازگو نکنید به خصوص خونواده ی شوهرتون . و به خصوص تر همین خواهر شوهرتون که ظاهرا خیلی دنبال زندگی بقیه هستن و میخوان به مسائل دامن بزنن
    نکته ی دیگه هم اینکه سعی کنین کمی چشماتون رو رواین مسائل جزئی ببندین و صد در صدش رو برای همسرتون تعریف نکنین که ایشون هم به پشتیبانی از خونواده و خواهرشون علیه شما جبهه نگیرن و رابطه ی شما هم تحت تاثیر این قضایا فرار نگیره، به قول قدیمیا قبل از ازدواج باید چشم ها روباز کرد و بعد از اازدواج کمی بستشون، پس گاهی اگه چشمارو کمی ببندیم اول از بقیه برای آرامش خودمون گام مهمی برداشتیم
    یه نکته ی دیگه هم اینکه همسر شما قبلا که مجرد بودن و خواهرشون نیاز به کمک داشتن خب کمکشون میکردن بالاخره برادر بودن و هم خون این خانم
    اما الان که ازدواج کردن خب طبیعیه تمرکز اصلیشون رو زندگی خودشون باشه به خصوص تو شرایط زندگی پیچیده ی امروزی، در کنارش هم میتونن هوای خواهرشونو داشته باشن بلکه تا زمانی که مسائلشون حل بشه
    گذشته از این مسائل هم مشخصه که خواهر شوهر شما مسئله های زیادی تو زندگیشون دارن که متاسفانه به جای اینکه روی اون ها و حلشون تمرکز کنن ترجیح میدن تو زندگی بقیه مداخله کنن و نظر بدن
    خداوند در یه جای قرآن میگن که تو زندگی همدیگه تجسس نکنین
    آخه به کسی چه ارتباطی داره که مثلا شما خونه ی مادرتون چند روز بمونید یا بچه تون لاغر شده باشه و یا هر مسئله ی دیگه ای
    فکر می کنم تنها کسی که در این مورد باید مداخله کنه شریک زندگی شماست نه خواهر شوهر و بقیه
    شما سعی کنین با تدبیر و خونسردی رفتارهای نادرست ایشون رو به بهترین شکل جواب بدین
    یعنی نه زیاد خودتونو درگیر کنین که اعصابتون خورد بشه و قضیه رو برای خودتون بزرگ نکنین و سعی کنین که ارتباط با ایشون رو کمتر کنید که آسیب ها هم کم بشه
    و هم اینکه با رفتار درست شما در مقابل خواهر شوهرتون مطمئنن همسرتون هم تحت تاثیر قرار میگیرن و متوجه اشتباهات خواهرشون میشن
    اولویت رو بدین به آرامش خودتون و خونواده و همسرتون
    خداوند تو قرآن خطاب به پیامبر میگه که بدی رو به بهترین شکل دفع کن
    میدونم خیلی سخته، میدونم گاهی حرفا دل آدمارو میشکنه ولی خب هیچی بهتر از خونسردی و حفظ آرامش برای آدم نیست
    تمرکزتونو بذارین رو زندگی خودتون که دخالت های ایشون هم کم کم کاهش پیدا کنه.
    چون با این چنین افراد هر چی بیشتر جلو بری بیشتر ازشون آسیب میبینی.
    موفق باشین.

  4. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    به نظرم الان که تمام این جزئیات رو متوجه شدین یه سری کارارو بهتره انجام بدین و یه سری ها رو هم نه
    مثلا مسائل بین شما و همسرتون رو در حضور جمع و برای کسی بازگو نکنید به خصوص خونواده ی شوهرتون . و به خصوص تر همین خواهر شوهرتون که ظاهرا خیلی دنبال زندگی بقیه هستن و میخوان به مسائل دامن بزنن
    نکته ی دیگه هم اینکه سعی کنین کمی چشماتون رو رواین مسائل جزئی ببندین و صد در صدش رو برای همسرتون تعریف نکنین که ایشون هم به پشتیبانی از خونواده و خواهرشون علیه شما جبهه نگیرن و رابطه ی شما هم تحت تاثیر این قضایا فرار نگیره، به قول قدیمیا قبل از ازدواج باید چشم ها روباز کرد و بعد از اازدواج کمی بستشون، پس گاهی اگه چشمارو کمی ببندیم اول از بقیه برای آرامش خودمون گام مهمی برداشتیم
    یه نکته ی دیگه هم اینکه همسر شما قبلا که مجرد بودن و خواهرشون نیاز به کمک داشتن خب کمکشون میکردن بالاخره برادر بودن و هم خون این خانم
    اما الان که ازدواج کردن خب طبیعیه تمرکز اصلیشون رو زندگی خودشون باشه به خصوص تو شرایط زندگی پیچیده ی امروزی، در کنارش هم میتونن هوای خواهرشونو داشته باشن بلکه تا زمانی که مسائلشون حل بشه
    گذشته از این مسائل هم مشخصه که خواهر شوهر شما مسئله های زیادی تو زندگیشون دارن که متاسفانه به جای اینکه روی اون ها و حلشون تمرکز کنن ترجیح میدن تو زندگی بقیه مداخله کنن و نظر بدن
    خداوند در یه جای قرآن میگن که تو زندگی همدیگه تجسس نکنین
    آخه به کسی چه ارتباطی داره که مثلا شما خونه ی مادرتون چند روز بمونید یا بچه تون لاغر شده باشه و یا هر مسئله ی دیگه ای
    فکر می کنم تنها کسی که در این مورد باید مداخله کنه شریک زندگی شماست نه خواهر شوهر و بقیه
    شما سعی کنین با تدبیر و خونسردی رفتارهای نادرست ایشون رو به بهترین شکل جواب بدین
    یعنی نه زیاد خودتونو درگیر کنین که اعصابتون خورد بشه و قضیه رو برای خودتون بزرگ نکنین و سعی کنین که ارتباط با ایشون رو کمتر کنید که آسیب ها هم کم بشه
    و هم اینکه با رفتار درست شما در مقابل خواهر شوهرتون مطمئنن همسرتون هم تحت تاثیر قرار میگیرن و متوجه اشتباهات خواهرشون میشن
    اولویت رو بدین به آرامش خودتون و خونواده و همسرتون
    خداوند تو قرآن خطاب به پیامبر میگه که بدی رو به بهترین شکل دفع کن
    میدونم خیلی سخته، میدونم گاهی حرفا دل آدمارو میشکنه ولی خب هیچی بهتر از خونسردی و حفظ آرامش برای آدم نیست
    تمرکزتونو بذارین رو زندگی خودتون که دخالت های ایشون هم کم کم کاهش پیدا کنه.
    چون با این چنین افراد هر چی بیشتر جلو بری بیشتر ازشون آسیب میبینی.
    موفق باشین.
    یلدای عزیز ازت ممنونم باعث حرفات که اول صبح خیلی ارومم کرد .

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    سلام

    ببخشید بخاطر رک بودنم ولی شما درگیر مسایل خیلی سطح پایین هستین

    یکم سرتونو گزم کارهای متفاوت و زیاااااد کنید . این چیزها براتون کمرنگ میشه

    ختی خواهر و برادر . یا بچه و والدین هم گاهی اینجور حرف ها بینشون هست . خب طبیعیه ...
    نازنین جان ممنون که وقت گذاشتی . شاید حق باشماست . و شاید جون این مجال زیادی برای گفتن نیست من نتونستم درست بیان کنم . ولی بنظرم من اگه کسی از خانواده همسر از همون روز اولی که عقد کردی حرفاش شروع بشه خواه ناخواه ادم روش حساس میشه حالا که چه پسر باشه چه دختر . این حرفا تا جایی که روزی که من میخواستم اسم دخترمو انتخاب کنم وقتی گفتم میخوام اسمشو چی بذارم گفت این اسم مال خانواده های باکلاسه . یعنی چی با کلاس ؟ جز اینکه این بچه ثمره ازدواج برادرشه خب اگه ما بیکلاسیم اول برادر و خانواده خودش بی کلاسن . بعد از دوماهگی دخترم یه روز گفت میگم اسم دخترتون همچینم تک نیستا . درصورتی که ما اصلا تو این فکرا نیستیم . فکر نمیکنم این حرفا بین خواهر برادرا بشه

  7. کاربران زیر از ایتکین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایتکین نمایش پست ها
    نازنین جان ممنون که وقت گذاشتی . شاید حق باشماست . و شاید جون این مجال زیادی برای گفتن نیست من نتونستم درست بیان کنم . ولی بنظرم من اگه کسی از خانواده همسر از همون روز اولی که عقد کردی حرفاش شروع بشه خواه ناخواه ادم روش حساس میشه حالا که چه پسر باشه چه دختر . این حرفا تا جایی که روزی که من میخواستم اسم دخترمو انتخاب کنم وقتی گفتم میخوام اسمشو چی بذارم گفت این اسم مال خانواده های باکلاسه . یعنی چی با کلاس ؟ جز اینکه این بچه ثمره ازدواج برادرشه خب اگه ما بیکلاسیم اول برادر و خانواده خودش بی کلاسن . بعد از دوماهگی دخترم یه روز گفت میگم اسم دخترتون همچینم تک نیستا . درصورتی که ما اصلا تو این فکرا نیستیم . فکر نمیکنم این حرفا بین خواهر برادرا بشه
    ببینیدمن
    به شما گفتم هدف بزرگ تعیین کنید و مشغول کار زیاد بشین نمیخاستم خواهر همسرتونو تبریه کنم

    یه ادم هایی توی زندگی من و شما هستن . با هر نسبتی . خرده شیشه دارن . واضح بگم از اذیت کردن ادما دلشون خنک میشه

    خب اگه خواهر شوهر شما از اون مدل ها باشه قطعا نمیشه تغییرش داد

    بخاید سکوت هم کنید . خب اذیت میشین

    به نظر من بهترین کار اینه که برای زندگی خودتون اینقدر هدف بزرگ و ذوق بزارین و اینقد پیگیر یاد گرفتن مهارت های سخت بشین و در جهت رسیدن بهشون تلاش کنید که دیگه خرف های ایشون ذره ای ذهن شمارو نگیره


    بین خواهر و برادر هم پیش میاد . من خواهر برادر هایی میشناسم که حتی بچه های همدیگه نمیخان ببینن چه برسه به اسم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  9. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برخورد خواهرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    ببینیدمن
    به شما گفتم هدف بزرگ تعیین کنید و مشغول کار زیاد بشین نمیخاستم خواهر همسرتونو تبریه کنم

    یه ادم هایی توی زندگی من و شما هستن . با هر نسبتی . خرده شیشه دارن . واضح بگم از اذیت کردن ادما دلشون خنک میشه

    خب اگه خواهر شوهر شما از اون مدل ها باشه قطعا نمیشه تغییرش داد

    بخاید سکوت هم کنید . خب اذیت میشین

    به نظر من بهترین کار اینه که برای زندگی خودتون اینقدر هدف بزرگ و ذوق بزارین و اینقد پیگیر یاد گرفتن مهارت های سخت بشین و در جهت رسیدن بهشون تلاش کنید که دیگه خرف های ایشون ذره ای ذهن شمارو نگیره


    بین خواهر و برادر هم پیش میاد . من خواهر برادر هایی میشناسم که حتی بچه های همدیگه نمیخان ببینن چه برسه به اسم
    ممنون نازنین جان . فکر خوبیه و باید خودمو سرگرم کنم . حتما پیشنهادی که دادی رو دنبالش میرم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد