نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: ازدواج و فوبیای اجتماعی

954
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34755
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    16
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج و فوبیای اجتماعی

    سلام بچه ها سال نو همتون مبارک
    من26سالمه ،قبلا فوبیا داشتم،فوبیای اجتماعی ،به محض قرار گرفتن در یه جمع (حتی هرچقدر کوچیک)دست و. پام قفل میشد و نمیتونستم حرف بزنم و دلدرد شدید میگرفتم،الان خداروشکر5ساله که دیگه این عارضه رو ندارم و خیلی هم پررو و حاظر جواب شدم....البته هنوزم اهل شلوغ بازی الکی نیستم ولی بهرحال دگ هیچ نشانه ای از فوبیا ندارم....دو سال پیش از طریق سایت همسریابی با یه اقایی اشنا شدم ک در هرحال حاظر خیلی بهش علاقه دارم اما مشکل من این هست که هرموقع این آقا را میبینم باز همون فوبیای قدیمی سراغم میاد اما این بار با یه افسردگی به مراتب بیشتر ،اون آقا از هر لحاظ از من بالاتره و یکی از دلایل استرس شدید من همین موضوع هست.....اوایل وقتی ایشون منو میدید خنده رو و شاد بود ولی مدتیه که اونم دگ حرفی نمیزنه و برعکس اوایل که همیشه توی چشمام نگاه میکرد نگاهم نمیکنه ....وقتی ازش دورم خیلی دلتنگش میشم اما وقتی بهش نزدیک میشم همونموقع حالم بد میشه و در لحظه اعتماد بنفسم به 0میرسه زبونم قفل میشه و عنق کنارش میشینم حرفی نمیزنم با اینکه هزار تا حرف آماده کردم و حتی نمیتونم توی چشماش نگاه کنم یا یه لبخند کوچیک بزنم همینه باعث میشه که عصبی و تنمزاج و افسرده بشن طوری که حتی گاهی یبار پیشش اشک ریختم و باوجودی ک خیلی سعی کرد بخندونم ولی نه باهاش حرف زدم نه نگاش کردم .دگ دوست نداره من رو ببینه. اما من هرروز بیطاقت تر میشم بگین با این حالت مسخره چکار کنم،من این حسرو فقط به اون دارم....با هیچکس این حمله ترس متوجهم نمیشه فقط وقتی با اونم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عاشق مسخره

    دخترها معمولا پیش مردی که بهش کشش دارن احساس دستپاچگی خجالت دارن فکر نکنم این اسمش فوبیا باشه
    چون با بقیه ادما مشکلی ندارین ولی خب بد نیست با دکترتون درمیونش بزارید ،حتما قبلا دکتر فوبیا اجتماعی رو تشخیص داد دیگه درسته ؟


    یه حرف دیگه زیاد به سایتهای همسریابی اعتماد نکنید ادمهایی که اونجا عضون هیچ تعهدی ندارن که زیر قول و قرارشون نزنن
    مخصوصا شما که روحیه شکننده ای دارید زودتر رابطتتون ببرید تو خانواده و شناختتون بزارید داخل فضای دوتاخانواده انجام بشه این ارتباط ممکنه بهم بخوره و ممکنه اسیب ببینید
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34755
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    16
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج و فوبیای اجتماعی

    بله ....فوبیای اجتماعی و بابتش هم قرص سیتالوپرام مصرف میکردم،من خیلی دوسش دارم و نمیتونم فراموشش کنم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج و فوبیای اجتماعی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hana2019 نمایش پست ها
    سلام بچه ها سال نو همتون مبارک
    من26سالمه ،قبلا فوبیا داشتم،فوبیای اجتماعی ،به محض قرار گرفتن در یه جمع (حتی هرچقدر کوچیک)دست و. پام قفل میشد و نمیتونستم حرف بزنم و دلدرد شدید میگرفتم،الان خداروشکر5ساله که دیگه این عارضه رو ندارم و خیلی هم پررو و حاظر جواب شدم....البته هنوزم اهل شلوغ بازی الکی نیستم ولی بهرحال دگ هیچ نشانه ای از فوبیا ندارم....دو سال پیش از طریق سایت همسریابی با یه اقایی اشنا شدم ک در هرحال حاظر خیلی بهش علاقه دارم اما مشکل من این هست که هرموقع این آقا را میبینم باز همون فوبیای قدیمی سراغم میاد اما این بار با یه افسردگی به مراتب بیشتر ،اون آقا از هر لحاظ از من بالاتره و یکی از دلایل استرس شدید من همین موضوع هست.....اوایل وقتی ایشون منو میدید خنده رو و شاد بود ولی مدتیه که اونم دگ حرفی نمیزنه و برعکس اوایل که همیشه توی چشمام نگاه میکرد نگاهم نمیکنه ....وقتی ازش دورم خیلی دلتنگش میشم اما وقتی بهش نزدیک میشم همونموقع حالم بد میشه و در لحظه اعتماد بنفسم به 0میرسه زبونم قفل میشه و عنق کنارش میشینم حرفی نمیزنم با اینکه هزار تا حرف آماده کردم و حتی نمیتونم توی چشماش نگاه کنم یا یه لبخند کوچیک بزنم همینه باعث میشه که عصبی و تنمزاج و افسرده بشن طوری که حتی گاهی یبار پیشش اشک ریختم و باوجودی ک خیلی سعی کرد بخندونم ولی نه باهاش حرف زدم نه نگاش کردم .دگ دوست نداره من رو ببینه. اما من هرروز بیطاقت تر میشم بگین با این حالت مسخره چکار کنم،من این حسرو فقط به اون دارم....با هیچکس این حمله ترس متوجهم نمیشه فقط وقتی با اونم
    سلام

    مطلب شما رو خواندم عزیز, مشکل شما از ریشه حل نشده و نیاز به مشاوره درمانی دارید در کنار دارو , الان صورت مسئله فقط از اجتماع و شلوغی به طرف مورد نظرتون چرخیده و به علت کمی حرمت و عزت نفس در شما باز عوارض جانبی بروز کرده در نتیجه پیشنهاد میدم که

    به یکی از همکاران حاذق(خانم) روانشناس ما در شهر خودتان رجوع کنید.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصاویر آدم فضایی واقعی. آیا واقعی هستند؟
    توسط ASSASSIN در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 05-14-2015, 08:49 AM
  2. رفتار دختر در شبکه های اجتماعی
    توسط ogvey در انجمن سایر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 02-17-2015, 08:11 PM
  3. عشق واقعی
    توسط fateme.68 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 02-06-2015, 12:09 PM
  4. خنده و شوخ طبعی
    توسط لیل در انجمن سایر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-16-2014, 12:48 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد