نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: انتخاب شغل

653
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    انتخاب شغل

    با سلام
    دوستان بنده خیلی سردر گم هستم تو زندگی
    حیرونم

    27 سالمه نمیدونم سر چه کاری باید برم ..خیلی خسته شدم ازاین وضع..
    سر کارم که برم دلمو میزنه..اصلا دلم به کار نمیره.
    به نظرتون مشکل از کجاست؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : راهنمایی برای شغل

    سلام
    ببین به چی علاقه داری و از انجام چه کاری خسته نمیشی
    به طور مثال من عاشق تعمیراتم و ساعت ها برای تعمیرات موبایل و کامپیوتر وقت میزارم اصلا خسته نمیشم و خیلی ها میگن ولش کن درست نمیشه ولی من نا امید نمیشم و هزار راه رو برای تعمیر کردن اون وسیله میرم تا به یه نتیجه برسم و خستگی تو کارم ندارم.
    البته بالا فقط یه مثاله


    در پناه یکی که همیشه حواسش بهمون هست...

  3. کاربران زیر از sajjadebr بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : انتخاب شغل

    چه چیز واقعا برای تان اهمیت دارد؟ چه چیز سر حوصله تان می آورد؟ چه کاری را آن قدر دوست دارید که اگر برایش به شما دستمزد داده شود، احساس گناه می کنید؟ این سوالات می تواند به شما کمک کند یکی از مهم ترین عناصر انتخاب شغل را پیدا کنید، یعنی ارزش ها. ارزش های شما تکیه گاه احساسی کاری است که انجام می دهید. در شغل هایی که خوب نتیجه می دهند معمولا بین ارزش های شخصی فرد و کاری که انجام می دهند، هماهنگی وجود دارد. جست و جوی کارتان را با ارزیابی ارزش های تان و نوشتن آن بها با دقت و وضوح هرچه تمام تر، شروع کنید.


    مهارت چیزی است که طریق انجام آن را یاد گرفته اید. استعداد چیزی است که با آن به دنیا آمده اید. درک متفاوت بین این دو اهمیت بسیاری دارد. ممکن است در کاری مهارت داشته باشید اما برای تان جالب نباشد. اما این احتمال وجود دارد که اگر استعداد کاری را دارید، بین آن استعداد خاص و ارزش های تان تطابق وجود داشته باشد. این یعنی شما از انجام کارهایی که در آن استعداد دارید بسیار بیشتر لذت می برید تا کارهایی که مهارت انجام آن را آموخته باشید.


    همه ما اولویت های خاصی در زندگی خود داریم. در برخورد خود با دیگران، در طرز فکر خود و تصمیم گیری های مان، در ارجحیت دادن به مفاهیم مقابل انسان ها یا برعکس و میزان راحتی خود با ابهامات زندگی. برای خیلی از افراد، این اولویت ها در سطح ناخودآگاه شان عمل می کند اما شدیدا بر عملکرد ما با دیگران تاثیر می گذارد. شاید این سوال ها بتواند رد فم این قضیه کمک تان کند. آیا خودتان را فردی شهودی می دانید؟ آیا رفت و آمدی هستید یا دوست دارید بیشتر در خانه بمانید؟ در رویارویی با تصمیم گیری ها، آیا به واقعیات تکیه می کنید یا احساسات تان؟ پاسخ شما به این سوالات شمار ا به کاری که انجام دهید نزدیک تر می کند.


    هیچ جایزگینی برای تجربه وجود ندارد. هرچه بیشتر بهتر است. می توان گفت تقریبا همه مشاغل از بیرون، متفاوت از درون آن به نظر می رسند. اگر به تازگی وارد بازار کار شده اید یا می خواهید شغل تان را تغییر دهید، با افرادی صحبت کنید که در آن شغل دست دارند. شغلی در آن زمینه یا صنعت برای خود پیدا کنید و مطئن باشید همانی خواهد بود که همیشه می خواستید. و به هیچ وجه فقط به یک تجربه کاری تکیه نکنید. تا آن جا که می توانید در زمینه کاری خود، تجربه بیندوزید. باتجربه خواهید فهمید که کاری به دردتان می خورد و با ارزش ها و اولویت های تان جور است یا نه.


    در این دنیای مملو از اطلاعات تکنیکی، فشار زیادی برای تخصصی کردن علوم یعنی بیسشتر و بیشتر دانستن درمورد یک رشته محدود است. این خطرناک است، چون این احتمال وجود دارد که شدیدا از رده خارج شوید. خیلی افراد کارشان را به این علت از دست می دهند که به تدریج دیدی کانونی نسبت به شخص یا چیزی که هستند و توانایی های شان پیدا می کنند. بحث قدیمی تخصص گرایی مقابل کلی گرایی این روزها نامی تازه گرفته است: متخصص کلی گرا. یعنی کسی که باوجود داشتن شمای کلی از کار، در زمینه های مختلفی از آن تخصص پیدا کرده است. این روزها سواد به این گفته می شود. این که تا می توانید درمورد موضوعی که دسوت دارید در زمینه کاری تان اطلاعات جمع کنید و مقصد و هدف آن رشته را دنبال کنید.


    شاید با معدل خیلی بالا از دانشگاه فراغ التحصیل شده باشید. اما وقتی می خواهید وارد بازار کار شوید، اولویت ها حرف اول را می زنند. یک راه خوب برای بالا بردن فرصت های شغلی خود این است که از خودتان سوال کنید: «کدام مقام امکان بیشتری برای ام فراهم می کند که در کارم بهترین باشم؟» و شاید آن کار همانی نباشد که حقوق دل خواه تان را به شما عرضه کند.


    تعهد پایین و عملکرد متوسط این روزها به هیچ وجه قابل قبول نیستند. مشکل این جاست که ممکن است زمانی پی به مفهوم این جمله ببرید که دیگر از کار اخراج شده باشید. پس چطور باید خودتان را محافظت کنید؟ اگر کاری را پیدا کنید که بتوانید 110 درصد به آن متعهد شوید، هیچ وقت با چنین مشکلی مواجه نخواهید شد.


    خیلی از شغل هایی که این روزها دنبال نیروی کار است، وعده می دهد که طی دو سال حقوق میلیونی برای تان درست کند. مشکل این جاست که خیلی از تازه واردان به آن کارها با این ایده وارد آن کار می شوند و خرج و مخارج شان را هم با همان ایده انجام می دهند. یک راه بهتر برای شروع این است که درست از همان آغاز کار، سبک زندگی تان را طوری ساختاربندی کنید که بتوانید 10 درصد از حقوق تان را هر ماه کنار بگذراید. پس انداز عاقلانه همیشه یکی از بهترین راه های پیشرفت بوده است.


    نمی توانید منتظر کارفمای تان بمانید که لقمه را دهان تان بگذارد. نکته این جاست که نمی توانید در این زمینه به او اطمینان کنید. کارفرمایان امروزی می خواهند هر تومانی که از جیب شان بیرون می رود، با چند تومان جایگزین شود. آن ها روی شما سرمایه گذاری می کنند و وقتی بتوانند یک سود فوری و خوب یا نیرو و مهارتی خاص در شما ببینند، سریع دست به کار می شوند. نکته این جاست که نمی توانید روی هیچ کدام این ها حساب کنید. خودتان باید دست به کار شوید و با تلاش زیاد خودتان را جلو ببرید.


    اگر مراحل قبلی را که ذکر شد مطالعه کنید، جای تاکید روی هدف را خالی می بینید. دلیل آن این نیست که اهداف اهمیت ندارند. بلکه هدف شما معمولا از همه آن عوامل دیگری که به آن اشاره شد، مثل ارزش ها، مهارت ها، استعدادها و... ناشی می شوند و حتی اگر آن ها را در دفترتان یادداشت کنید یا روی آینه بنتویسید، بازهم نمی توانید نیاز به تغییر و انطباق و سازگاری با شرایط جدید، رشد خودتان و توسعه فرصت های تان را بپوشانید. تفاوت این جا بین «جهت» و «برنامه» است. مورچه برای خود جهتی دارد اما برنامه ندارد. او می داند که کجا می خواهد برود و برای رسیدن به آن جا از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. اما آن مورچه این جهت را جایی ننوشته است. فقط با اطمینان کامل می داند که جهت اصلی او به آن سمت است و باید به آن جا برسد. جهت شغلی دنیای امروز هم به همین منوال است.

    نتیجه گیری کلی برای بهترین شغل این است که اجازه ندهیم تا روزمرگی و احتیاجات زندگی ما را به سمت شغل خاصی هدایت کند. خود ما باید شغلی را انتخاب و برای به دست آوردن، حفظ و ثباتش تلاش کنیم. پس به امید شغل مناسب بی کار نمانید.
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست 3667_70892.jpg  
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  5. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2021, 11:35 PM
  2. رژیم غذایی طلایی برای زیبایی پوست و مو
    توسط javaheri69 در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-06-2017, 09:29 PM
  3. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد