روابط گذشته

[h.asgari]

باعرض سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم.

صاف میرم سر اصل مطلب.

من حدود 1سال پیش در دانشگاهم با یکی از همکلاسی‌هایم رابطه‌ی دوستی کاملا سالم به قصد ازدواج برقرار کردم. که به شکست انجامید.
(در آن رابطه اون دختر خوبی از آب در نیومد و حسابی تیغم زد که طی مراحلی خودم فهمیدم که فقط عابربانک بوده ام و یک گزینه ی ساده ازدواج)

حالا بعد از گذشت اون قضایا میخواهم بطور رسمی به خواستگاری دختری دیگر بروم.
دیگر نمیخوام اشتباهات گذشته ام را بکنم و رابطه دوستی برقرار کنم و همه چیز رسمی هست.


حالا چندروز است که استرس گرفته‌ام که اگر خانواده دختر برای تحقیق به دانشگاه من بروند و از گذشته من با خبر شوند چیکار کنم؟
خیلی بد میشه
خیلی از همکلاسی هایم از رابطه ی من با اون خانم در جریان بودند.
خودش رفته بود به همه ی دوستاش گفته بود و ...


من آدم بدی نیستم. همه بهم میگن مظلومی و سر به زیری .
نمیدونم چرا این اتفاقات در گذشته برام افتاد. بخدا قصد بدی نداشتم.


کمک کنید. چیکار کنم

ممنون

[Reza_mohammadi]

بهتره حقیقتو از زبون خودت بشنوه اگه واقعا دوستش داری هیچیو ازش مخفی نکن حتی خصوصی ترین مسائل زندگیتو خوش بخت بشین

[farokh]

اگر شما قبل از ازدواج، شرح مختصر و مفیدی از گذشته خود را برای طرف مقابل بازگو کنید، او قادر است تا در همان زمان، یا تصمیم به ازدواج با شما بگیرد و یا منصرف شود. ولی اگر تصمیم گرفتید و ازدواج کردید، هم شما دیگر نگران افشا شدن آن راز نیستید و در نتیجه از اضطراب و نگرانی خارج می‌شوید، هم او خود را با شرایط موجود وفق خواهد داد.

اما اگر از گذشته خود با نامزدتان حرفی نزنید و خود بعداً‌ پی به موضوع ببرد، احساس فریب و گول خوردن می‌کند. او فکر می‌کند اگر آن را می‌دانست، به ازدواج با شما تن درنمی‌داد؛ در حالی که چه بسا پس از شنیدن آن نیز همین کار را می‌کرد که آن روز کرده است.


به همین خاطر شما هم حتماً باید شرح حال گذشتۀ‌ خود را با همسر آینده‌تان در میان بگذارید و صادقانه حتی به اشتباهات خود اعتراف کنید. ولی پس از این که ازدواج کردید، از گذشتۀ خود و از تجربه‌ یا خاطره‌هایی که با دیگران داشته‌اید، یا اگر همسر داشته‌اید و از او خاطراتی بر جای مانده است، هیچ حرفی که کدورت ‌آفرین باشد را بر زبان نیاورید.


بعضی از مردان، گاهی از روی نادانی و گاهی هم برای پز دادن و این که به همسرشان ثابت کنند که خیلی جذاب و مورد توجه بوده‌اند و به اصطلاح، کشه و مرده زیاد داشته‌اند، اعترافاتی که همراه با گزافه‌گویی است می‌کنند که بعدها باعث دردسرشان می‌شود. متأسفانه این عادتِ بسیار زشت، یعنی به رخ کشیدن گذشته و شرح قهرمانی‌ها! هم بین پسران و هم بین دختران رایج است؛ یعنی پس از ازدواج دائماً به یکدیگر می‌گویند: «ما قبل از ازدواج با تو، مورد توجۀ چندین نفر بودیم»!


زن و شوهر بعد از ازدواج ، دیگر نباید در این مقوله حرفی بزنند. بالاخره، هرکس قبل از تصمیم قطعی برای ازدواج، مورد توجه آدمهایی بوده است؛ این که دیگر گفتن ندارد! مخصوصاً بعضی آقاپسرها از خاطرات قبلی خود، آنچنان با آب و تاب سخن می‌گویند که استنباط می‌شود هرکدام از آنها «دون ژوان»‌های بزرگی بوده‌اند. بدیهی است این گونه گفتارها روی حسن روابط زن و مرد آثار سوئی بر جای می‌گذارد.


درست است که زن و شوهر باید صادقانه با هم برخورد کنند، ولی صداقت باید همیشه با درایت همراه باشد. وارد جزئیات شدن و گاهی آن را با لذت و شعف و بزرگنمایی شرح دادن، کاملاً غلط است! این گونه رفتارها موجب می‌شود که از احترام زن نسبت به مرد کاسته شود. همۀ مردم آن‌قدر دارای قدرت تحمل و بردباری نیستند که به گذشته‌ها کاری نداشته باشند و فقط شرایط حال همسرشان را در نظر بگیرند.


بعضی خانم‌ها وقتی که تحسین چنین زنانی را از زبان مردشان می‌شنوند، در حالی که تظاهر به سکوت می‌نمایند، اما در باطن، از شنیدن این مطالب رنج می‌برند و عاقبت هم به صورت واکنشی ناخوشایند، آنها را بروز می‌دهند! هیچ وقت شرایطی فراهم نکنید که همسرتان مجبور شود خود را با دوستان سابق شما، مقایسه کند. این کار باعث می‌شود زن جوان به رابطۀ خودش با شما به دیده تردید نگاه کند.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

021-88472864

[h.asgari]

بهتره حقیقتو از زبون خودت بشنوه اگه واقعا دوستش داری هیچیو ازش مخفی نکن حتی خصوصی ترین مسائل زندگیتو خوش بخت بشین

خیلی دوستش دارم اما به هیچ عنوان نمیتونم بهش بگم
دوستان خواهشا بیشتر کمکم کنید
خیلی استرس گرفتم

[sam127]

استرس نداره که
بزار خودشون بشنون وقتی اومدن ازت پرسیدن بگو فک نمیکردم خیلی مهم باشه بعدم مختصر توضیح بده

[sajjadebr]

سلام
اولا شما قصد و نیتت از ارتباط ازدواج بوده نه کاره خلاف شرع
اگر چیزی جز این بوده باید بترسید
وگرنه همه به پاکیه شما اذعان می کنند.

دوم ترسی نداشته باشید اگر هم یه زمانی بحثی پیش اومد بگید که خواستگاری کردم ولی متاسفانه در موردش اشتباه کردم و کاملا پشیمون شدم.
زیاد با استرس و اضطاب و عدم اعتماد به نفس راه نرید که نکنه فلان اتفاق بیفته و نیفته.
بزار برن تحقیق اگر اون اتفاقی می ترسید بیفته افتاد بعد توضیح بدید.
ما اصولا نود و نه درصد در مورد اتفاقاتی که نمی افتند استرس و اضطراب داریم.


در پناه یکی که همیشه حواسش بهمون هست...

[manhasan48]

باعرض سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم.

صاف میرم سر اصل مطلب.

من حدود 1سال پیش در دانشگاهم با یکی از همکلاسی‌هایم رابطه‌ی دوستی کاملا سالم به قصد ازدواج برقرار کردم. که به شکست انجامید.
(در آن رابطه اون دختر خوبی از آب در نیومد و حسابی تیغم زد که طی مراحلی خودم فهمیدم که فقط عابربانک بوده ام و یک گزینه ی ساده ازدواج)

حالا بعد از گذشت اون قضایا میخواهم بطور رسمی به خواستگاری دختری دیگر بروم.
دیگر نمیخوام اشتباهات گذشته ام را بکنم و رابطه دوستی برقرار کنم و همه چیز رسمی هست.


حالا چندروز است که استرس گرفته‌ام که اگر خانواده دختر برای تحقیق به دانشگاه من بروند و از گذشته من با خبر شوند چیکار کنم؟
خیلی بد میشه
خیلی از همکلاسی هایم از رابطه ی من با اون خانم در جریان بودند.
خودش رفته بود به همه ی دوستاش گفته بود و ...


من آدم بدی نیستم. همه بهم میگن مظلومی و سر به زیری .
نمیدونم چرا این اتفاقات در گذشته برام افتاد. بخدا قصد بدی نداشتم.


کمک کنید. چیکار کنم

ممنون

به نظر من استرس نداشته باشید و با صداقت و درایت موضوع رو مطرح کنید.

مواظب باش که طرف برداشت بدی نکنه.

به نظر من همین که از این نکته درس عبرت گرفتی خیلی نکته مهمیه و سعی کن خیلی روی این مانور بدی تا به طرف بفهمونی که قرار نیست تکرار بشه.
در ضمن، این موضوع رو فقط با خود دختره مطرح کن و جلوی پدر و مادرش و دیگران مطرح نکن.

یک نکته مهم هم اینه که انقدر غرق در اشتباه خودت نشی که اشتباهات طرف مقابل رو نادیده بگیری و بعدا بفهمی که دیگه دیر شده. درسته که اشتباه داشتی، اما دلیل نمیشه که سوال‌هایی که برات مهمه رو مطرح نکنی.

موفق باشید